احق

معنی کلمه احق در لغت نامه دهخدا

احق. [ اَ ح َق ق ] ( ع ن تف ) سزاوارتر. اولی. صاحب حق تر. راست تر. احری. اقمن. الیق. اجدر. بسزاتر: هذا احق منزل بترک.
احق الخیل بالرکض المعارُ.
|| ( ص ) اسبی که سمهای پا برجای سمهای دست گذارد دررفتن و آن عیب است. ( منتهی الارب ). آنکه پای در جایگاه دست نهد. ( تاج المصادر ). || اسبی که خوی نکند. ( منتهی الارب ). اسبی که عرق نکند. ( تاج المصادر ).
احق. [ اَ قِن ْ ] ( ع اِ ) اَحْقی. ج ِ حَقو.
اﷲحق. [ اَل ْ لاه ح َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان هریس بخش مرکزی شهرستان سراب ، در 20هزارگزی جنوب باختری سراب و 15 هزارگزی شوسه سراب به تبریز. جلگه و معتدل است. سکنه آن 107 تن هستند که مذهب تشیع دارند و به زبان ترکی سخن میگویند. آب آن از نهر و چاه ، محصول آن غلات و بزرک ، و شغل مردم زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).

معنی کلمه احق در فرهنگ معین

( اَ حَ قُ ) [ ع . ] (ص تف . ) سزاوارتر، اولی ، صاحب حق تر، راست تر، به سزاتر.

معنی کلمه احق در فرهنگ عمید

سزاوارتر، شایسته تر.

معنی کلمه احق در فرهنگ فارسی

سزاوارتر، شایسته تر، راست تر
( صفت ) سزاوارتر اولی صاحب حق تر راست تر بسزاتر .

معنی کلمه احق در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَحَقُّ: سزاوارتر
ریشه کلمه:
حقق (۲۸۷ بار)
«أَحَقّ» از مادّه «حق» (شایسته تر)، گر چه «افعل التفضیل» است، ولی در اینجا به معنای مقایسه دو چیز در شایستگی نیامده است; بلکه «شایسته» و «ناشایسته»ای را مقایسه می کند، و این در آیات قرآن، احادیث و سخنان روزمره نمونه های زیادی دارد.

معنی کلمه احق در ویکی واژه

سزاوارتر، اولی، صاحب حق تر، راست تر، به سزا

جملاتی از کاربرد کلمه احق

در سال ۱۳۱۹ وقتی برای نخستین بار در ایران رادیو ملی تأسیس شد، در حالی که سی و نهمین سال زندگی را می‌گذراند به عنوان نخستین خواننده مرد رادیوی ملی ایران، به رادیو دعوت شد. او در آن دوران با نوازندگانی چون ابوالحسن صبا، علی اکبر شهنازی، حسین یاحقی، حبیب سماعی، عبدالحسین شهنازی، مهدی خالدی و مرتضی محجوبی همکاری می‌کرد.
در دسترس‌ترین منابع جفرسون، دو سندی بودند که در ژوئن ۱۷۷۶ نوشته شده بودند: پیش‌نویس خودش برای دیباچهٔ قانون اساسی ویرجینیا و پیش‌نویس جورج ماسون برای اعلامیه حقوق ویرجینیا. ایده‌ها و عبارات هر دو سند در اعلامیهٔ استقلال به کار رفته‌اند. هر دو سند خود تحت تأثیر مستقیم اعلامیهٔ حقوق انگلستان در سال ۱۶۸۹ بودند که رسماً به سلطنت جیمز دوم خاتمه داد. در خلال انقلاب آمریکا، جفرسون و سایر آمریکایی‌ها، اعلامیهٔ حقوق انگلستان را به منزلهٔ سرمشقی برای چگونگی پایان دادن به حاکمیت ناحق پادشاهی می‌دانستند. از اعلامیهٔ آربروث اسکاتلند (۱۳۲۰) و مصوبهٔ عهدشکنی (۱۵۸۱) نیز به عنوان سرمشق‌های جفرسون برای اعلامیه استقلال نام می‌برند؛ اما در این باره اختلاف نظراتی هست.
کارگران شرکت پارس متال در اعتراض به اجرا نشدن تعهدات کارفرما صبح امروز تجمع کردند. پیگیری‌های و تجمع‌های مکرر کارگران برای احقاق حقوق، مثمرثمر واقع نشده‌است.
قالت: نعم. قال: دین اللَّه احقّ، قالها ثلاثا.
آهْ باران یک آلبوم از محمدرضا شجریان است که در فرم و فضای موسیقی گل‌ها تنظیم گردیده و به یاد بزرگان، حسین یاحقی، مرتضی محجوبی، رهی معیری و غلامحسین بنان ساخته شده‌است.
مقدمه‌ای در معرفی حقوق اساسی و دو فصل دربارهٔ اختیارات دولت و حقوق ملت این رساله را شکل می‌دهند. تمایز میان قانون اساسی و سایر قوانین، شکل‌ها مختلف حکومت، شکل‌گیری دولت مدرن مشروطه، نقش پارلمان در احقاق حقوق شهروندان، و جایگاه قانون در نظم‌بخشی به جامعه از موضوعات این رساله‌اند.
همه دل عاشق روی ایاز است هنوزش بندهٔ ناحق شناس است
من که در عهدت سر مویی نورزیدم خلاف مو به مو، ناحق به گیسویت قسم دادی مرا
ای که به غفلت همیشه عمر گذاری گه غم سابق خوری و گه غم لاحق
متولیان که با خلوص نیّت به انجام کار خود مشغول بوده‌اند، بارها از دست اینگونه افراد به مرکز حکومت شکایت برده‌اند، ولی هیچگاه موفق به احقاق حق نگشته‌اند. از سال ۱۱۱۶ ه‍.ق به این طرف، هیچ سندی در باب وقفیّت مزار و تولیّت آن برجای نمانده‌است، و تنها سند این دوره مربوط به سال ۱۲۴۱ ه‍.ق است، و با توجه به محتوای آن، متولّیان بقعه در این عصر به نام‌های شیخ حسین، عبدالغفّار، شیخ فرج، کربلایی رضا و شیخ عبدالحسین بوده‌اند.
قاضی به سبب نگاشتن کتاب احقاق الحق و نیز مجالس المومنین، توسط نورالدین محمد جهانگیر شاه مغولی، با ضربات تازیانه‌های خاردار کشته‌شد. قاضی کتاب احقاق الحق را در مدت هفت ماه تألیف کرده‌اند و در پایان سال ۱۰۱۴ هجری قمری آن را تمام کرده‌اند.
حسن روحانی در واکنش به این موضوع در نامه‌ای خطاب به اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور، دستور پیگیری داد و نوشت: «هرچند شاید با مقررات به‌جا مانده از دوره‌های پیش توجیه‌پذیر باشد، با موازین عدالت و تعهد در قبال بیت‌المال و منشور اخلاقی دولت ناسازگار و غیرقابل قبول است و حتی در برخی موارد مصداق سوء استفاده از اعتماد دولت به‌شمار می‌رود. مقتضی است در اسرع وقت همه موارد تخلف و سوءاستفاده شناسایی، وجوهی که به ناحق پرداخت شده به بیت‌المال مسترد شود و مدیران متخلف عزل شوند.»
کاو به‌ ناحق نبرد نام کسی وین به خلق افترا ببست بسی
محتسب ناحق چه ریزی خون عشرت را به خاک در چنین فصلی که دارد چیدن گل خونبها
بدینسان حکم او جاریست مطلق شکافد موی در احقاق هر حق
ابن ندیم از کتابی به نام سیرت اردشیر یاد کرده‌است که آبان لاحقی آن را به شعر درآورده است. ظاهراً همین اثر که گردیزی از آن چنین یاد کرده‌است: «و (اردشیر) کتابی تألیف گردانید اندر پند و سیاست و آن را کارنامه نام کرد.» و ظاهراً این کتاب بجز کارنامه اردشیر بابکان به پهلوی است که اکنون در دست داریم.
چون حق کلام یافت احقاق برخورد به من حکیم اشراق
و دوش سهوی‌ افتاد که از بس افشین بگفت و چند بار رد کردم و باز نشد، اجابت کردم، و پس از این اندیشه‌مندم که هیچ شک نیست که او را چون روز شود، بگیرند، و مسکین‌ خبر ندارد، و نزدیک این مستحلّ‌ برند. و چندان است که بقبض‌ وی آمد، در ساعت هلاک کندش. گفتم: اللّه اللّه‌، یا امیر المؤمنین، که این خونی است ناحق و ایزد، عزّذکره، نپسندد، و آیات و اخبار خواندن گرفتم. پس گفتم: بودلف بنده خداوند است و سوار عرب‌ است، و مقرر است که وی در ولایت جبال‌ چه کرد و چند اثر نمود و جانی در خطر نهاد تا قرار گرفت، و اگر این مرد خود برافتد خویشان و مردم وی خاموش نباشند و درجوشند و بسیار فتنه برپای شود. گفت: یا با عبد اللّه، همچنین‌ است که تو می‌گویی و بر من این پوشیده نیست، اما کار از دست من بشده است که افشین دوش دست من بگرفته است‌ و عهد کرده‌ام بسوگندان مغلّظ که او را از دست افشین نستانم و نفرمایم که او را بستانند. گفتم: یا امیر المؤمنین، این درد را درمان چیست؟ گفت: جز آن نشناسم که تو هم اکنون نزدیک افشین روی، و اگر بار ندهد خویشتن را اندر افکنی‌، و بخواهش و تضرّع‌ و زاری پیش این کار بازشوی‌، چنانکه البتّه بقلیل و کثیر از من هیچ پیغامی ندهی و هیچ سخن نگویی تا مگر حرمت ترا نگاه دارد، که حال و محلّ تو داند، و دست از بودلف بدارد و وی را تباه نکند و بتو سپارد و پس اگر شفاعت تو رد کند، قضا کار خود بکرد و هیچ درمان نیست.
اَصحاب رَسّ به‌باور مسلمانان گروهی معرفی شده‌اند که از پرستش خدا سر باز زدند و زنانشان به مساحقه می‌پرداختند. طبق سوره‌های قرآنی، خدا پیامبری برای هدایت آنان فرستاد؛ او را در چاه انداختند و به همین دلیل خدا آنان را عذاب کرد. دربارهٔ زمان و مکان زندگی این گروه، و همچنین نام پیامبر آنها، اختلاف وجود دارد.
من اگر هزار خدمت بکنم گناهکارم تو هزار خون ناحق بکنی و بی گناهی