ادراک

ادراک

معنی کلمه ادراک در لغت نامه دهخدا

ادراک. [ اِ ] ( ع مص ) دررسیدن به. دررسیدن کسی را.لحق. لحاق. الحاق. لِقاء. وصول : و کوشش اهل علم در ادراک سه مراد ستوده است ساختن توشه آخرت... ( کلیله و دمنه ) : والاّ نفاذ کار و ادراک مطلوب جزبعادت ذات و مساعدت بخت ملک نتواند بود. ( کلیله و دمنه ). تَحَتْرَشوا علیه و لم یدرکوه ؛ او را دنبال کردند لکن به وی نرسیدند. || بالغ گردیدن غلام. بالغ شدن کودک. فارسیدن کودک. ( زوزنی ). || پختن و رسی-ده شدن میوه. || برسیدن وقت چیزی و منتهی شدن. || فنا پذیرفتن. || ادراک ببصر؛ دیدن. ( زوزنی ): لاتدرکه الابصار. ( قرآن 103/6 ). || دریافت. و آن خاصه حیوان باشد چون حرکت ارادی. اندریافت. دریافتن. ( تاج المصادر بیهقی ). دریافتن اشیاء غیرمحسوس. ( غیاث اللغات ).فهم. تعقل. فهمیدن. بررسیدن. درک کردن :
خرد ز ادراک او حیران بمانده
دل و جان در رهش بی جان بمانده.ناصرخسرو.وهم از ادراک غایت آن قاصر باشد. ( کلیله و دمنه ). و هرگاه که در آن اشتباهی افتاد ادراک معانی ممکن نگردد. ( کلیله و دمنه ). کیفیت آن جز بمعاینه در ادراک نیاید. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 412 ).
حس را حیوان مقرّ است ای رفیق
لیک ادراک دلیل آمد دقیق.مولوی. || ادراک ، دریافتن و دررسیدن کودک به بلوغ و میوه به پختگی. و در اصطلاح متصوفه ادراک بر دو نوعست : اول ادراک بسیط و هو عبارة عن ادراک وجودالحق سبحانه معالذهول عن هذا الادراک و عن ان المدرک هو الوجود الحق سبحانه. و در ظهور حق سبحانه بحسب ادراک بسیط خفائی نیست زیرا که هرچه ادراک کنی اول هستی حق مدرک شود اگرچه از ادراک این ادراک غایب باشی از غایت ظهور، حق مخفی نماید. دوم ادراک مرکب و هو عبارة عن ادراک وجودالحق سبحانه معالشعور بهذا الادراک و بان المدرک هو الوجود الحق. و اما ادراک مرکب که محل فکر خطا و صواب راست و حکم ایمان و کفر راجع به اوست و تفاصیل میان ارباب معرفت بتفاوت مراتب است. ( مؤید الفضلاء ). و سید جرجانی در تعریفات آورده است که ادراک بر دو معنی است :
1 -حاصل شدن صورت چیزیست پیش نفس ناطقه.
2 - تمثیل و حاضر کردن حقیقت چیزی است در ذهن بدون حکم بر اثبات یا بر نفی آن. و آنرا تصورگویند و اگر حکم بیاورند تصدیق نامند - انتهی.
و صاحب کشاف اصطلاحات الفنون گوید: در لغت لقاء و وصول است. و نزد حکما مرادف است مر علم را،بمعنی صورت حاصله از چیزی نزد عقل اعم از اینکه آن شی مجرد یا مادّی ، جزئی یا کلی ، حاضر یا غائب باشد.و اعم از آنکه آن چیز حاصل باشد در ذات مُدرک یا درآلت او. و ادراک به این معنی شامل چهار قسم است ، و آن عبارتست از: اِحساس ، تخیل ، توهم ، و تعقل. و برخی از حکما ادراک را به احساس فقط اختصاص داده اند. و درین حال اخص از علم باشد بمعنی مذکور و قسمتی از آن ،چنانچه در بحرالجواهر و شرح طوالع ذکر شده و نیز درشرح تجرید.

معنی کلمه ادراک در فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . ) دریافتن ، فهمیدن .

معنی کلمه ادراک در فرهنگ عمید

۱. درک کردن، دریافتن، پی بردن، فهمیدن.
۲. (اسم ) قوۀ درک و فهم.
۳. [قدیمی] دستیابی به چیزی، رسیدن.
۴. [قدیمی] برداشت محصول.

معنی کلمه ادراک در فرهنگ فارسی

درک کردن، دریافتن، دررسیدن، پی بردن، فهمیدن
۱ - ( مصدر ) در رسیدن به در رسیدن کسی را الحاق وصول . ۲ - رسیدن کودک به بلوغ و میوه و حاصل گیاه به پختگی . ۳ - ( مصدر ) در یافتن فهم کردن بر رسیدن درک کردن . ۴ - عملی که بواسطهئ قوای مدرکه انجام میگردد و آن عبارت است از حصول صور اشیائ نزد عقل یا نفس ناطقه و یا عبارت از حصول صور مدرکات است نزد مدرک .
تک دوزخ و نهایت تک هر چیزی

معنی کلمه ادراک در فرهنگستان زبان و ادب

[روان شناسی] ← ادراک حسی

معنی کلمه ادراک در دانشنامه عمومی

ادراک یا دریافتن ( به انگلیسی: Perception ) فرایند آگاهی یافتن از اطلاعات ( داده های ) حسی و شناخت آن ها. همچنین، ادراک، فرایندی است که هر کسی، با آن، پنداشت ها و برداشت هایی را که از پیرامون خود دارد، دسته بندی و شناسایی می کند و بدین روش، به آنها، معنی می دهد؛ ولی، ادراک می تواند از رویدادهای دیدنی بسیار جدا و دور باشد. در بیشتر نمونه ها، مردم از یک چیز، برداشت های گوناگونی دارند. می توان گفت که رفتار مردم، به روش ادراک، پنداشت یا برداشت آن ها ( و نه رویداد ) بستگی دارد. ادراک یعنی فراگرد دریافت تغیر و تفسیر محرک های طبیعی
برای شکل دادن و گاهی، ارائه تعریف از ادراک، عوامل متعددی دست اندر کار هستند. این عوامل، می توانند که در:
• شخص ادراک کننده
• موضوع مورد ادراک
• محتوای موقعیت مورد بحث
وجود داشته باشند.
برخی از ویژگی های شخصی، مانند نگرش، انگیزش، علاقه، تجربه گذشته و انتظارهای شخص، بر نوع پنداشت یا ادراک او اثر می گذارند.
احساس، را انتقال پیام عصبی به طرف کورتکس حسی، می نامیم. اما، ادراک، از ترکیب اطلاعات حسی با مکانیزم تفکر به وجود می آید. اگر اطلاعات حسی، به طور مستقیم، به عضلات و غدد منتقل شود، رفتار فرد، مبتنی بر حس خواهد بود که ادراک محسوب نمی شود. اما، اگر اطلاعات حسی، به مراکز عالی قشر مغز ( کورتکس ) انتقال یابد، ادراک به وجود می آید و رفتار فرد، تحت حاکمیت اطلاعات حسی و فرایندهای قشر خارجی مغز قرار می گیرد.
احساس و ادراک، از دیدگاه فیزیولوژیک، دو فرایند متفاوت هستند. یک تحرک حسی معین، می تواند که ادراک های کاملاً متفاوتی تولید کند و تحریک های حسی متفاوت، می توانند که به ادراک واحدی منجر شوند. کلیه اطلاعات فیزیولوژیک، نشان می دهد که یک تحرک معین همیشه فعالیت معینی در کورتکس حسی تولید می کند، اما واقعیت ها به طور آشکار، نشان می دهند که همان تحریک الزاماً ادراک معین به دنبال نمی آورد به عبارت دیگر یک تحریک معین می تواند ادراک های متفاوت ایجاد کند.
آگاهی از معنا و اهمیت محرکی حسی، به ویژه که توسط تجربیات، دانش، افکار و هیجانات فرد، تعدیل می شود.
ملاصدرا، فیلسوف ایرانی سده ۱۱ هجری، قاعده «اتحاد عقل و عاقل و معقول» را طرح کرده است. وی معتقد است در تکوین ادراک، قوه شناخت و شخص ادراک کننده ( مدرِک ) و موضوع ادراک شونده ( مدرَک ) ، سه چیز مستقل از یک دیگر نیستند. در هر عمل شناخت، وجودی پدید می آید که در همان حال که نوعی وجود شیء ادراک شونده است در ظرف ادراک، نوعی وجود برای نفس ادراک کننده هم هست. نفس ادراک کننده این وجود را، که فعل خویش است، به وسیله قوّه فاعله ادراکی خویش آفریده است. این قوّه ادراکی، در حقیقت، خود نفس در مرتبه فعل و تأثیر است.

معنی کلمه ادراک در دانشنامه آزاد فارسی

اِدراک
(در لغت به معنی دریافتن و رسیدن) در اصطلاح فلسفه، وصول عاقل به ماهیت معقول. بحث ادراک از مهم ترین مباحث فلسفی قدیم و رکن اساسی فلسفه های معاصر است. در فلسفۀ گذشته چون نفس انسانی دارای چهار قوۀ عاقله، متخیله، متوهمه، و حسیه دانسته می شد، ادراک در همین چهار مرتبه اعتبار می شد. در ادراک حسی، ماهیت امر خارجی، با حفظ محاذات و نسبت خارجی، با وجود ذهنی آن در نزد ادراک کننده اعتبار می گردد و در ادراک خیالی بدون محاذات و نسبت خارجی. در ادراک وهمی، معنی برگرفته از ادراک حسی به نحو جزئی در نزد نفس اعتبار می گردد و در ادراک عقلی همین معنی به نحو کلی ملاحظه می شود. در این میان نکتۀ قابل تأمل آن است که آیا در حصول صورت ادراکی، صرفاً مُدرِک (عاقل) با مُدرَک (معقول) نسبتی اضافی می یابد و یا کیفیتی به مدرِک افزون می شود و یا مُدرَک در نزد مُدرِک حضور می یابد. ملاصدرا، به خلاف رأی متکلمان و بیشتر فلاسفه معتقد است که بنابر اتحاد عقل و عاقل و معقول، معقول بالذات در نزد عاقل حاضر می شود و این حضور حتی در ادراک حسی، در گرو واهب الصور است که صورتی مطابق با معلوم خارجی بر اساس شرایط و مُعدّات ایجاد می کند.

معنی کلمه ادراک در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَا أَدْرَاکَ: تونمی دانستی - تو چه می دانستی؟
معنی بَصِیرَةٌ: دارای رؤیت قلبی و ادراک باطنی
معنی مَا یُلَقَّاهَا: آن نمییابند (از لقاء و ملاقات به معنای روبرو شدن و برخورد دو چیز با یکدیگر است ، البته این کلمه در ادراک به حس و به چشم و بصیرت استعمال میشود ، ادراک به حس مانند : تمنون الموت من قبل ان تلقوه - آرزوی مرگ میکنید قبلا از آنکه آن را ملاقات نمایید ، و اد...
معنی لَاقِیهِ: آن را ملاقات کرد (ازلقاء و ملاقات به معنای روبرو شدن و برخورد دو چیز با یکدیگر است ، البته این کلمه در ادراک به حس و به چشم و بصیرت استعمال میشود ، ادراک به حس مانند : تمنون الموت من قبل ان تلقوه - آرزوی مرگ میکنید قبلا از آنکه آن را ملاقات نمایید ، ...
معنی بَصَائِرُ: وسایل بینایی و بصیرت (بصیرت :رؤیت قلبی و ادراک باطنی )
معنی مَا یُشْعِرُکُمْ: شما چه می دانید (از کلمه شعور که به معنای ادراک دقیق است از ماده شـَعر گرفته شده ، که به معنای مو بوده و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک است ، شعور خواندهاند و مورد استعمال این کلمه محسوسات است ، نه معقولات و به همین جهت حواس ظاهری را مشاعر ...
معنی مَا یَشْعُرُونَ: درک نمی کنند (از کلمه شعور که به معنای ادراک دقیق است از ماده شـَعر گرفته شده ، که به معنای مو بوده و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک است ، شعور خواندهاند و مورد استعمال این کلمه محسوسات است ، نه معقولات و به همین جهت حواس ظاهری را مشاعر میگ...
معنی لَا یُشْعِرَنَّ: باید که آگاه نشود(از کلمه شعور که به معنای ادراک دقیق است از ماده شعر - به فتح شین گرفته شده ، که به معنای مو بوده و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک است ، شعور خواندهاند و مورد استعمال این کلمه محسوسات است ، نه معقولات و به همین جهت حواس ظاهر...
معنی لَّا یَشْعُرُونَ: درک نمی کنند(کلمه شعور که به معنای ادراک دقیق است از ماده شعر - به فتح شین گرفته شده ، که به معنای مو بوده و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک است ، شعور خواندهاند و مورد استعمال این کلمه محسوسات است ، نه معقولات و به همین جهت حواس ظاهری را مشا...
معنی لَا تَشْعُرُونَ: درک نمی کنید(کلمه شعور که به معنای ادراک دقیق است از ماده شعر - به فتح شین گرفته شده ، که به معنای مو بوده و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک است ، شعور خواندهاند و مورد استعمال این کلمه محسوسات است ، نه معقولات و به همین جهت حواس ظاهری را مشا...
معنی صَعِقَ: مُرد(از صعقة است که به معنای مرگ و بیهوشی و از کار افتادن حواس و بطلان ادراک میباشد )
معنی صَعِقاً: بی هوش (صعقا از صعقة است که به معنای مرگ و بیهوشی و از کار افتادن حواس و بطلان ادراک میباشد )
معنی یُصْعَقُونَ: هلاک می شوند(از صعقة است که به معنای مرگ و بیهوشی و از کار افتادن حواس و بطلان ادراک میباشد )
معنی لِقَاءِ: دیدار(لقاء به معنای روبرو شدن و برخوردن دو چیز با یکدیگر است ، و گاهی هم با این کلمه تعبیر میشود از برخورد یکی با دیگری و گفته میشود فلانی را ملاقات کرد و یا ملاقات میکند ، البته این کلمه در ادراک به حس و به چشم و بصیرت استعمال میشود ، ادراک به حس ما...
ریشه کلمه:
دری (۲۹ بار)ک (۱۴۷۸ بار)
[ویکی فقه] ادراک (ابهام زدایی). واژه ادراک ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • ادراک (صفات خدا)، یکی از صفات خداوند و به معنای آگاهی و احاطه الهی نسبت به همه موجودات• ادراک (فقه)، استعمال شده در دو معنای رسیدن به چیزی و رسیدن چیزی و دارای کاربرد در فقه• ادراک (منطق)، به معنای علم و آگاهی یافتن و دارای کاربرد در منطق
...
[ویکی فقه] ادراک (روان شناسی). مفهوم ادراک دارای ابعاد و معانی وسیعی است. به همین دلیل ارایه تعریفی جامع و کامل از آن، کار چندان آسانی نیست و تعریفی که به دست می آید چندان بی اشکال نیست.ادراک در روان شناسی امروز به معنای فرایند ذهنی یا روانی است که گزینش و سازمان دهی اطلاعات حسی و نهایتا معنی بخشی به آن ها را به گونه ای فعال به عهده دارد. به عبارت دیگر، پدیده ادراک فرایندی ذهنی است که در طی آن تجارب حسی، معنی دار می شود و از این طریق انسان روابط امور و معانی اشیا را درمی یابد.این عمل به اندازه ای سریع در ذهن آدمی صورت می گیرد که همزمان با احساس به نظر می رسد. در این عمل، تجارب حسی، مفاهیم و تصورات ناشی از آن، انگیزه فرد و موقعیتی که در آن ادراک صورت می گیرد دخالت می کنند.
از زاویه زیست شناختی، ادراک را می توان به عنوان آن دسته از تجارب ذهنی از اشیا یا حوادثی در نظر گرفت که معمولا ناشی از تحریک گیرنده های حسی بدن است. این تحریک ها (به وسیله یکسری مکانیزم های خاص گیرنده ها) به صورت فعالیت نورونی تبدیل شده یا رمزگذاری می شوند و سپس به نواحی مرکزی تر از نظام عصبی فرستاده می شوند تا در آن جا پردازش های نورونی بیشتری روی آن ها انجام گیرد.این مرحله آخرین مرحله از پردازش نورونی در مغز است که پایه گذار یا باعث تجارب ادراکی ماست. به دلیل ارتباط تنگاتنگ ادراک با نظام عصبی، گاهی اوقات ممکن است یکسری تجارب ادراک مانند، بدون وجود تحریک خارجی رخ دهند، همانند چیزی که در خواب دیدن اتفاق می افتد.
Roch، I. An introduction to perception، New York: Macmillan. ۱۹۷۵. pp ۲۵.
برخلاف احساس، که کاملا تابعی از یک محرک است، ادراک به عوامل بسیار زیادی وابسته است. عوامل زیادی همچون سن، جنسیت، هیجان ها، یادگیری های قبلی، انتظارات، حالات انگیزشی، حالات مختلف عاطفی، اتخاذ تصمیم و اراده فرد و... بر ادراک تاثیر می گذارند.بنابراین ادراک را نمی توان فقط به عنوان پاسخی کاملا مشخص، منتج از محرکی خاص در نظر گرفت، زیرا فرد ادراک کننده، تنها استنتاج ذهنی نمی کند و با توجهی خاص و فعالیتی کلی تصمیم می گیرد. در این تصمیم گیری، فرایندهای شناختی از قبیل حافظه و تفکر نیز نقش تعیین کننده ای دارند. از میان عواملی که بر ادراک اثر دارند برای نمونه به اثر سائق های فیزیولوژیک و اثر زبان و ترکیبات لفظی اشاره می کنیم. هنگامی که فردی گرسنه از جلوی یک کتاب فروشی عبور می کند و تابلو آن را به اشتباه "کباب فروشی" می خواند، اثر نیازهای او بر چگونگی ادراک کاملا پدیدار است. به عبارت دیگر، سائق گرسنگی بر تفسیر یک محرک ثابت اثر گذاشته و باعث شده است اشتباه ادراک شود، در حالی که همان محرک اگر در شرایطی غیر از گرسنگی به آن فرد ارایه می شد این اشتباه رخ نمی داد.درباره اثر زبان بر ادراک، غالبا مشاهدات مارگارت مید (Margaret Mid) را در میان سرخ پوستان امریکایی نقل می کنند. برای این سرخ پوستان، رنگ هایی مانند زرد، سبز زیتونی، آبی نفتی، خاکستری روشن و... که برای ما کاملا متمایز از یکدیگرند و برای هر یک نام مخصوصی داریم، تقریبا در یک زمینه رنگی قرار می گیرند. به طور کلی در اجتماعاتی که در زبان گفتاری خود برای نامیدن انواع رنگ ها کلام خاصی ندارند، تقریبا رنگ ها به دو دسته بزرگ تیره و روشن تقسیم می شوند و در نتیجه، ادراک کلامی آن ها متفاوت می شود.
اتکینسون و همکاران، زمینه روان شناسی هیلگارد، براهنی و همکاران، تهران، رشد، ۱۳۸۱، چاپ شانزدهم، ص۲۸۹.
از انواع پدیده های ادراکی می توان به ادراک فضا، فاصله و عمق، ادراک حرکت، ادراک زمان و... اشاره کرد. اما یکی از بحث های مهمی که در حوزه ادراک مطرح است این است که، آیا ادراک ویژگی ها مثل شکل و عمق یا رسیدن به ادراک واقعی، به صورت درون زاد (Innate) تعیین شده است یا بر پایه تجارب قبلی قرار دارد. فرض اول یعنی این که ادراک، ناشی از تطابق تکاملی (Evolutionary Adaptation) است و از این رو از زمان تولد یا از زمانی که رسش نورونی لازم اتفاق افتاده است وجود دارد. اما فرض دوم یعنی این که، ادراک هر چیزی نتیجه پایانی قرار گرفتن در معرض الگوها یا شرایط مرتبط خاصی است، یعنی نوعی فرایند یادگیری. علیرغم ده ها سال بحث در مورد این مساله و تلاش های پژوهشی قابل ملاحظه، هنوز هم هیچ جواب قطعی برای آن وجود ندارد. امروزه واضح به نظر می رسد که بعضی از انواع ادراک ها درون زاد هستند، اما از طرف دیگر هم به همان اندازه واضح است که تجربه قبلی نیز عامل تعیین کننده ای است.
Roch، I. An introduction to perception، New York: Macmillan. ۱۹۷۵. pp ۲۵.
...
[ویکی فقه] ادراک (صفات خدا). یکی از صفات خداوند و به معنای آگاهی و احاطه الهی نسبت به همه موجودات، ادراک الهی است.
بحث ادراک الهی از قرون اولیه اسلامی مطرح بود، زیرا در آیه شریفه: (لا تدرکه الأبصار وهو یدرک الأبصار) از ادراک الهی سخن به میان آمده و در تفسیر این آیه نیز دست کم از زمان صحابه بحث ادراک الهی مطرح بوده است؛ چنان که در روایت هایی که از حضرت علی (علیه السلام) و برخی دیگر از صحابه می خوانیم از ادراک الهی و کیفیت ادراک سخن به میان آمده است.
ادراک در لغت
ادراک در لغت به معنای دریافتن، فهمیدن و رسیدن می باشد؛ چنان که «ادرک الشیء» یعنی وقت آن رسید و «ادرک الولد» یعنی فرزند بالغ شد و «ادرک المسئلة» یعنی مسئله را فهمید.
در بسیاری از موارد، ادراک مترادف با علم، معرفت، رؤیت، لحوق و... به کار می رود و به نظر برخی از محققان، الفاظی که در انواع ادراک در قرآن کریم به کار رفته به ۲۰ لفظ می رسد که ظن، حسبان، شعور، ذکر، عرفان، فهم، فقه، درایت، یقین، فکر، رأی، زعم، حفظ، حکمت، خبره، شهادت و عقل از جمله آنان است.
اختلاف فلاسفه در تعریف ادراک
فلاسفه در تعریف ادراک اختلاف نظر دارند؛ عده ای آن را به معنای لقا و وصول دانسته و معتقدند: قوه عاقله هرگاه به ماهیت معقول واصل شود و معقولات برای قوه عاقله حاصل شود، این امر ادراک قوه عاقله است.
برخی نیز گفته اند: تصور نفس مدرِک به صورت مدرَک را ادراک گویند،
چنان که تعریف ابن سینا و برخی دیگر از فلاسفه چنین است: ادراک، گرفتن صورت مدرَک به نحوی از انحا است و در ادراک پدیده های مادی، همین که مدرِک صورت مدَرک را از ماده تجرید کند ادارک حاصل می شود. از آن جا که ادراک در غالب موارد با اندام های حسی بینایی، چشایی، بویایی، شنوایی و لامسه می باشد بسیاری از متکلمان تنها از ادراک امور حسی سخن گفته اند.
← جمع قوشجی در تعریف ادراک
...
[ویکی فقه] ادراک (فقه). ادراک در دو معنای رسیدن به چیزی و رسیدن چیزی به کار رفته است. از آن به مناسبت در باب های طهارت، صلات، زکات، حج، مزارعه و صید و ذباحه سخن رفته است.
ادراک به معنای نخست شامل موارد زیر است:
← ادراک وقت
ادراک به معنای دوم با اضافه به ثمره به معنای رسیدن محصول به کار رفته است.
← زکات کشاورزی در چند محل دور از هم
۱. ↑ جواهر الکلام ج۵، ص۹۲.
...
[ویکی فقه] ادراک (منطق). ادراک ، در منطق عبارت است از مطلق علم و آگاهی.
ادراک ، در منطق عبارت است اندر یافتن و علم و آگاهی یافتن، مطلق علم و آگاهی خواه تصور خواه تصدیق، خواه حسّی خواه عقلی، خواه حصولی خواه حضوری. «هر علمی و ادراکی که باشد چون آن را اعتبار کنند از دو حال خالی نباشد: یا مجرّد یابند از حکم چه به اثبات و چه به نفی، و آن را تصور خوانند، یا مقارن حکم یابند به اثبات یا نفی و آن را تصدیق خوانند».
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۳.
۱. ↑ خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، اساس الاقتباس، ص۳.
خوانساری، محمد، فرهنگ اصطلاحات منطقی به انضمام واژه نامه فرانسه و انگلیسی، ص۹.
...

معنی کلمه ادراک در ویکی واژه

intelletto
دریافتن، فهمیدن.

جملاتی از کاربرد کلمه ادراک

حدیثش را یکی از گوش سریافت یکی از سمع ادراک و نظر یافت
که پیش مالکان ملک ادراک به میزان قیاس عقل دراک
تداومِ زمانیِ حیات در نزد انسانِ زنده ناشی از تداوم ارسال جان از سرمنشأ به صورت تپش‌های نورانی حاوی حیات و جان و به تبع آن زمان می‌باشد و اطلاق لفظ «آینده» در دیدگاه انسانی تنها به تصورِ تداوم جان‌های ارسالی از جانب سرمنشأ و دریافت آن توسط انسان منوط می‌گردد. در واقع تپش‌های نور مجردِ حاوی «جان» و «آن (زمان)»، انسان را به صورت پیاپی و لحظه به لحظه وادار به حیات و ادراک نموده و زمان پرداخته‌شده به ادراک بلافاصله با زمان دریافتی جدید که در تپش‌های جدید نورانی جان‌بخش وجود دارد جایگزین و تجدید گشته و در نتیجه نزد انسان از «آن» های ادراکی قبلی به عنوان زمان گذشته یاد می‌گردد.
از نظر طباطبایی، دو نوع ادراک وجود دارد: ۱. اعتباری ۲. حقیقی. عوامل تأثیرگذار بر ادراکات «اعتباری» عبارتند از: محیط جغرافیایی، محیط کار و زندگی، میزان تکامل زندگی دنیوی، میزان اطلاعات و دفعات ورود یک فکر به ذهن انسان. عوامل تأثیر گذار بر ادراکات «حقیقی» عبارتند از: سیستم ادراکی، اخلاق انسانی، اخلاق اجتماعی، رفتارها و اعمال شخصی، رفتارها و کنش‌های اجتماعی و عوامل خارجی مانند محل سکونت، فقر شدید، ثروت فراوان، نظام اقتصادی، احکام و حقوق اقتصادی، اجتماع و ویژگی‌های تمدنی آن.
برخی از ویژگی‌های شخصی، مانند نگرش، انگیزش، علاقه، تجربه گذشته و انتظارهای شخص، بر نوع پنداشت یا ادراک او اثر می‌گذارند.
هر کسی معنی این بیتها نداند، و خود فهم نکند، این معنی از کجا و فهم و ادراک از کجا؟ اما با این همه اگر می‌خواهی که شمه‬‌ای به پارسی گفته شود، گوش دار:
اگر چه در زمانی که سی. اس. لویس «معجزه‌ها» را نوشت، مکانیک کوانتوم و عدم تعین‌گرایی فیزیکی مراحل ابتدایی پذیرش توسط دانشمندان را می‌گذراندند، ولی وی این امکان منطقی را بیان کرد که اگر ثابت شده بود که جهان فیزیکی غیر متعین است، این امکان فراهم می‌شد که یک نقطه ورود به دیدگاه سنتی سیستم‌های بسته پیدا شود که در آن یک «رویداد محتمل/غیرمحتمل فیزیکی دارای تشریح علمی» می‌تواند به صورت فلسفی به عنوان یک عمل «یک پدیده غیر فیزیکی بر روی واقعیت فیزیکی» بیان شود (توجه کنید که از دیدگاه فیزیکالیست‌ها، پدیده‌های غیر فیزیکی می‌بایست مستقل از موجودات دارای ادراک یا فرآیندهای ذهنی آن‌ها باشند).
اصول کلی اثر تاچر در ادراک چهره در حرکت بیولوژیکی هم به‌کار برده می‌شود. وارونگی محلی نقاط مجزا دشوار است، و در برخی موردها تقریباً غیرممکن است زمانی که کل شکل وارونه شده باشد.
ابن سینا همانند ارسطو معتقد است که در احساس، صورت محسوسات وارد نفس می‌شوند ولی فاقد مادهٔ خارجی هستند و از این نظر حس شبیه خیال است. می‌توان گفت که در نظر این سینا محسوس همان چیزی است که صورت اش به آلت حسی داده می‌شود و در آن نقش می‌بندد و قوه حاسه آن را ادراک می‌کند. در ادارک حواس ظاهری جهار مؤلفه وجود دارد که عبارتند از: محسوس خارجی، انفعال یا تأثر حسانی، واسطهٔ تأثیر محسوس در عضو حسی مانند هوا و نور، لذت و الم که هر جا احساس باشد آن دو نیز هستند. این سینا محسوسات مدرک بالذات را به دو قسم تقسیم کرده‌است که عبارتند از محسوساتی که تنها به یک اختصاص دارند و محسوساتی که مشترک بین چند حس هستند. از دستهٔ اول می‌توان به صوت برای قوه حاسه گوش یا سامعه و رنگ را برای چشم اشاره کرد.
مولیً تقاصرت الاوهام عاجزة لا یعتدون الی ادراکه سُبُلا
عطار معتقد است جهانی که ما با حواس خود ادراک می‌کنیم موهوم است. به عبارت دیگر ما فقط ظاهر اشیا را می‌بینیم و درک می‌کنیم نه حقیقت و باطن آنها را و اگر حقیقت اشیا را می‌دیدیم درمی‌یافتیم که اصل همه آنها یک چیز است.
پدیدهٔ پراهمیت اکتساب زبان توسط کودکان از جملهٔ مهم‌ترین زمینه‌های پژوهشی در دانش امروزین و گسترهٔ زبان‌شناسی به‌شمار می‌آید. مطالعات زبان‌شناسان نشان می‌دهد که تحصیل و دریافت زبان، انسان را به سامانهٔ ذهنیِ قواعد و دستورها زبانی مجهز می‌نماید تا با استفاده از آن اشخاص قادر باشند باهم صحبت نموده، و منظور یکدیگر را ادراک کنند.
نه دین نه عقل نه تقوی نه ادراک فتاده مست و حیران بر سر خاک
چو ادراک اهل ذکا، تیز و تند ز تندیش بازار مهمیز، کند
صدری که چون سخن ز سخنهای او رود ادراک منهزم شود و عقل مبتذل
به طور مستقیم در بالا آجنا یک چاکرای جزئی به نام ماناس وجود دارد. این چاکرا وظیفه ارسال ادراکات حساس به چاکراهای بالاتر را بر عهده دارد. ماناس شش گلبرگ دارد ، یکی برای هر یک از پنج حواس و دیگری برای خواب است. این گلبرگ ها معمولاً سفید هستند اما هنگام فعال شدن حواص رنگ آنها را به خود میگیرند و در هنگام خواب سیاه می شوند.
بتو پیداست عقل و جان و ادراک تو خورشیدی فتاده در سوی خاک
(۳) تجارت غیرمعمول ادراکی، از جمله خطاهای ادراکی جسمی.
عقل را ادراک آن میسور نیست ور بود هم شرح آن مستور نیست
وهم و فکر و حس و ادراک شما همچو نی دان مرکب کودک هلا