اتفاقی. [ اِت ْ ت ِ ] ( ص نسبی ) ناگهانی. غیرمترقب. غیرمنتظر. || مبنی بر اتفاق و وحدت : کسی کش خرد رهنمون است هرگز بگیتی ره و رسم صحبت نورزد که صحبت نفاقی است یا اتفاقی دل مرد دانا از این هر دو لرزد اگر خودنفاقیست جان را بکاهد وگر اتفاقی به هجران نیرزد.سنائی.
( صفت ) ۱ - ناگهانی غیرمترقب غیر منتظر مبنی بر اتفاق و وحدت : امور اتفاقی . ۲ - بناگهان .
معنی کلمه اتفاقی در دانشنامه آزاد فارسی
اِتّفاقی (stochastic) در موسیقی، اصطلاحی برای توصیف یک روند آهنگ سازی که برمبنای نظریۀ احتمالات بنا شد. طبق این نظریه اجزای داخلی یک اثر به صورت اتفاقی (سری ای از نت های تصادفی) انتخاب می شوند، و آهنگ ساز فقط طرح کلّی آن را تعیین می کند. یانیس زِناکیس۱ این تکنیک را وارد آهنگ سازی قرن ۲۰ کرد، و تولید نت های مخصوص آهنگ را به رایانه ای واگذاشت که دارای برنامه ای برای تعیین مؤلفه های کلی اثر باشد.
معنی کلمه اتفاقی در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اتفاقی، به قضیه متصله شرطیه ای گفته می شود که بین مقدم و تالی آن رابطه لزوم وجود نداشته باشد. قضیه متصله شرطیه ای که بین مقدم و تالی آن رابطه لزوم وجود نداشته باشد و مصاحبت آن دو صرفا از روی تصادف و اتّفاق باشد. «اما آنچه علت لزوم معلوم نبود آن را لزومی نشمرند، و اگرچه فی نفس الامر لزومی باشد، بلکه آنرا از اتفاقیات شمرند. و اتّفاقی آن بود که مصاحبت حاصل بود و آن را علتی معلوم نباشد».
معنی کلمه اتفاقی در ویکی واژه
occasionale coincidenza per caso ناگهانی، غیرمنتظره، به ناگهان، غیرمترقب.
جملاتی از کاربرد کلمه اتفاقی
سایه میگوید: «وقتی دو مورد اول محقق شد و دیدم مرا با شعر و موسیقی میشناختند و دور-و-برم هم شلوغ است وقتی ۴۹ ساله شدم به یاد سومی افتادم و ترسیدم! چون خیال میکردم ۹۴ که خیلی دور از دسترس است چون زمان ما ۷۰ سال هم زیاد بود و احتمالاً نوشته یا گفته بوده ۴۹ ولی همکلاسی ما به اشتباه به عکس نوشته ۹۴ و خیلی مراقب بودم اتفاقی برای من نیفتد که یکوقت در ۴۹ سالگی از دست بروم!».
دمی با نیکخواهان متفق باش غنیمت دان امور اتفاقی
شاهان بی سپه را ای خیل اتفاقی خونهای بی گنه را ای جمع انتقامی
که صحبت نفاقی است یا اتفاقی دلِ مرد دانا ازین هر دو لرزد
خوش است دولت وصلت گر اتفاق افتد مرا سعادت این دولت اتفاقی باد
از ملوک باستان کس را نبود این اتفاق اتفاقی کان سعادت را نشان است و اثر
ژوبیندار که در فاصلهٔ ۳۷ سال نوری از ما واقع شده، ۷٫۱ میلیارد سال عمر دارد. ژوبیندار در واقع عضوی از هاله کهکشان ما بوده که بهطور اتفاقی وارد صفحهٔ کهکشان شدهاست. اخترشناسان معتقد هستند که این غول بزرگ در کهکشان کوتولهای با ۱۰۰ میلیون ستاره متولد شده که در حدود ۷ میلیارد سال پیش وارد کهکشان راه شیری شده و اکنون بهطور کامل در کهکشان ما محو شدهاست. نگهبان شمال عضو گروهی از ستارههای پراکنده در آسمان است که حرکتی مشابه در فضا دارند. این گروه «ستارههای متحرک نگهبان شمال» نامیده میشوند.
وَ قالُوا إِنْ هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ این زنادقه امتاند، و مکذبان بعث و نشور، که نشأة ثانیه مستبعد میدارند، از آنکه بر خلاف عادت روزگار است، و میپندارند که بیرون ازین کار که درآنند، و خلاف این عادت نتواند بود، و دلیل بر نشأة ثانیه صحت نشأة اولی است، اگر اتفاقی بودست از روی طبیعت، چنان که متبطلان میگویند، هم تواند بود که یک بار دیگر هم بر آن اتفاق و طبیعت درست شود، و اگر نه که صحت نشأة اولی بقادری مدبر بوده است که بحکمت پیدا کرد، چنان که اهل حق گویند، و مذهب راست و دین درست اینست، نشأة ثانیه را هم قادر است و مدبر و حکیم. یقول اللَّه تعالی: «کذبنی ابن آدم و لم یکن له ذلک، و شتمنی و لم یکن له ذلک، فأما تکذیبه ایای، فقوله: لن یعیدنی کما بدأنی، و لیس اول الخلق بأهون علیّ من اعادته، و اما شتمه ایای فقوله: اتخذ اللَّه ولدا و انا الاحد الصمد، لم الد و لم اولد، و لم یکن لی کفوا احد.
در اتفاقی عجیب خواهر بزرگ جُرج مایکل «ملانیا» در سومین سالگرد درگذشت برادرش ۲۵ دسامبر ۲۰۱۹ از دنیا رفت.
این قسمت با اجرای پر انرژی بلاها آغاز میشود. آنها پس از سه بار دفاع از عنوان قهرمانی شان، اکنون در سالن کندی به مناسبت تولد رئیسجمهور اجرا میکنند. در حین اجرا مشکل فنی موجب اتفاقی میشود که برای ایمی(ربل ویلسون) رسوایی بزرگی به بار میآورد. تبعات این اتفاق نه تنها شهرت بلاها را نابود میکند بلکه ممکن است باعث از بین رفتن این گروه قدیمی برای همیشه شود. آنها که هنوز مقام قهرمانی شان را دارند تصمیم میگیرند برای احیای خود در مسابقه جهانی که تا به حال هیچ گروه آمریکایی در آن پیروز نشده شرکت کنند.
عدیلش باشد اندر ملک نایاب بدیلش نادر است و اتفاقی
اگر با جوانی خرد یار باشد یکی اتفاقی بود آسمانی
آکیرا دختر کوچکی است که در کنار پدر و مادرش زندگی میکند. او روزی بهطور اتفاقی شاهد یک جنایت میشود که توسط گروهی از مردان غیرمسلح رخ میدهد وآنها در حال پاشیدن اسید روی صورت زنی هستند. آکیرا با پلیس همکاری میکند تا جنایتکاران را شناسایی کنند و…
کانر چارلز لی را تا مونمونث دنبال میکند و در آنجا اتفاقی با مارکی دو لافایت رو به رو میشود. او میگوید لی پیش از حمله آنجا بوده و بر سر همه پیش از سوار شدن بر اسب فریاد کشیدهاست. در این وقت شمار زیادی از سربازان بریتانیایی میآیند و کانر حاضر میشود وقتی ارتش آزادیخواه آمریکا در حال عقبنشینی هست، جلوی ارتش بریتانیا را بگیرد. او و تعدادی از سربازان باتجربهٔ لافایت با استفاده از توپ سرعت بریتانیاییها را مختل میکنند و سپس برای رسیدن به جرج واشینگتن فرار میکنند. در بین راه کانر تعدادی از سربازان ارتش قارهای را که آمادهٔ اعدام توسط سربازان بریتانیایی هستند، نجات میدهد.
برخیز که وصل ساقی از کف برود وین دولت اتفاقی از کف برود
بسیاری از رسانههای هندی گزارش دادند که آنها هیچ اطلاعاتی از دره کشمیر ندارند و حتی نمیتوانند اطمینان حاصل کنند که خبرنگاران آنها در امان هستند یا خیر. برای روزنامه نگاران مجوز آمد و شد داده نشدهاست. کمیته حمایت از روزنامه نگاران گزارش داد که یک روزنامهنگار به اتهامات نامشخص دستگیر شدهاست. بسیاری از روزنامه نگاران گزارش دادند که توسط سربازان متوقف شده و برخی دیگر اظهار داشتند که مجبورند از طریق فلش عکسها را به بیرون منطقه ارسال کنند. به گفته سردبیر کمیته حمایت از روزنامه نگاران که با خبرنگاران صحبت کردهاست، «او از اینکه آنها روزنامه نگاران را دستگیر کنند میترسد، به ویژه کسانی که گزارش میدهند چه اتفاقی میافتد.»
آلفرد ژاری بنیانگذار دانشی به نام پاتافیزیک است. پاتافیزیک با قوانینی سروکار دارد که در آنها استثناءها حکمرانی میکنند و میخواهد شرحی باشد بر جهان تکمیلی. در پاتافیزیک هر رویدادی در جهان به عنوان اتفاقی فوقالعاده شناخته میشود.
تمام فشارها در زندگی حرفه ای و زندگی شخصی و همچنین اتفاقی که در سال ۸۳ برای او افتاد، منجر به اعتیاد شدید او به الکل و مواد شد. که به همین دلیل بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۲ چندین بار به جرمهای مختلف دستگیر شود. «این که انتخابهای اشتباهی کردم درسته. این که بخوام الکل و مواد رو پیشنهاد بدم، باید بگم نه. نمخوام بهتون دروغ بگم، همشون جواب میده اما نقطه بدش اینجاست که وقتی بخوای ترکشون کنی، نمیتونی.».
وقتی تیمور از بیرجند به سوی جنوب براه افتاد در یک منزلی بیرجند بود که ارتباط جلوداران قشون وی با او قطع شد. او خود میگوید که میدانستم اتفاقی برای طلایه من افتاده که نتوانستند گزارش دهند، به همین سبب گروهی را مأمور کشف واقعه نمودم و آنها گزارش دادند تمام سربازان طلایه به قتل رسیدند و هر چه داشتند به یغما رفتهاست. طلایه من بهترین سربازان تعلیم دیده بودند و قتل تمامی شان، خبر از دشمن خطرناک را میداد؛ دستور دادم اردو بزنند.
حدیث قرقو و بونصر کرکح و زرمن که هست سخت عجب اتفاقی افتاده