اخلاقیات

معنی کلمه اخلاقیات در فرهنگستان زبان و ادب

{ethics} [روان شناسی] شاخه ای از فلسفه که به مطالعۀ محتوای دیدگاه های اخلاقی و طبیعت آنها می پردازد

جملاتی از کاربرد کلمه اخلاقیات

اِثوس یا اِتوس (گاهی، با تلفّظِ مأخوذ از انگلیسی، ایتوس) (ἔθος) واژه‌ای یونانی به معنای «شخصیت» و «منش» (در یونانی: ἦθος) می‌باشد که برای توصیف ایده‌ها و اعتقادات هدایت کنندهٔ شکل‌دهنده به یک جامعه، ملت یا ایدئولوژی، استفاده می‌شده‌است. یونانی‌ها همچنین از این واژه برای اشاره به قدرت موسیقی در تأثیر بر احساسات، رفتارها و حتی اخلاقیات شنونده‌ها استفاده می‌کردند.
ادوارد فسر در کتاب خود، «آخرین خرافه» بر اساس فلسفهٔ ارسطو و توماس آکویناس، بر ضد «خداناباوری نو» استدلال می‌کند. به‌گفتهٔ فسر، در متافیزیک ارسطو-توماسی، ضرورتاً خدا وجود دارد؛ روح انسان، فناناپذیر است و بالاترین سرانجام زندگی انسان (و در نتیجه پایهٔ اخلاقیات)، شناخت خدا است. فسر اعلام می‌کند که علم، هیچ‌گاه متافیزیک ارسطویی را رد نکرده‌است؛ بلکه فیلسوفان مدرن تصمیم به کنار گذاشتن آن گرفته‌اند. در فصل‌های پایانی کتاب ادعا می‌شود که علم‌گرایی و مادی‌گرایی بر اساس فرض‌هایی بنا شده‌اند که ناسازگار و خودناسازگارند و به نتایج بی‌مفهومی می‌رسند.
مهم‌ترین اثر اسپینوزا «اخلاقیات» نام دارد. اما این کتاب برخلاف عنوانش، به معنای گستردهٔ کلمه بیشتر متافیزیک است و فلسفهٔ اخلاق در آن جایگاه اصلی را ندارد. اسپینوزا در زمان حیاتش، این اثر را فقط در اختیار معدودی از دوستانش قرار داد و به اصرار شخصی او، انتشار این کتاب پس از مرگش صورت گرفت.
نوال سعداوی در اوت ۲۰۱۶ بیان داشت که حجاب، عُرفی نادرست و از روی دین‌داری «اشتباه‌نگر» است و ارتباطی با دین یا اخلاقیات برتر ندارد. او همچنین اشاره کرد که پدرش خود از الازهر دانش‌آموخته و اسلام را خوانده، «در عمرش به من نگفت سرت را بپوشان… سر زن هیچ ارتباطی با اخلاقیات ندارد که پوشیده شود.»
به‌طور کلی اخلاقیات در دو زمینه به کار می‌روند، یکم: تشخیص فردی (خوب از بد) و دوم: روش‌های رفتاری که گاه به‌عنوان «عرف رفتاری» نهادینه شده در یک گروه فرهنگی، مذهبی، اجتماعی یا فلسفی شناخته می‌شود. اخلاقیات فردی با اهداف درست یا غلط، انگیزه‌ها یا اعمال تعریف و تشخیص داده می‌شوند؛ اهدافی که آموخته شده‌اند، ایجاد شده‌اند یا از طرف اشخاصی که در گروه هستند، توسعه یافته‌اند.
او به تأسیس انجمن مناظره اسکولد در دبیرستان کمک کرد و به عنوان رئیس انجمن نروژی حقوق زنان (ژانویه ۱۸۸۸ تا ژوئن ۱۸۸۹) پس از بحث در مورد اخلاقیات که با استعفای راگنا نیلسن ایجاد شد، خدمت کرد.
به گفته ویلیام مونتگمری وات، محمد مصلحی اجتماعی و اخلاقی بود. وات می‌گوید: «محمد سیستم جدیدی از امنیت اجتماعی و ساختار خانودگی تدوین کرد، که هر دو به صورت گسترده‌ای آنچه از قبل موجود بود را بهبود بخشید. محمد با اتخاذ کردن بهترین اخلاقیاتی که در بین بادیه نشینان موجود بود و وفق دادن آن برای مردم مستقر و غیر متحرک، چهارچوبی مذهبی و اجتماعی برای زندگی نسل‌های زیادی از آدمیان فراهم کرد.»
در کتاب خاصّ الخاصّ فی الامثال وی، که نوعی فرهنگنامه عظیم امثال و حکم عربی به نظم و نثر است، مردان فرهنگی ایران جایگاه رفیعی دارند و با اینکه اثری ادبی است، در بخش‌های معایب و محاسن، مخصوصاً در معرفی قشرهای مختلف اجتماعی، به اخلاقیات اهمیت بسیار داده شده‌است.
جنبش رمانتیک اروپا در پایان سده ۱۹ به آمریکا رسید. رمانتیسیسم در آمریکا هم مانند اروپا چندوجهی و فردگرایانه بود. رمانتیک‌های آمریکا هم مانند اروپایی‌ها شدیداً مشتاق اخلاقیات، ملزم به فردگرایی و آشکارسازی نفس بودند و بر ادراک شهودی و این فرض که دنیای طبیعی از گذشته خوب و جامعهٔ انسانی مملو از فساد بوده‌است تأکید داشتند. رمانتیسیسم بر سیاست، فلسفه و هنر آمریکایی هم تأثیر گذاشت. این جنبش با روحیهٔ انقلابی آمریکایی‌ها همراه شد و به کمک کسانی رفت که می‌خواستند از بند سنت‌های مذهبی سخت‌گیرانهٔ مهاجرین اولیه رها شوند. رمانتیک‌ها خردگرایی و تفکر مذهبی را رد کردند. این جنبش به مذاق کسانی خوش آمد که به مخالفت با کالوین‌گرایی یا باور به این که سرنوشت هر فرد از پیش مقدر شده برخاسته بودند.
«وقتی از عملی لذت می‌برم، برای من دلیل خوبی است که آن عمل را انجام بدهم… مادامی که لبانت برای بوسیدن هنوز شیرین است، سیراب کن… چنان زندگی کن که «زندگیت بدون ترس از نتایج محرماتی که اخلاقیات رسمی بر تو تحمیل می‌کند، پذیرای هر رویدادی باشد».