اخترک

معنی کلمه اخترک در فرهنگستان زبان و ادب

{aster, cytaster, kinosphere} [زیست شناسی] ساختاری ستاره ای شکل مرکب از ریزلوله ها که در طی تقسیم رشتمانی، میان تن و اخترگوی را احاطه می کند

معنی کلمه اخترک در ویکی واژه

ساختاری ستاره‌ای‌شکل مرکب از ریزلوله‌ها که در طی تقسیم رشتمانی، میان‌تن و اخترگوی را احاطه می‌کند.

جملاتی از کاربرد کلمه اخترک

زکید کوته‌بینان چگونه گردد پست کسی که مدح تو شاه بلند اخترکرد
نمرهٔ دو بود چو نمره یک لیک لختی از آن فراخترک
چهره بنمای که از بهر نثارت همه شب چرخ را دامنی از اخترکان پرگهر است
شب هجران سر دامان مژگانی نیفشاندم چه لازم اشک من بادیدهٔ اخترکند بازی
بی‌نیازان را به سیر و دور اخترکار نیست آسمان اوج همت سیر چشم ازکوکب است
در سیه شب کسی از دور گر او را بیند از سفیدی به گمانش که بود اخترکا
گر توتیایی افکنی در دیده ام از راه خود از رشک چشم خود نمک در دیدهٔ اخترکنم
که چون دید از اخترکه کارش بگشت ز شاهی دل روزگارش بگشت
نمی‌دانم چه پردازد هوس در خانهٔ گردون مگر باگردکانی چند ازین اخترکند بازی