اثنای

معنی کلمه اثنای در فرهنگ فارسی

میانه ها، جمع ثنی به معنی طی ومیانه وتاولای چیزی، ثناگفتن، ستودن

جملاتی از کاربرد کلمه اثنای

و از آنجا آنها را زنده به دریا در ساحل سانتا ترسیتا انداخته‌اند تا در آب بمیرند. در سال ۱۹۷۸ که در اثنای تمیز کردن ساحل در جنوب بوئنوس آیرس بودند به اجسادی که بر اثر شکنجه کشته و در آب انداخته شده بودند از طریق هلی کوپتر و هواپیما شناسایی شدند؛ و در ژوئیه ۲۰۰۵ یک قبر جمعی برای این زنان در نظر گرفته شد و پیکر آنجلا آود در باغی در سانتاکروز کنار کلیسا به خاک سپرده شد.
جان کارت رایت، سفرنامه نویس انگلیسی که کمی پس از این اتفاق به تبریز می‌رود، دربارهٔ تاراج شهر تبریز و تأثیرات و خرابی‌های وارده در اثنای هجوم سربازان سلطان سلیمان و تسلط عثمان پاشا وزیر سلطان مراد سوم بر شهر، به تفصیل سخن رانده‌است و معتقد است که توصیف دردها و بدبختی‌های تبریزیان و تشریح بی رحمی‌های لشکریان عثمانی، از عهدهٔ وی خارج است و این مهم، نویسنده‌ای به‌غایت دانشمند و زبردست می‌خواهد.
از اشعار ابن عباد بجز قصیدة بائیه و قصیدة هائیه که در اثنای سفر به عراق سرود و برخی اشعار دیگر که شامل خاطرات تلخ و آرزوهای شیرینش بوده‌است، چیز دیگری گزارش نشده‌است.
با وجود این که وی در اثنای سال‌های ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲ با بیماری ایدز دست به گریبان بود در هشت محصول تلویزیونی شرکت کرد که از آن جمله‌آن فیلم‌های دختر تاریکی در سال ۱۹۹۰ و هدف برهنه در سال ۱۹۹۲ بود. پرکینز آخرین اجرای خود را در فیلم در جنگل در مقابلهمراه، رزان در سالکت، د ۱۹نمایش گذاشته آورد.
مجلس چهارم شورای ملی پس از یک دوره سکون و حواشی فراوان و در یک اوضاع نابسامان در اول تیرماه سال ۱۳۰۰ شمسی آغاز به کار کرد. دوران سکون بین مجلس سوم و چهارم (۵ سال و هفت ماه و هشت روز) در ساختار مجلس چهارم تأثیر بسزایی داشت که از آن جمله می‌توان به آثار جنگ جهانی اول، ضعف قدرت مرکزی، نفوذ دولت‌های خارجی و اعلام حکومت‌های محلی از سوی نیروهای مخالف مرکز در برخی مناطق اشاره کرد. گزارش وکالت اقبال السلطان در اثنای مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ مرداد ۱۳۰۰ نشست ۱۵ اینگونه قرائت گردید:
شاه فرمود در اثنای حدیثی که بگوی توبه کردم که دگر توبه نخواهم کردن
در برسی ساختاری و شکل صوری اثر، نکته ای که جلب توجه میکند در امیختگی نظم و نثر و قالب های متنوع شعری است که در این اثر به کار گرفته شده است. هرچند بیشتر اشعار در قالب مثنوی سروده شده ولیکن دراثنای داستان به مناسبت و اقتضای مطلب، غزل ، رباعی، دو بیتی و قطعه نیز گنجانده شده است.
جام زر بین که ز اثنای چو سیم انگشتان چون نموده ست چو خوبان سمنبر نرگس
بار دیگر از کماه این قوم قایدان سپاه و غازیان کین خواه در ظل لوای منصور است که حصن گردون گشایند و تاج کیوان ربایند، از آن جمله عالیجاه محمد ولی خان که در تیپ خاصه همایون داخل امرای هزاره است و قاید افواج سواره و عبدالصمدخان که سرهنگ سواران نظام است و ضرغام معارک انتقام قومی دیگر نیز در سلک سربازان خون ریز منسلک میباشند که بعد از این بفضل الله المعین ذکر ایشان در اثنای این کتاب خواهد آمد و چون نام این ایل از کثرت استعمال مشهور بافشار است هر جا ذکری از ایشان شود باین نام مسطور خواهد گشت.
طبع تو محتشم چو در اثنای عقد نظم آورد این دو مصرع تاریخ بر زبان
در جمله نزدیک آمد که این هراس ضجرت بر من مستولی گرداند و به یک پشت پای در موج ضلالت اندازد. چنانکه هردو جهان از دست بشود. باز در عواقب کارهای عالم تفکری کردم و موونات آن را پیش دل و چشم آوردم، تا روشن گشت که نعمت‌های این جهانی چون روشنایی برق بی دوام و ثبات است. و با این همه مانند آب شور که هرچند بیش خورده شود تشنگی غالب تر گردد، و چون خمره پر شهد مسموم است که چشیدن آن کام را خوش آید لکن عاقبت به هلاک کشد، و چون خواب نیکوی دیده آید بی شک در اثنای آن دل بگشاید اما پس از بیداری حاصل جز تحسر و تاسف نباشد؛ و آدمی را در کسب آن چون کرم پیله دان که هرچند بیش تند بند سخت گردد و خلاص متعذرتر شود.
همه را رفیق طریق ویار غار و دوست یک پوست و صدیق صادق و خلیل موافق یافتم، در اثنای آن حال این مقال بر زبان راندم و این قطعه را از دفتر دل بر خواندم.
او را دو تسبیح خود بگذاشتم و گوش بر صوت و استماع بداشتم، منجم یونانی در کر و فر میدان بود و در اثنای جولان و دوران، از نجوم و فلک و سماک و سمک سخن میراند و این آیه می خواند که تبارک الذی جع فی السماء بروجا و جعل فیها سراجا و قمرا منیرا
هم در اثنای مدح تو غزلی خواستم تا ادا کنم خوش و خوار
سینه مد الف بشکافد و بیرون جهد چون در اثنای پریشانی نویسم تیر آه
بر اساس نظر مشهور مدت عدهٔ ازدواج موقت، دو بار پاک شدن از قاعدگی پس از پایان متعه است. برای اشخاصی که با وجود یائسه نبودن قاعده نمی‌شوند، این مدت ۴۵ روز است. اما اگر شوهر در اثنای ازدواج موقت بمیرد، بر اساس نظر مشهور عده همانند ازدواج دائم چهار ماه و ده روز است.
عوف بن مُحَلِّم خُزاعی با کنیهٔ ابومنهال (۷۵۳–۸۳۵م) ادیب، تاریخ‌دان و شاعر عراقی بود. در روزگار ناسازگاری میان امین و مأمون به طاهر بن حسین پیوست. هم‌نشین او و همراه او تا سی سال حتی در خراسان بود. پس از درگذشت طاهر، به پسرش عبدالله پیوست. از هر دو، صله‌های بسیاری دریافت. پس از پیری، تصمیم به بازگشت به زادگاهش گرفت. از عبدالله بن طاهر اجازهٔ بازگشت گرفت اما در اثنای راه درگذشت. او را آشنا به پیشینهٔ مردم عرب و از راویان نوآور و ادیب فصیح می‌دانند.
آموزش وی را در آغاز مادرش برعهده‌گرفت. در ۱۸۸۱ خانوادهٔ آنان به ایالات متحده آمریکا کوچید، الش در آن زمان سیزده‌ساله بود. پدرش در آمریکا در کارخانهٔ سیگارسازی‌ای به کار پرداخت. الش در هژده‌سالگی برآن شد تا پزشکی بخواند، گرایشش بدین رشته از آن رو بود که خود گرفتار سل بود. در اثنای آموختن پزشکی در نیویورک به مردم‌شناسی گرایش‌یافت.
در جمله، چندانکه به شهر رسید او را طلب کرد. چون بدو رسید زرگر استبشاری تمام فرمود و او را به اعزاز و اجلال فرود آورد، و ساعتی غم و شادی گفتند و از مجاری احوال یک دیگر استعلامی کردند. در اثنای مفاوضت سیاح ذکر پیرایه بازگردانید و عین آن بدو نمود. تازگی کرد و گفت: انا ابن بجدتها، کار من است، به یک لحظه دل ازین فارغ گردانم.