احادیث

معنی کلمه احادیث در لغت نامه دهخدا

احادیث. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ اُحدوثة. افسانه ها. سخنها. || ج ِ حَدیث. روایات. آثار. اخبار. || چیزهای نو.
- احادیث مرفوعه . رجوع به مرفوعه شود.
- احادیث موضوعه . رجوع به موضوعه شود.

معنی کلمه احادیث در فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - جِ احدوثه ، افسانه ها، سخن ها. ۲ - جِ حدیث ، روایات ، اخبار.

معنی کلمه احادیث در فرهنگ عمید

= حدیث

معنی کلمه احادیث در فرهنگ فارسی

جمع حدیث و جمع احدوثه
( اسم ) ۱ - جمع احدوثه افسانه ها سخنها. ۲ - جمع حدیث . الف - روایتها اثرها خبرها . ب - چیزهای نو .

معنی کلمه احادیث در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَحَادِیثَ: سرگذشتها
ریشه کلمه:
حدث (۳۶ بار)

معنی کلمه احادیث در ویکی واژه

جِ احدوثه ؛ افسانه‌ها، سخن‌ها.
جِ حدیث ؛ روایات، اخبار.

جملاتی از کاربرد کلمه احادیث

ابوالفتح ارغیانی از ابو عثمان صابونی و ابوالحسین عبدالغافر صحیح مسلم را سماع کرد. وی از ابو حفص بن مسرور و ابو سعد گنجرودی و ابو عثمان بحیری و امام ناصر مروزی و طبقاتشان ـ بیشتر به نقل از احمد بیهقی ـ احادیث پراکنده‌ای را سماع کرد. او قرآن را بر ابو عبدالله خبّازی قرائت و از او سماع حدیث کرد و از ابو نصر اسفراینی برادر ابو اسحاق اسفراینی، معجم بغوی را فرا گرفت و صحیح بخاری را نزد سعید عیّار تحصیل کرد. ابوالفتح ارغیانی، مدتی مجلس املای حدیث منعقد ساخت، نیز در بوسنج از ابوالحسن داودی و در هرات از ابو عمر ملیحی و جماعتی دیگر سماع حدیث کرد
در بر عرش جلال اندر احادیث طوال عرض خدمت ها دهند و وضع منت ها کنند
اهمیت حدیث در میان مسلمانان از آن روست که از منابع اصلی استنباط احکام در فقه و عقاید در علم کلام محسوب می‌شود. همچنین احادیث از منابع اولیه پژوهش‌های تاریخی می‌باشد.
استاد امام اسماعیل صابونی گفت در آن وقت کی شیخ بنشابور بود، روزی می‌رفتم تا به زیارت شیخ شوم. با خود اندیشه کردم کی در آن وقت کی با شیخ پیش بوعلی زاهر به سرخس اخبار می‌خواندیم کدام اخبارست و در کدام جزوست؟ این معانی می‌اندیشیدم چون پیش شیخ درشدم و سلام گفتم، شیخ برخاست و مرا در برگرفت. چون بنشستم شیخ گفت یا استاد آن اخبار که به سرخس در خدمت بوعلی زاهر سماع کردیم، اول خبر در جزو اول کدامست؟ گفتم تا جزو مطالعه نکنم ندانم. شیخ گفت اول حدیث اینست کی حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَةِ پس شیخ گفت حدیث دوم چیست؟ گفتم یاد ندارم. شیخ گفت حدیث دوم اینست کی دَعْ ما یُرِیبُکَ اِلی مالایُرِبیک. پس شیخ گفت سوم کدامست؟ گفتم یاد ندارم. شیخ گفت حدیث سوم اینست که کانَ رَسُولُ اللّه صَلَّی اللّه عَلَیْهِ و سَلَّمْ لایَدَّخِّرُ شَیْئاً لِغَدٍ استاد اسماعیل گفت چون شیخ این احادیث بگفت مرا یاد آمد کی همچنین است کی شیخ گفت و بدانستم کی شیخ آن اندیشه کی در راه کرده بودم بمن نمود، و یقین بدانستم که شیخ را بر اسرار ما وقوفی است.
و ضد این صفت، که اصلاح میان مردمان بوده باشد از معالی صفات و فضایل ملکات است و علامت شرافت نفس و طهارت ذات است و به این سبب، ثواب بسیار، و فضیلت بی شمار به ازای آن در احادیث و اخبار رسیده است.
هرچه حق با من بگفت اندر نهان بازگفتم از احادیث و بیان
و از جمله انواع دروغ، بلکه شدیدترین و بدترین آنها شهادت دروغ است و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم کسی را که شهادت دروغ بدهد با بت پرست مساوی قرار داد» و از آن جمله، یاد نمودن قسم دروغ است و حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند «کسی که متاع خود را به قسم دروغ بفروشد، از جمله کسانی است که خدای تعالی در روز قیامت با او سخن نمی گوید و نظر رحمت بر او نمی افکند و عمل او را قبول نمی کند» بلکه قسم بسیار خوردن راست، مذموم است و نام بزرگ «ملک علام الغیوب» را به سبب هر چیز جزئی حقیر در میان آوردن، سوء ادب است و در حدیثی وارد است که «خدای تعالی فروشنده ای را که بسیار قسم خورد دشمن دارد» و از احادیث مستفاد می شود که «قسم بسیار خوردن، باعث تنگی روزی و فقر می گردد».
و نیز آن حضرت فرمود که «عجب و هزار عجب از آن کسی که خانه باقی پایدار را ترک می کند و از برای خانه فانی عمل می کند» و در بعضی احادیث قدسیه رسیده است که ای فرزند آدم! آنچه هست از مال، مال من است و از مال تو چیزی عاید تو نخواهد شد مگر آنچه تصدق کردی و پیش فرستادی یا خوردی و برطرف کردی یا پوشیدی و کهنه نمودی»
در دیدگاهِ اهل سنت، باقر به‌عنوان یک مرجع دینی و فقیه و مفسّرِ قرآن به‌حساب می‌آید که در زمینهٔ فقه و الهیّات بحث‌هایی هم با ابوحنیفه داشته‌است. اگرچه در منابع اهل سنت، باقر یک عالم دینیِ تراز اول و از راویان مورد وثوق به‌شمار می‌رود، اما در مقایسه با منابعِ شیعه، احادیث بسیار کمتری از او نقل شده‌است. انتقاد اهل سنت به باقر این بوده که احادیث نقل‌شده از او، یا از قول کسانی بوده‌است که پیش از او از دنیا رفته بودند، یا باقر در آن زمان نوزادی بیش نبوده‌است.
حسین بن محمّد تقی نوری ملقب به خاتم المحدثین در دیباچهٔ کتاب فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب‌الارباب می‌نویسد: «این کتابی است لطیف که در اثبات تحریف قرآن، و فضایح اهل جور و عدوان فراهم آورده‌ام، و آن را فصل الخطاب فی تحریف کتاب رب‌الارباب نام نهادم، و بر سه سرآغاز و دو باب قرار دادم». این کتاب در سال ۱۲۹۸ ه‍.ق در ایران چاپ شده‌است. وی در این کتاب برای اثبات ادعای خود بیش از هزار حدیث داستان می‌کند. ولی پس از او نویسندگان شیعه بارها کتاب او را نقد کرده‌اند و احادیث نقل شده در آن کتاب را از باب اختلاف قرائت، برداشت یا مجعول دانسته‌اند.
مشکل خود به احادیث نبی کردم عرض که به آن گفته خدا هر گرهی وا می‏‌کرد
یادداشتهای موجود یغما حکایت از این دارد که او در سالهای 35 تا 45 را غرق در مطالعه بوده و تقریباً مهمات ادبیات فارسی و کتب احادیث و روایات و تاریخ ایران و اسلام را خوانده و قسمت قابل توجهی از آنها را به خاطر سپرده است.
و آن (هست) که او واجب الوجود باشد و مر ممکن الوجود را واجب الوجود گرداند، اگر او از محل امکان الوجود اندر حیز وجوب الوجود آمده باشد، به محل امتناع الوجود رسد. بر مثال مرغی که امروز هست (و) واجب الوجود است و مر مرغی دیگر را که اندر خایه هست (و) به منزلت ممکن الوجود است (همی اندر حیز هست آرد که آن وجوب الوجود است،) لاجرم آن مرغ به آخر کار خویش اندر محل (بود) شود و ممتنع الوجود گردد، از بهر آنکه آن مرغ نیز از محل امکان الوجود اندر منزلت وجوب الوجود آمده بود، چنانکه گفتیم. و اگر آن چیز که ممکن الوجود را همی واجب الوجود گرداند، از محل ممکن الوجود اندر منزلت واجب الوجود نیامده است، روا نیست که (او) ممتنع الوجود شود البته و بر او حکم (بودگی) (به حقیقت) نیفتد، چنانکه حکم (باشدی) نیز بر او نیفتاده است، از بهر آنکه این دو حال – اعنی (بود) و (باشد) - بر دو طرف (هست) ایستاده اند. و بدین شرح ظاهر شد که آنچه بوده است، بر هستی گذشته است وز در (باشد) اندر آمده است و به گشتن حال هستی (از او) نام (بود) بر او اوفتاده است وز او جز حدیثی نمانده است (و ذات او حدیثی گشته است) ، چنانکه خدای تعالی همی گوید، قوله: (فجعلنهم احادیث و مزقنهم کل ممزق ان فی ذلک لایت لکل صبار شکور).
حضرت فرمود: به خدای کعبه قسم که مومنان هستید» و نیز از آن سرور مروی است که «هیچ بنده ای هرگز جرعه ای ننوشید که دوست تر باشد نزد خدا از جرعه غیط و غضبی که آن را فرو برد و به حلم بدل نماید و جرعه مصیبتی که به او برسد در آن صبر کند و هیچ قطره خونی بر زمین نریخت که در نزد خدا دوست تر باشد از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود و قطره اشکی که در سیاهی شب از چشم بنده بریزد و در هنگامی که در سجده باشد و به غیر از خدا دیگری او را نبیند و هیچ بنده گامی برنداشت که دوست تر باشد نزد خدا از گامی که کسی برای نماز فریضه بردارد و گامی که به آن صله رحم به جا آورد» و حضرت عیسی به حواریین فرمود: «به درستی که شما نمی رسید به آنچه دوست دارید مگر به اینکه صبر کنید بر آنچه آن را کراهت دارید» و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «هیچ بنده مومنی نیست که مصیبتی بر او برسد پس بگوید همچنان که خدا آن را فرموده است که «الذین اذا أصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا إلیه راجعون» اللهم أجرنی فی مصیبتی و اعقبنی خیرا منها» مگر اینکه خدا أجر مصیبت به او می دهد و بهتر از آنچه از او فوت شده عوض به او کرامت می فرماید» و نیز از آن حضرت مروی است که «خدای عزوجل فرمود که هرگاه متوجه سازم به بنده خود مصیبتی و بلایی در بدن او یا مال او یا فرزند او پس او صبر جمیل نماید، من از او شرم می کنم که در روز قیامت ترازویی به جهت او نصب بکنم، یا نامه عمل او را بگشایم» و همچنین آن حضرت فرمود که «صبر به سه قسم است: صبر در وقت مصیبت و صبر بر مشقت عبادت و صبر کردن از معصیت پس هر که بر مصیبتی صبر کند خداوند سیصد درجه از برای او می نوسید، که از هر درجه تا درجه دیگر مثل آسمان باشد و هر که صبر کند بر طاعت، خدای ششصد درجه از برای او می نویسد که ما بین هر درجه تا درجه دیگری به قدری باشد که از شکمهای زمین تا عرش إلهی است و هر که صبر کند و خود را نگاهدارد از معصیتی، خدای تعالی از برای او نهصد درجه می نویسد که فاصله میان هر درجه به قدر فاصله میان شکم زمین تا منتهای عرش الهی بوده باشد» و نیز آن حضرت فرمود که «زود باشد بر مردمان، زمانی بیاید که کسی به پادشاهی نرسد مگر به کشتن و ستم کردن و به غنا و ثروت نرسد مگر به بخل و غصب مال و دوستی مردم حاصل نشود مگر به بیرون آمدن از دین و متابعت هوا و هوس پس هر که آن زمان را دریابد پس صبر کند بر فقر، با وجود آنکه قادر باشد بر تحصیل مال و صبر کند بر دشمنی مردم، با وجود آنکه تواند بر وجه غیر صحیح تحصیل محبت ایشان کند و صبر کند بر ذلت، با وجود اینکه به هر نوع باشد تواند عزت را کسب کند خدای تعالی به او کرامت می فرماید ثواب پنجاه صدیق از کسانی که تصدیق مرا نموده اند» و از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام مروی است که «چون بنده مومن داخل قبر شود نمازهای او برطرف راست اوست و زکوه بر طرف چپ و عمل نیک او سایه بر او می افکند و صبر، در کناری قرار می گیرد و چون دو ملکی که موکل سوال اند بر او داخل می شوند، صبر، به نماز و زکوه و عمل بد او می گوید: متوجه صاحب خود باشید و او را دریابید پس اگر شما عاجز شوید من او را دریابم» و فرمود که «چون روز قیامت شود طایفه ای از مردم برخیزند و حلقه بر در بهشت زنند به ایشان گفته شود که شما کیستید؟ گویند: ما اهل صبریم خطاب رسد که بر چه صبر کردید؟ گویند: صبر می کردیم بر طاعت خدا و کناره می کردیم از معصیت خدا پس حق سبحانه و تعالی فرماید: راست گفتند، ایشان را داخل بهشت کنید» و نیز آن حضرت فرمود که «هر یک از مومنین که به بلایی مبتلا می شوند بر آن صبر کند، از برای او مثال اجر هزار شهید خواهد بود» و فرمود که «حق تعالی جمعی را نعمت عطا فرمود پس شکر آن را نکردند آن نعمت بر ایشان و بال شد و جمعی را مبتلا به مصائب و بلاها ساخت پس صبر کردند و آن مصیبت از برای ایشان نعمت گردید» و فرمود که «هر که مهیا نساخت صبر را از برای حوادث روزگار، عاجز و پریشان می گردد» و همچنین آن حضرت فرمود که «هر که صبر کرد، صبر او در زمانی اندک است و هر که جزع نمود جزع او نیز در زمانی کم است یعنی: هر دو به زودی سر می آیند پس بر تو باد صبر در جمیع امور، به درستی که خدای تعالی محمد صلی الله علیه و آله و سلم را مبعوث کرد، پس امر فرمود او را به صبر و مدارا و به او فرمود: «و اصبر علی ما یقولون و اهجرهم هجرا جمیلا» و حضرت امام موسی کاظم علیه السلام به بعضی از اصحاب خود فرمود که «اگر صبر کنی صرفه می بری و اگر صبر نکنی خدا مقدرات خود خواهد کرد خواه تو راضی باشی یا نه» و اخبار و احادیث در فضیلت صبر، بی حد و نهایت است و به این جهت بود که زمره انبیاء مرسلین و أولیاء مقربین و مشایخ و أکابر دین پیوسته جرعه مصیبت و بلا را می کشیدند و بر آنها صبر می نمودند و طالب بلا بودند که بر آن صبر نمایند حتی اینکه «یکی از بزرگان را پسری مریض شد، به نزد وی آمد و گفت: ای فرزند اگر بمیری و در ترازوی اعمال من باشی دوست تر دارم که من در ترازوی اعمال تو باشم یعنی: من بر مصیبت تو صبر کنم دوست تر دارم که تو بر مصیبت من صبر کنی گفت: ای پدر آنچنان که تو می خواهی باشم در نزد من محبوب تر است از اینکه خود می خواهم باشم».
الضعفاء و المتروکین نام کتابی است نوشته ابوعبدالرحمن احمد بن شعیب النسائی که در آن به ذکر نام آن دسته از راویان احادیث پرداخته شده که از نظر علم رجال ضعیف یا متروک هستند.
هند دختر ابی امیه مخزومی (به عربی: سَلَمَة هِنْد بِنْت أَبِي أُمَيَّة‎) ملقب به ام سَلَمَه به معنی مادر سلمه، یکی از با نفوذترین زنان پیامبر بشمار می‌آمد که تا حد زیادی به خاطر روایت کردن احادیث گوناگون یا داستان‌های مربوط به زندگی با محمد شناخته شده‌است.شیعیان براین باورند که ام سلمه بهترین همسر محمد پس از خدیجه بوده‌است.
اصطلاح علم حدیث از نظر فقهای اسلامی، علمی است که توسط آن اقوال و افعال و احوال یا تقریر محمد و امامان (از نظر شیعیان) شناخته می‌شود و چون احادیث رسیده از ایشان، شامل گفته‌های آنان هم می‌شود شامل گفته و نیز نام وسائطی است که کلام مزبور را از وی روایت کرده‌اند. می‌توان گفت که اصطلاح «علم حدیث» یعنی دانستن (علم به) قوانینی که به وسیلهٔ آن احوال سند و متن حدیث شناخته می‌شود.
ز آیات ناطق احادیث صادق که مطلب ز هر یک پذیرد تقوی
قدر مشترکی از مضمون چند حدیث است و بیشتر برای بیان معنای یک مطلب آورده شده‌اند. احادیث متواتر معنوی، از گونهٔ لفظی بیشتر هستند.
ابن تومرت این‌طور وانمود کرد که او را نمی‌شناسد و ونشریسی اعلام کرد که او ابوعبدالله ونشریسی است. ابن تومرت خواست تا هدف و قصد خود را از دیدار با وی در مسجد شرح دهد. ونشریسی گفت دیشب در خواب فرشته‌ای را دیدم که از آسمان فرود آمد، قلبم را شست‌وشو داد و آنگاه پروردگار قرآن، موطّأ، و دیگر علوم و احادیث به من آموخت.