اردب

معنی کلمه اردب در لغت نامه دهخدا

اردب. [ اَ دَ ] ( اِ ) جنگ و جدال. ( برهان ) ( آنندراج ).
اردب. [ اِ دَب ب ] ( ع اِ ) کیل بزرگ. کیلی معروف در مصر. پیمانه ای بمصر که بیست وچهار صاع یا شش ویبات گنجایش آنست. ( از منتهی الارب ). پیمانه ایست بزرگ در مصر که بیست وچهار صاع را گنجایش دارد. ( رساله اوزان و مقادیر مقریزی ). مکیالی معادل بیست وچهار صاع و آن شصت وچهار من باشد. ( بحر الجواهر ). کیلی باشد مردم مصر را و آن شش ویبه است و ویبه کیلی است گندم را معادل سی رطل بغدادی چون گندم ثقیل بود و اگرنه بیست وهفت رطل بغدادی باشد . ج ، ارادب. ( ادب الکتاب صولی ). قفیز اردب اهل الشام کالقفیز لاهل العراق. ( مهذب الاسماء ). اردب یا اردبه پیمانه ایست که در مصر و ایران و نزد عرب قدیم بکار میرفت و آن معادل 50 یا 55 لیتر است و بعدها اردبه در ایران پیمانه ای جهت سنجیدن مواد جامده بود و گاه نیز مقیاسی معادل 66 هزار گرم محسوب میشد.

معنی کلمه اردب در فرهنگ معین

( اَ دَ ) [ معر. ] پیمانه ای است برابر بیست و چهار «صاع » و آن شصت و چهار من باشد.

معنی کلمه اردب در ویکی واژه

پیمانه‌ای است برابر بیست و چهار «صاع» و آن شصت و چهار من باشد.

جملاتی از کاربرد کلمه اردب

گه تو پوشی اردبیلی را لباس گه حلب را کردهٔ تخت اساس
جمعیت اردبیل براساس نتایج نهایی سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ خورشیدی بالغ بر ۵۲۹۳۷۴ بوده‌است که از این جهت، شانزدهمین شهر پرجمعیت ایران به‌شمار می‌رود. برپایهٔ همین آمار از مجموع جمعیت شهر اردبیل ۲۴۶۶۱۸ نفر را مردان و ۲۳۸۵۳۵ نفر را زنان تشکیل می‌دهند. همچنین شمار خانوارهای این شهر بالغ بر ۱۵۸۶۲۷ خانوار بوده‌است.
بزرگوارا دانند همگنان که نبود به اردبیل مرا داعیی قلیل و کثیر
پیران اردبیل: پیرعبدالملک، پیرشمس‌الدین، پیرمادر، پیرعبدالله در قاسمیه، پیرابوسعید در سرچشمه، عوض الخواص، شیخ محی الدین، پیرقنبلان (تازه میدان)، سیداحمد اعرابی، عربشاه اردبیلی، شیخ‌صدرالدین، شیخ‌صفاعلی می‌باشند.
این رتبه طی سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۰ نیز همچنان متعلق به استان کرمانشاه بوده و این استان در زمرۀ ۷ استانی قرار داشته که تنها بین ۶ تا ۱۲ درصد افزایش جمعیت داشته‌اند و این در حالی بوده که این میزان در برخی از استان‌ها بین ۳۰ تا ۴۰ درصد بوده‌است. به همین دلیل چهار استان همدان، لرستان، اردبیل و کرمانشاه در «لیست قرمز مهاجرت» قرار دارند ه این امر با نرخ بالای اشتغال غیررسمی در این استان‌ها مرتبط دانسته شده‌است.
سپه ماند از بردع واردبیل از ارمنیه نیز بی‌مرد وخیل
چوخ دا کی سرابین سویی وار یاغ – بالی واردیر باش عرشه ده چاتدیرسا ، سراب اردبیل اولماز
اسکستان روستایی است که در استان اردبیل، شهرستان خلخال، بخش شاهرود، دهستان شاهرود قرار دارد. مردم این روستا به زبان تاتی و تالشی سخن می گویند..
روستای اردی در دهستان غربی بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع شده است. اردی در نزدیکی شهر اردبیل واقع شده‌است که راه اصلی آن از جادّه قدیم اردبیل مغان می‌باشد زمینهای زراعی آن بیشتر موقوفه بوده و کشت سیب زمینی یکی از محصولات مهم کشاورزی این روستا می‌باشد.
از فضلا و عرفای معاصرین است ودر علوم عقلی و نقلی از محققین. او غیر زاهد جیلانیِ مشهور است که شیخ صفی الدین اردبیلی مرید وی بود و همانا نسبش به او می‌رسد. وی شیخ زاهد ثانی است. درخدمت حکمای معاصرین تحصیل حکمت کرده و عاقبت روی ارادت به خدمت کثیرالسعادت جناب عارف ربانی حاجی محمد حسین اصفهانی آورد و به مقامات عالیه فایض شد. در هنگامی که عازم حج اسلام و زیارت بیت اللّه الحرام بود در کاظمینؑرحلت نمود، و کان ذلک فی سنهٔ ۱۲۲۲. از عرفای نعمت اللهی است. این رباعی از او نوشته شد:
ز جور حاکم بیدادگر ز خانه خویش اهالی خوی و خلخال و اردبیل و مرند
المای علیا (المای بالا) نام روستایی در دهستان ارشق شمالی بخش ارشق شهرستان مشگین‌شهر استان اردبیل است. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۶۹ نفر (۳۶ خانوار) بوده‌است.
برخی از مردم آذربایجان دارای سابقهٔ اخیر از نسبت قبیله‌ای (به ایل‌های ترک یا کرد) هستند. از گروه‌های عمدهٔ قبایل ترک که هنوز قابل تشخیص هستند، می‌توان به شاهسون‌های مشکین و اردبیل، افشار‌های ارومیه و صائین‌قلعه و بیات‌های ماکو اشاره کرد.
اروج علیلو، روستایی در دهستان انگوت شرقی بخش مرکزی شهرستان انگوت در استان اردبیل ایران است.
همچنین این شهر زیستگاه حیواناتی مانند مار، گرگ، خرگوش، روباه، عقاب و... است. در ۷ کیلومتری سرعین در ۱۴ کیلومتری شهر اردبیل قرار دارد.
ز ارمینیه تا در اردبیل پراگنده شد لشکرش خیل خیل
اگر میانه و تبریز و اردبیل افتاد به دست غیر، چو گنجی به دست راهزنی
بزرگان که از بردع و اردبیل به پیش جهاندار بودند خیل
اشعث در زمان خلافت علی، مدتی والی آذربایجان بود و مسجدی در اردبیل بنا نمود. همچنین وی مردان قبیله اش کنده را در منطقه سراب آذربایجان اسکان داد.
برق بی زنهار باشد خرمن پروانه را گرچه می باردبه ظاهر نور از سیمای شمع