ادغام

معنی کلمه ادغام در لغت نامه دهخدا

ادغام. [ اِ ] ( ع مص ) فراگرفتن : اِدغام ِ حرّ یا برد کسی را؛ فراگرفتن سرما یا گرما او را. || لقمه را نخائیده فروبردن از ترس اینکه دیگران در طعام بر وی سبقت گیرند. خوردن چیزی بی جاویدن. ( غیاث ). || درآوردن لجام را در دهان اسب. لگام در دهن اسب زدن. لگام در دهان اسب کردن. ( زوزنی ). || سیاه کردن روی کسی را: اَدغَمه اﷲ؛ سیاه کناد خدای روی او را! || در دیگری فروکردن. || درآوردن حرفی را در حرفی. حرفی را بحرفی درآوردن. دربردن حرف در حرف دیگر. حرفی در حرفی آوردن چنانکه هر دو یکی باشد مشدّد. ( زوزنی ). مدغم کردن. ( تاج المصادر بیهقی ). مشدّد کردن حرفی با مثل خود. ادخال اول متجانسین در دوّمی. داخل کردن چیزی است در چیز دیگر. مثلاً ادغمت الثیاب فی الوعاء؛ یعنی داخل کردم آن را. و در صناعت عبارت است از ساکن کردن حرف اول و داخل کردن آن در دوم که اولی را مدغم و دومی را مدغم ٌفیه گویند. و گفته اند ادغام نگاه داشتن حرفی است در مخرج خود بمقدار نگاه داشتن دو حرف. مثال : مدّ وعَدّ. ( تعریفات جرجانی ). مقابل فک : و تصغیر اسوَد،اُسَیّد بالادغام و اُسَیْوِد بالفک . ( مجدالدین ).
مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: ادغام با غین معجمه ؛ در لغت داخل کردن چیزی در چیزی باشد. و آن یا مصدر است از باب افعال چنانکه کوفیان بر آن رفته اند. و یا مصدر است از باب افتعال که بتشدید دال تلفظ شود، چنانچه بصریان برآنند و بالجمله بتخفیف دال از عبارات کوفیان و بتشدید دال از عبارات بصریان است ، چنانچه در شرح لباب در مبحث علم ، بیان کرده است. و در اصطلاح صرفیان و قاریان عبارت از آن است که یک حرف را در موقع تلفظ بجای دو حرف در مخرج آن درنگ کنند، چنانچه از جاراﷲ نقل شده است. و نُقِض َبمدة، مد بها مقدارالحرفین کالسماء. و نیز مقصود ازادغام تخفیف و رفع ثقل باشد. پس اگر ادغام عبارت باشد از درنگ در مخرج حرف ، لعاد الی موضوعه بالنقض. و ازینرو گفته اند که درنگ حرف مشدد در مخرج خود زمانش کوتاهتر از زمان درنگ حرف واحد در مخرج خود باشد. پس بهتر آنست که گفته شود که ادغام عبارتست از درج کردن حرف اول در ثانی. و در آن حال حرف اول را مدغم ٌ و حرف ثانی را مدغم ٌفیه نامند، چنانچه در شرح مراح الارواح آمده است. و ضد ادغام اظهار میباشد.
ادغام بر دوقسم است : ادغام کبیر و ادغام صغیر. ادغام کبیر آنست که مدغم و مدغم ٌفیه هر دو متحرک باشند خواه هر دو مانند یکدیگر یا از دو جنس مختلف یا نزدیک بیکدیگر باشند ( از حیث مخرج ) و وجه تسمیه آن بکبیر برای آنست که حرف متحرک اول را ساکن و در حرف متحرک دوم ادغام میکنند بعبارة دیگر دو عمل در این موضوع هست و باین لحاظ آنرا ادغام کبیر نامند. پاره ای دیگر گفته اند چون این نوع ادغام کثیرالوقوع تر از ادغام صغیر است آنرا کبیر نامیده اند زیرا که حرکت از سکون بیشتر است. وبعضی گفته اند چون در این عمل صعوبت هست آنرا کبیر نامند. و اما ادغام صغیر آنست که مدغم ساکن را در حرف ثانی که متحرک است ادغام کنند پس چون در این مورد بیش از یک عمل انجام داده نمیشود آنرا ادغام صغیر نامیده اند، چنانچه در اتقان و شرح شاطبی آمده است - انتهی. و در اصطلاح صرف ، ادغام عبارتست از ادخال حرف ساکن در حرف متحرک دیگری که با هم متصل و متجانس باشند و بر سه قسم است : واجب ، جایز، ممتنع. ادغام واجب وقتی است که دو حرف متصل متجانس اولی ساکن و دومی متحرک یا هر دو متحرک باشند که در اولی مطلقاً و در صورت دوم بعد از سلب حرکة حرف اول در حرف ثانی ادغام میشود، مانند مَدٌّ که در اصل مَدْدٌ و مَدَّ که در اصل مَدَدَ بود. ادغام ممتنع آنست که دو حرف متصل متجانس اولی متحرک و دومی ساکن باشد، مانند مَدَدْن َ. و ادغام جایز وقتی است که فعل مضاعف مجزوم بشود ( خواه با امر حاضر یا غایب یا نهی یا جحد ) که در این صورت ادغام و فک آن هر دو جایز است منتهی اگر فعل از باب فَعَل َ یَفْعُل ُ باشد چهار وجه جایز است : سه وجه ادغام و یک وجه فک. و اگر از دو باب فَعَل َ یَفْعَل ُ یا فَعَل َ یَفْعِل ُ باشد فقط دو وجه با ادغام و یک وجه بافک جایز است. ( در این دو مورد نمیتوانیم که بحرف ثانی ضمه داده و اولی را در آن ادغام کنیم برای اینکه مقتضی موجود نیست ).

معنی کلمه ادغام در فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - در هم فشردن و فرو بردن دو چیز. ۲ - حرفی را در حرف دیگر آمیختن .

معنی کلمه ادغام در فرهنگ عمید

۱. درآمیختن چیزی در چیزی، در هم کردن.
۲. (زبان شناسی ) ترکیب کردن دو حرف هم مخرج و به صورت مشدد درآوردن آن، مانندِ «بتّر» که در اصل «بدتر» بوده، و «تا» و «دال» را در هم ادغام کرده اند.

معنی کلمه ادغام در فرهنگ فارسی

فراگرفتن چیزی چیزدیگررا، درهم کردن، در آوردن چیزی درچیزی، حرفی رادرحرف دیگردر آوردن مثل بترکه دراصل بدتربوده
( مصدر ) ۱ - در هم فشردن و فرو بردن دو چیز داخل کردن چیزی در چیز دیگر . ۲ - (صرف ) در آوردن حرفی در حرفی دیگر حرفی را در حرف دیگر فرو بردن و به تشدید خواندن : مد عد ( در عربی ) بتر( در فارسی ).
مدغم شدن حرفی در حرفی

معنی کلمه ادغام در فرهنگستان زبان و ادب

{contraction} [زبان شناسی] فرایندی که در آن یک صورت زبانی و صورت زبانی مجاور آن در هم فرومی روند و برخی آواها حذف می شوند و دو صورت به شکل صورت واحدی درمی آیند
{amalgamation} [زمین شناسی] به هم پیوستن دو خشکی در جایگاهی اقیانوسی و دور از حاشیۀ قاره ای

معنی کلمه ادغام در دانشنامه آزاد فارسی

ادغام (integration)
به هم پیوستن دو بنگاه اقتصادی. ادغام به چند شکل صورت می گیرد: ادغام عمودیهنگامی که دو شرکت در دو مرحلۀ متفاوت از فرآیند تولید عمل می کنند. ادغام پایین دستهنگامی که یک بنگاه شرکتی را خریداری کند که خریدار یا مصرف کنندۀ محصولات آن است. ادغام بالادستهرگاه بنگاهی سهام شرکتی را بخرد که محصولات مورد نیازش را تولید و عرضه می کند؛ مثلاً کارخانۀ تولیدکنندۀ خودرو سهام یک کارخانۀ تولیدکنندۀ قطعات خودرو را خریداری کند. ادغام افقیوقتی صورت می گیرد که دو شرکت در مرحلۀ یکسانی از فرآیند تولید عمل می کنند؛ مثلاً هنگامی که یک تولیدکنندۀ خودرو با کارخانۀ خودروسازی دیگری ادغام شود.

معنی کلمه ادغام در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] اِدغام اصطلاحی در علم تجوید به معنای تلاقی و کنار هم قرار گرفتن دو حرف مشابه در عبارت و تلفظ حرف دوم به جای حرف اول با تشدید است. به حرف اول مُدْغَم و به حرف دوم مُدْغَمٌ فیه گفته می شود که ممکن است هر دو حرف در یک کلمه و یا در دو کلمه باشند. یکی از شرایط وقوع ادغام، ساکن بودن حرف اول و متحرک بودن حرف دوم می باشد.
مهم ترین فایده ادغام، تخفیف و آسان شدن تلفظ است. برای ادغام انواعی چون ادغام متماثلین، متجانسین و متقاربین ذکر شده است؛ چنانکه به اعتبار چگونگی باقی ماندن حرف اول، به ادغام تام و ناقص تقسیم می شود.
ادغام اصطلاحی در علم تجوید و روان خوانی زبان عربی، به معنای تلاقی و داخل کردن حرفی در حرف دیگر است؛ به گونه ای که حرف اول تلفظ نشده و به جای آن حرف دوم با تشدید گفته می شود. حال ممکن است که این دو حرف در یک کلمه باشند یا در دو کلمه. به عنوان مثال در آیه «وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْکتاب...» حرف تاء در «قالَتْ» در طاء در «طائِفَةٌ» ادغام شده و «قالَطّائِفَةٌ» خوانده می شود.
[ویکی فقه] ادغام (ابهام زدایی). واژه ادغام ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • ادغام در علوم قرآنی، حکم نون ساکن یا تنوین قبل از یرملون• ادغام در فقه، داخل کردن دو حرف همجنس یا قریب المخرج در یکدیگر
...

معنی کلمه ادغام در ویکی واژه

در هم فشردن و فرو بردن دو چیز.
حرفی را در حرف دیگر آمیختن.
حوزهٔ زبان‏‌شناسی: فرایندی که در آن یک صورت زبانی و صورت زبانی مجاور آن در هم فرومی‌روند و برخی آواها حذف می‌شوند و دو صورت به شکل صورت واحدی درمی‌آیند.
حوزهٔ زمین‏‌شناسی: به هم پیوستن دو خشکی در جایگاهی اقیانوسی و دور از حاشیۀ قاره‌ای.

جملاتی از کاربرد کلمه ادغام

شرکت اکتیویژن در سال ۲۰۰۸ با ویوندی گیمز ادغام شد، تا شرکت اکتیویژن بلیزارد را تشکیل دهند. اکنون اکتیویژن، به‌عنوان شرکت تابعه اکتیویژن بلیزارد، فعالیت می‌نماید و محیط شغلی برای ۲۳۲ هزار نفر ایجاد کرده و تنها ۹۲۰۰ کارمند دارد.
این ادغام، از این جهت در آمریکا منحصربه‌فرد بود، که این دو شرکت، پیش‌تر جزو یک شرکت بودند و حدود یک قرن پیش، به‌دلیل قوانین دولتی، از هم جدا شده بودند. این ادغام، بزرگ‌ترین ادغام در ایالات متحده آمریکا محسوب می‌شود.
ادارهٔ فرهنگ و میراث فرهنگی امارت ابوظبی (عربی: هيئة أبو ظبي للثقافة والتراث) یک نهاد قانونی در امارات متحده عربی بود که مدیریت میراث فرهنگی در امارت ابوظبی را بر عهده داشت. این اداره در سال ۲۰۱۲ در سازمان گردشگری و فرهنگ ابوظبی ادغام شد.
قُلْ أَ فَغَیْرَ اللَّهِ قال مقاتل: ان قریشا: دعته الی دین آبائه فنزلت هذه الآیة «قل» لهم یا محمد بعد هذا البیان: أَ فَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیُّهَا الْجاهِلُونَ؟ قرأ ابن عامر «تأمروننی» بنونین خفیفتین. و قرأ نافع: «تأمرونی» بنون واحدة خفیفة علی الحذف و قرأ الآخرون: «تأمرونّی» بنون واحدة مشدّدة علی الادغام.
در تاریخ ۲۰ دسامبر ۲۰۱۴ اعلام شد که شبکه رسانه‌ای الجزیره هر دو الجزیره مباشر و الجزیره مباشر مصر را که به‌طور موقت معلق شده بود در یک کانال ترکیبی جدید به نام الجزیره العام یا الجزیره عمومی زنده ادغام می‌کند.
همچو اندیشه که دانی تو و دانای ضمیر سخنی بی‌نقط و بی‌مد و ادغام بگو
وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ قراءة عاصم تخفیف صاد است: باقی بتشدید خوانند، و اصل آن تتصدقوا است، تشدید صاد از تا است که درو نهان شد ادغام را، و آن تاء دوم است و تخفیف صاد از حذف این تا است. إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ای ان کنتم تصدقون بثواب اللَّه فی الآخرة، میگوید اگر آنچه بر آن معسر ناتوان دارید بصدقه بوی بخشید آن شما را بهتر بود، اگر وعده خدای در ثواب آن جهانی براست میدارید و میدانید که اللَّه آن بپسندد و پاداش بنیکی دهد.
دلم یکی شده با غم بلی یکی گردد دوحرف را چونمائی به یکدگر ادغام
البته برخی معتقدند ملاصدرا با ادغام فلسفه و عرفان ناخواسته راه را برای بسته شدن مسیر فلسفه ورزی در جهان اسلام فراهم کرد.
وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ هذا تسلیة للنّبی (ص) ب: موسی و ما کان یلقاه من قومه من تکذیبهم ایّاه و اختلافهم فی التوریة میگوید: موسی را تورات دادیم و اهل تورات در آن دو گروه گشتند قومی بوی ایمان آوردند و استوار گرفتند و قومی کافر شدند و دروغ زن گرفتند، ایشان با تورات همان کردند که قوم تو با قرآن. گفته‌اند: این اختلاف ایشان بعد از بعثت مصطفی است یعنی اختلف من بعد ما اتاهم محمد، فی تصدیق ما نزّل فیها من خبر نبوّة محمد وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ بتأخیر العذاب عن امّة محمد الی یوم القیامة لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ یعنی لاهلکوا فی الدّنیا و فرغ من عذابهم. و قیل: وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ بتأخیر العذاب عن اهل الکتاب لاهلکوا حین اختلفوا فی التوریة وَ إِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ای من التوریة. و قیل: من القرآن مُرِیبٍ ذی ریب موقع فی الرّیب و التّهمة وَ إِنَّ کُلًّا لَمَّا بتشدید إِنَّ و تخفیف «لما» قرائت بو عمر و کسایی و یعقوب است و باین قرائت «ما» بمعنی من است چنان که اهل حجاز گویند: سبحان ما سبّح له الرّعد، ای من سبّح الرّعد و لام در «لما» لام تأکید است که در خبر «ان» شود و لام لَیُوَفِّیَنَّهُمْ لام قسم محذوف مضمر است، و التقدیر: و اللَّه لیوفینهم. میگوید: همه که دشمنان‌اند کتابی و مشرک همه آنست که حقّا که بایشان خواهد سپرد جزای کردارهای ایشان خداوند تو. و روا باشد که «ما» زیادت باشد زیدت بین اللّامین لیفصل بینهما کراهة اجتماعها. ابن کثیر و نافع إِنَّ کُلًّا لَمَّا هر دو بتخفیف خوانند و این هم بر معنی قرائت اوّل است و اصل ان «ان» بوده فخففت و بقی عملها. شامی و حمزه و حفص إِنَّ کُلًّا لَمَّا نون و میم هر دو بتشدید خوانند، و الوجه انّ الاصل فیه: و انّ کلّا لمن ما لیوفینّهم، فوصلت «من» الجارة بما فانقلبت النّون میما للادغام فاجتمعت ثلاث میمات فحذفت احدیهنّ فبقی لَمَّا بالتشدید و «ما» بمعنی من کما ذکرنا و اسم لجماعة النّاس کما قال تعالی: فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ ای من طاب. و المعنی: و انّ کلّا لمن الّذین لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمالَهُمْ و قرائت ابو بکر از عاصم إِنَّ کُلًّا بتخفیف نون است و «لما» بتشدید میم، و الوجه انّ «ان» علی ما سبق من انها مخفّفة من الشدیدة و لما علی ما ذکرنا من انّ اصله من ما و اللّام هی الّتی تدخل علی خبر «ان» و اللّام فی لَیُوَفِّیَنَّهُمْ هی اللام القسم علی ما سبق فی الجمیع، و التّقدیر: و ان کلّا لمن ما و اللَّه لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمالَهُمْ و «ما» بمعنی «من» کما ذکرنا. و یجوز ان یکون «ان» للجحد، بمعنی: «ما» و انتصاب کُلًّا بنزع الخافض، و التّقدیر: و ان من کلّ، و «لما» بمعنی: الّا، و المعنی: ما کلّ من المؤمن و الکافر و البرّ و الفاجر الّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمالَهُمْ کقوله: إِنْ کُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْها حافِظٌ ای ما کلّ نفس الّا علیها حافظ إِنَّهُ بِما یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ یعلم الصّالح منهم و غیر الصّالح.
ارْکَبْ مَعَنا باظهار، قرائت نافع است و ابن عامر و حمزه و یعقوب و بزی از ابن کثیر، و ترک الادغام فی مثل هذا اصل لانّ الحرفین من کلمتین و هما متقاربان لا مثلان. باقی بادغام خوانند لأنّهما حرفان متقاربان من مخرج واحد فلمّا کانا من مخرج واحد اشبها المثلین فحسن ادغام احدهما فی الآخر. نوح گفت مر پسر خویش را: ارْکَبْ مَعَنا یعنی اسلم و ارکب، او را بر کشتی میخواند بشرط ایمان. و گفته‌اند: این پسر منافق بود اظهار ایمان می‌کرد ازین جهت نوح او را میخواند، و اگر نوح آن نفاق از وی شناختید و از ایمان وی نومید بودید او را نخواندید.
«فَمَا اسْطاعُوا» بتشدید الطّاء علی الادغام قرأها حمزة وحده و الوجه انّ اصله استطاعوا فادغم التّاء فی الطّاء لاجتماعهما و هما متقاربان و لم ینقل حرکة التّاء الی السّین بعد الادغام لئلا یحرّک ما لا یتحرّک فی موضع و هو سین استفعل بتشدید الطّاء مع انّ الساکن الّذی قبل المدغم لیس بحرف مدّ و قد جاء فی قوله تعالی: «فَنِعِمَّا هِیَ» عند من قرأها بسکون العین و قرأ الباقون «فَمَا اسْطاعُوا» بتخفیف الطّاء و الوجه انّ اصله ایضا استطاعوا علی وزن استفعلوا کما سبق الّا انّهم کرهوا اجتماع المتقاربین و هما التّاء و الطّاء فحذفوا التّاء و لم یدغموه فی الطّاء لانّه کان یؤدی ادغامه الی تحریک السّین الّذی لم یتحرّک فی موضع او الی تبقیته ساکنا و هو غیر حرف مد و کلاهما مکروهان عندهم.
اما مهم‌ترین تغییر در تاریخ این شرکت، در اول اکتبر ۲۰۰۷ با ادغام استات اویل، با بخش نفت و گاز شرکت «نورسک هیدرو» پدید آمد. شرکت تازه تأسیس؛ «استات اویل هیدرو» نام گرفت. این شرکت جدید، از لحاظ وسعت و قدرت، نفوذ زیادی در صحنه بین‌المللی پیدا کرد. نام این شرکت، در اول نوامبر ۲۰۰۹ بار دیگر، به استات اویل تغییر یافت.
دارایی‌های این شرکت اکنون متعلق به گروه ایرباس است، به غیر از تجهیزات مربوط به فعالیت‌های ماهواره‌ای که در شرکت آلکاتل ادغام شد و در سال ۱۹۹۹ شرکت آلکاتل اسپاس و هم‌اکنون تالس آلنیا اسپیس را تشکیل داد.
لِیَهْلِکَ یعنی: فعل اللَّه ذلک لیضل و یکفر من کفر من بعد حجة قامت علیه، و یؤمن من آمن علی مثل ذلک بینة. درین آیت نصرت مؤمنان است با قلّت و ضعف ایشان، و شکستن کافران با کثرت و شوکت ایشان. رب العالمین وقعت بدر برین صفت حجتی روشن ساخت، و معجزه ظاهر تا کافران را فردا عذر نماند، و حجت خدای بر ایشان روشن باشد و قاطع، و خود میگوید جل جلاله: وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا، و گفته‌اند: تقدیر این آیت آنست لِیَهْلِکَ مَنْ حکم اللَّه بهلاکه وَ یَحْیی‌ مَنْ حکم اللَّه بحیوته. نافع و ابو بکر و یعقوب حیی خواندند بدو یا و باقی حیّ بیاء مشدّد خوانند، و ادغام، فمن ادغم فلاجتماع حرفین من جنس واحد، و من اظهر فعلی اصله تقول حیی یحیی.
قوله... وَ یَوْمَ تَشَقَّقُ السَّماءُ بِالْغَمامِ، ای عن الغمام. و الباء و عن یتعاقبان کما یقال رمیت عن القوس و بالقوس. قرأ اهل الکوفة و ابو عمرو تشقق بتخفیف الشّین هاهنا و فی سورة ق، و الأصل تتشقّق فحذفت التّاء الثّانیة. و قرأ الآخرون بتشدید الشّین فی السّورتین ادغموا هذه التّاء اعنی التّاء الثّانیة فی الشّین و الصّیغتان کلتاهما للخفّة، و الحذف اخف من الادغام، فلهذا کان الحذف فی مثل هذه الکلمة اکثر من الادغام.
در سال ۱۹۹۲ شرکت سهامی هوافضای دایملربنز و آئروسپاسیال بخش هلیکوپتر سازی خود را با هم ادغام کرده و گروه یوروکوپتر را تشکیل دادند.
قوله: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ مدنی و شامی یرتدد بتخفیف خوانند دال اول بکسر و دال دوم ساکن، باقی بتشدید خوانند بیک دال، و معنی هر دو یکسانست، دو لغت است بیک معنی، تخفیف و اظهار لغت اهل حجاز، و تشدید و ادغام لغت تمیم، و مثله قوله: وَ مَنْ یُشاقِقِ الرَّسُولَ، و قوله وَ مَنْ یُشَاقِّ اللَّهَ.
۳ سال ۱۳۹۳ معاونت‌های نظارت راهبردی و سرمایه انسانی ادغام شده و سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی را تشکیل دادند.
در ۸ دسامبر ۲۰۰۹ اورنج بریتانیا با تی موبایل بریتانیا متعلق به دویچه تلکوم ادغام شد تا مشارکت انتفاعی همه‌چیز همه‌جا را تشکیل دهند. اورنج بریتانیا به ۱۷ میلیون مشتری خدمات پهن‌باند و سیار ارائه می‌دهد.