معنی کلمه اديان در لغت نامه دهخدا
- علم الأدیان ؛ دانش شناختن دینها :
پیغمبر گفت علم علمان
علم الأبدان علم الأدیان.نظامی.
ادیان. [ اَدْ ] ( اِ ) چاروای فربه دونده. ( لغت نامه حافظ اوبهی ). چارپای دونده. ( برهان قاطع ). چارپای دونده را که فربه باشد گویند. ادیون. ( جهانگیری ).
ادیان. [ اِدْ دیا ] ( ع مص ) وام گرفتن. ( منتهی الارب ). وام خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ). || خریدن به وام. ( منتهی الارب ). به وام خریدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). || فروختن به وام. ( از اضداد است ). ( منتهی الارب ).