اخوال. [ اِخ ْ ] ( ع مص ) خداوند بسیار خال یعنی برادر مادر گردیدن. ( منتهی الارب ). خداوند بسیار خالو شدن. خداوند خال بسیار و کریم گشتن. ( تاج المصادر بیهقی ). اخوال. [ اَخ ْ ] ( ع اِ ) ج ِ خال ، بمعنی برادر مادر و علم لشکر و نقطه سیاه که بر اندام بود. ( غیاث اللغات ).
جمع خال یعنی برادرمادر، دائی ( اسم ) جمع خال دائیان دائیها برادران مادر . بمعنی برادر مادر و علم لشکر و نقطه سیاه که بر اندام بود
معنی کلمه اخوال در ویکی واژه
جِ خال، داییان، داییها، برادران مادر.
جملاتی از کاربرد کلمه اخوال
مگر نشنیدهای از آن بزرگ که گفت: «جملۀ خلایق بندۀ ما آمدهاند. مگر بایزید که «فَإِنَّهُ أخی» که او برادر ما آمده است که «المؤمن اخوالمؤمن». ای عزیزشمهای از این احوال باشد که خدا مؤمن و بندۀ مؤمنو دریغا «ما کان اللّهُ لِیُنْذِرَ المؤمنین علی ما أَنْتُم علیه حتی یُمَیِّزَ الخبیثَ مِنَ الطیب» گفت: مرد، مؤمن نباشد تا خبیث را از طیب پاک نگرداند! خبیث، جرم آدمیت و بشریت است، و طیب جان ودل است که از همه طهارت یافته است.
شب محمد مومن آن اخوالصفا آنکه راه دوستی بی ما زمانی نسپرد
خالی لانت و من جریر خاله ینل العلا و یکرم الاخوالا
و میمونة بنت الحارث گفت: «یا رسول اللَّه اعتقت جاریة لی فقال صلی اللَّه علیه و آله و سلم آجرک اللَّه اما انّک لو اعطیتها اخوالک کان اعظم لاجرک. و قال صلی اللَّه علیه و آله و سلم لزینب امرأة عبد اللَّه بن مسعود: زوجک و ولدک احق من تصدقت علیهم.
حسبت بلد تهم داری و ساکنها جیران بیتی و اعمامی و اخوالی
آن یکی پرسد ز اخوال درون وین یکی آرد رکوع واژگون
یا ابا القاسم، حدثنا عن خلال نسألک عنهنّ، لا یعلمهن الا نبی قال سلونی عمّا شئتم فقال ابن صوریا کیف نومک؟ فقد اخبرنا عن نوم النبی الّذی یأتی فی آخر الزمان؟ فقال تنام عینای و قلبی یقظان. قال صدقت یا محمد، اخبرنا یا محمد الولد من الرجل یکون او من المرأة؟ فقال النبی اما العظام و العروق فمن الرجل، و اما اللحم و الدم و الظفر و الشعر فمن المرأة. قال صدقت یا محمد، قال فما بال الوالد یشبه اعمامه لیس فیه من شبه اخواله شیء؟ و یشبه اخواله لیس فیه من شبه اعمامه شیء؟ فقال النبی ایهما علی ماؤه کان الشّبه له قال صدقت یا محمد، قال فاخبرنی عمّن یولد له و عمّن لا یولد له؟ فقال اذا کانت مغبّرة غبرت یعنی احمرّت النطفة لم یولد له و اذا کانت صافیة ولد له، قال فاخبرنی عن ربک ما هو؟
و کسانی که به مثابت پدران و مادران باشند، مانند اجداد و اعمام و اخوال و برادران بزرگتر و دوستان حقیقی پدران و مادران، هم به مثابت ایشان باشند در وجوب رعایت حرمت ایشان، و بذل معاونت در اوقات احتیاج، و احتراز از آنچه مؤدی باشد به کراهیت ایشان.