ادرکنی

معنی کلمه ادرکنی در لغت نامه دهخدا

ادرکنی. [ اَ رِ ] ( ع جمله فعلیه امری ) مرا دریاب. و آن دعائی باشد و استغاثة: یا صاحب الزمان ادرکنی.

معنی کلمه ادرکنی در فرهنگ معین

(اَ رِ ) [ ع . ] (شب جم . ) به من کمک کن ، مرا دریاب .

معنی کلمه ادرکنی در فرهنگ فارسی

( جمله فعلی ) دریاب مرا . ( هنگام دعا خطاب بامامان مخصوصا علی ( ع ) و صاحب الزمان ( ع ) ادرکنی گویند ) : یا علی ادرکنی . یاصاحب الزمان ادرکنی .
مرا دریاب

معنی کلمه ادرکنی در ویکی واژه

به من کمک کن، مرا دریاب.

جملاتی از کاربرد کلمه ادرکنی

قومی گفتند این آیت در روزه روز شک فرو آمد و المعنی لا تصوموا قبل ان یصوم نبیکم. و فی ذلک ما روی مسروق قال: دخلنا علی عائشة فقالت یا جاریة خوضی شرابا، فخاضت فقالت لهم ذوقوا فانّی لو کنت مفطرا لذقت لکم قالوا نحن صیام قالت و ما صومکم، قالوا ان کان من رمضان ادرکناه و ان لم یکن منه تطوّعناه، فقالت انما الصوم صوم الناس و الفطر فطر الناس و الذبح ذبح الناس و انی صمت الشهر فادرکنی رمضان و ان ناسا کانوا یصومون حتی نزلت هذه الایة. مقاتل بن حیان گفت: سبب نزول این آیت آن بود که رسول خدا جمعی یاران بیست و هفت کس بزمین تهامه فرستاد، منذر بن عمرو الانصاری بریشان امیر کرد، چون به بئر معونه رسیدند قومی مشرکان بنی عامر بر ایشان رسیدند و همه را بکشتند مگر سه کس بازگشتند تا رسول خدا را از آن حال خبر کنند، چون بدر مدینه رسیدند، دو مرد را دیدند از قبیله بنی عامر که از نزدیک رسول خدا میآمدند. ایشان آن دو مرد را بی‌دستوری رسول بکشتند و رسول کشتن ایشان بی‌دستوری کراهیت داشت و در شأن ایشان آیت آمد که: لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، ای لا تقضوا امرا دون اللَّه و رسوله. بی‌دستوری و بی‌فرمان رسول هیچ کار پیش مگیرید و هیچ حکم مکنید، در هیچ شرع از شرایع دین از قتل و قتال و غیر آن. و روی عن ابن عباس: قال معناه: لا تقولوا خلاف الکتاب و السنة و قیل معناه لا تمشوا بین یدی رسول اللَّه و کذلک بین یدی العلماء فانهم ورثة الانبیاء، دلیله ما
بود بر لب هنوزش ادرکنی از پس یا علی از که از معبر
ای شه بی سپه کرب و بلا ادرکنی وی گل سر سبد باغ ولا ادرکنی
و اسود بن المطلب بگذشت، جبرئیل بسر وی اشارت کرد پس خبر رسید که پسر او زمعه از شام می‌آید باستقبال پسر بیرون شد، زیر درختی فرود آمد تا بیاساید، جبرئیل بیامد و آن سر وی بر درخت می‌زد و او غلام را می‌گوید: ادرکنی یا غلام دریاب مرا ای غلام و این را از من باز دار، غلام می‌گوید ای خواجه تو خود سر بر درخت می‌زنی و من کسی را نمی‌بینم تا او را از تو باز دارم! هم چنان سر بر درخت همی‌زد تا هلاک شد و می‌گفت: قتلنی رب محمّد.
قد کنت مرتد افادرکنی الهدی فغدوت مرتدیا بدینک ثانیا
دستم تهی و لطف تو بی پایانست یا حضرت مرتضی علی ادرکنی
تو دست خدائی و من افتاده ز پای یا حضرت مرتضی علی ادرکنی
مولای فقیران شه مردان الغوث یا پیر دخیل یا علی ادرکنی
ای خوانده ترا خدا ولی ادرکنی بر تو ز نبی نص جلی ادرکنی
گفته‌اند سبب نزول این آیت آن بود که رسول خدا در مدینه شد. قومی مسلمانان سخنها و مسألتها که از جهودان شنیده بودند و نبشته بودند آن نبشتها آوردند پیش مصطفی (ص). رسول در آن نگرست و بر ایشان خشم گرفت و آن نبشتها بیفکند و گفت: «کفی بقوم حمقا او ضلالا ان یرغبوا عمّا جاءهم به نبیّهم الی ما جاء به غیر نبیّهم الی قوم غیرهم و الّذی نفس محمد بیده لو ادرکنی موسی و عیسی لاتبعانی و ما اتبعهما. فانزل اللَّه هذه الایة».