ارادی
معنی کلمه ارادی در فرهنگ عمید
معنی کلمه ارادی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه ارادی
هر دو نسل دارو تمایل به مسدود کردن گیرندههای دوپامین در مغز دارند. آتیپیکها در مقایسه با هالوپریدول، که در میان ضد روانپریشیهای تیپیکال (نسل اول) مصرف بالایی دارد، کمتر باعث ناتوانی دستگاه خارج هرمی در بیماران پارکینسون ناپایدار، و باعث سفتی بدن، و لرزشهای غیر ارادی نخواهند شد.با این حال نشان داده شده است که تنها تعدادی از آتیپیکها نسبت به نسل اول در زمینه میزان مصرف و پتانسیل دارو برتری دارند.
حیات و حس و قوت راست حامل به رفتار ارادی باز شامل
حرکتپریشی با حرکات مداوم، نامنظم، غیرارادی و کرمیشکل در قسمت انتهایی اندامها و تنه همراه است که ممکن است حتی در ضمن خواب هم رخ دهند.
و به سببی که در فصل چهارم از مقالت سیم، که مقرر است بر ذکر فضیلت محبت، بیان خواهد رفت، و آن آنست که محبت پدر و مادر فرزند را محبتی طبیعی است و محبت فرزند ایشان را محبتی ارادی، و به این سبب در شرایع اولاد را به احسان با آبا و امهات زیادت ازان فرموده اند که آبا و امهات را به احسان با ایشان.
و چون مقاصد اصناف مردمان در مطالب بحسب بساطت منشعب است به سه شعبه، اول لذت و دوم نفع و سیم خیر، و از ترکب هر سه با یکدیگر شعبه رابع تولد کند، و این غایات مقتضی محبت کسانی باشد که در توصل به کمال شخصی یا نوعی معاون و مددکار باشند و آن نوع انسان است، پس هر یکی از این اسباب علت نوعی بود از انواع محبت ارادی.
۱- اشتغال کامل: وضعیتی که در آن بیکاری غیرارادی (نوعاً در مورد نیروی انسانی) وجود نداشته باشد یا در حداقل ممکن و قابل قبول باشد.
عزمت از نفس ارادی سال و مه مختار باد حزمت از روح طبیعی روز و شب مجبور باد
مبادله فرهنگی انتقال معانی فرهنگی بهطور ارادی و گاه با برنامهریزی فرهنگی است؛ چنانکه هر نظام فرهنگی عناصری از فرهنگهای دیگر را میپذیرد.[نیازمند منبع] این مبادله، در حوزههایی انجام میپذیرد که هر نظام فرهنگی آن را مجاز میشمارد. این انتقال فرهنگ، دوطرفه است؛ به این معنی که در آن ارزشها و هنجارها رد و بدل میشوند.
پس ظاهر کردیم بدین شرح که روا نیست که مصنوع صانعی مانند او آید بی آنکه برتر از آن صانع صانعی باشد تا به یاری آن صانع بر این مصنوع آن فرودین مانند او شود، چنانکه مصنوع نفس همی مانند او شود چو از مبدع (حق) یاری یابد از راه عقل و هیولی. و محال است که مصنوع صانعی که برتر از (او) صانعی نباشد مانند او آید، چه اگر چنین باشد، مبدع مبدع باشد و این محال باشد. و چو حال این است و مصنوع (نفس) همی بی میانجی جسم و تایید عقل تمام نشود، دانستیم که برتر از نفس کلی که او صانع عالم جسم است صانعی هست و آن مبدع عقل و هیولی است نه از چیزی. و بدین برهان که نمودیم، ظاهر شد که آنچه او پدیدآورده مبدع حق است مانند مبدع خویش نیست، بل (که) به درجه کمال است از مبدعات. و آنچه ظهور او به میانجی عقل است، به درجه عقل جز به میانجی نرسد. و میانجی که مر صانع را اندر تمام کردن صنع خویش بدان حاجت باشد، به ضرورت آن مبدع باشد، و آن مصنوع تا بر آن میانجی نگذرد اندر راه کون باشد و مر او نام هستی لازم نیاید جز بر طریق مجاز. و آنچه تمام شدن او به گذشتن او باشد بر میانجی، ناچاره بدان میانجی حال او از آنکه بر آن باشد بگردد، چنانکه چو نفس به جسم پیوندد حواس یابد و جسم از او حرکت ارادی پذیرد.
غیرجنسی بودن با پرهیز از فعالیت جنسی و تجرد که رفتاری ارادی است و عموماً توسط عواملی مانند اعتقادات شخصی، اجتماعی یا مذهبی فرد ایجاد میشود، متفاوت است. اعتقاد بر این است که غیرجنسی بودن، برخلاف رفتارهای جنسی اشاره شده، «پایدار» است. برخی از افراد غیرجنسی برخلاف نداشتن جاذبه جنسی یا تمایل به رابطه جنسی، به دلایلی مانند میل به لذت فیزیکی از خود یا علاقه عاطفی یا تمایل به بچهدار شدن، به فعالیت جنسی یا به برقراری روابط عاطفی میپردازند.
امی، صحابه سیل آسمان، و غبرا تر پلاس جای و پارادی جنان سقز آنفر
کرده اندر بزمگه نفس ارادی را قدح ساخته در رزمگه روح طبیعی را مجن
وارادیاس کارالیس مینویسد که این فیلم وضعیت معاصر مسیحیگرایی سیاسی را منعکس میکند، جایی که مردم خود را رهبرانی میدانند که باید یک مأموریت تاریخی خاص را انجام دهند. او این موضوع را با کیش شخصیت جیم جونز در جونز تاون مقایسه میکند. کارالیس اضافه میکند که آنگلوپولوس نقاشی محلی و "آرایش فضایی شمایلنگاری بیزانس» را منعکس میکند و به شیوع حرکت آهسته، عملکرد خارج از دوربین و استفاده از رنگهای خاکی اشاره میکند.
وی همچنین برنده نشان فارادی در سال ۱۹۸۵ شدهاست.
واقف ز موت ارادی کی شدی چون ز هست خود بکلی طی شدی
می گوییم: حکمای متقدم گفته اند « خیر دو نوع است: یکی مطلق، و یکی به اضافت؛ خیر مطلق آن معنی است که مقصود از وجود موجودات آنست و غایت همه غایتها اوست، و خیر به اضافت چیزهایی که در وصول بدان غایت نافع باشد. و اما سعادت هم از قبیل خیر است، و لیکن به اضافت با هر شخصی، و آن رسیدن اوست به حرکت ارادی نفسانی به کمال خویش، پس از این روی سعادت هر شخصی غیر سعادت شخصی دیگر بود؛ و خیر در همه اشخاص یکسان باشد.»
آزمایشهای فارادی در سال ۱۸۳۱ نشان داد در بین دو نقطهٔ منتهایی سیمی که عمود بر یک میدان مغناطیسی حرکت میکند، اختلاف پتانسیل ایجاد میشود. آنالیزهای متعاقب این فرایند، که با نام القای الکترومغناطیسی مشهور است، او را قادر ساخت تا قانون مشهور القای فارادی را بیان کند، قانونی که مطابق آن اختلاف پتانسیل مدار بسته، متناسب با تغییرات شار مغناطیسی حلقه است. استفاده از این کشف، او را قادر ساخت تا در سال ۱۸۳۱ اولین مولد الکتریکی را اختراع کند که انرژی مکانیکی دیسک مسی در حال چرخش را به انرژی الکتریکی تبدیل میکرد. دیسک فارادی هیچ استفاده عملی نداشت، ولی نشان داد که میتوان با استفاده از مغناطیس نیروی الکتریکی تولید کرد.
استفاده از اصطلاح "موسیقی رقص هوشمند" به وسیلهٔ موسیقیدانان الکترونیکی همچون افکس توئین مورد انتقاد قرار گرفته، و هنرمندانی همچون مایک پارادیناس به منظور عجیب و غریب شدن در ایالات متّحده آن را مورد استفاده قرار دادهاند.
و گفتند نیز که حرکت به سه روی (است: یکی از او طبیعی است و دیگر قسری است و سه دیگر ارادی است. اما طبیعی مر حرکات طبایع و افلاک را گفتند، چو حرکت) دو طبع گران – که خاک و آب است – سوی (مرکز عالم و چو حرکت دو طبع سبک – که) هوا و آتش است – سوی حاشیت عالم و چو حرکت جوهر فلک که آن نه گران است و نه سبک، به استدارت به گرد مرکز خویش. (مر این سه حرکت را حرکات) طبیعی گفتند. و اما حرکت قسری مر حرکتی را گفتند که اندر مطبوعات آید و مر آن را بر خلاف طبع او بجنباند، چو حرکت سنگ (که ما مر او را سوی) هوا بر اندازیم تا به قهر بر شود و به طبع فرود آید یا چو حرکت آتش که ما مر او را به زخم از میان آهن و سنگ سوی نشیب فرو جهانیم. و اما (حرکت ارادی مر حرکت) جانوران (را) گفتند که ایشان به حرکات مختلف متحرک اند. و ما گوییم که حرکت ارادی برتر است هم از حرکت طبیعی و هم از حرکت قسری. (و دلیل بر درستی این آن است) که مردم که متحرک است به حرکت ارادی، مر چیز متحرک به حرکت طبیعی (را) قسر کند بر حرکت قسری و باز داردش از حرکت (طبیعی، چنانکه مر سنگ) را کو به حرکت طبیعی سوی مرکز عالم متحرک است، از آن حرکت همی باز دارد و قهر کندش بر حرکت سوی حاشیت عالم. پس بدین شرح ظاهر شد که مر حرکت قسری را پدید آرنده حیوان است که متحرک است به حرکت ارادی. و ان÷در اجساد حیوان حرکت قسری پس از حرکت طبیعی از نفوس حیوان که حرکت ارادی مر او راست موجود است، چنین که همی بینیم که چهار طبع اندر جسد حیوان موجود است از خاک و آب و باد و آتش و دو از این طبایع اندر جسد او بر طبع خویش سوی مرکز عالم گراینده است، چو خاک و آب، و دو از او بر طبع خویش سوی حاشیت عالم بر شونده است، چو بخارات گرم و هوا. و نفس حیوان که حرکت ارادی مر او راست، مر جسد خویش را که بدین حرکات که یاد کردیم متحرک است، همی جنباند به جانب های مختلف به قهر، خواهد به نشیب بردش و خواهد به فراز. پس ظاهر کردیم که حرکت قسری از چیزی همی پدید آید که متحرک است به حرکت ارادی.
عملکرد این ماهیچه حلقوی به صورت ارادی و غیرارادی است یعنی :تحت کنترل قشر مغز(بخش کورتکس مخ) است.