اتفاقا

معنی کلمه اتفاقا در لغت نامه دهخدا

( اتفاقاً ) اتفاقاً. [ اِت ْ ت ِ قَن ْ ] ( ع ق ) قضا را. از قضا. بی انتظار. بی سابقه. غفلةً. ناگهانی. صدفةً. فجاءةً : وصیت کرد که بامدادان نخستین کسی که از دراین شهر درآید تاج شاهی بر سر وی نهند... اتفاقاً اولین کسی که درآمد گدائی بود. ( گلستان ). اتفاقاً در آن میان جوانی بود که میوه عنفوان شبابش نو رسیده. ( گلستان ). || بی خلاف. همداستان. || هیچ. || همگی. متحداً. جمعاً. همگان.

معنی کلمه اتفاقا در فرهنگ معین

( اتفاقاً ) (اِ تِّ قَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) ۱ - دست برقضا، ناگهانی ، غیرمنتظره . ۲ - با هم ، با همراهی هم . ۳ - همگی ، متحداً.

معنی کلمه اتفاقا در فرهنگ عمید

۱. ازقضا.
۲. بی سابقه، ناگهانی.
۳. برای تٲکید نفی آورده می شود: اتفاقاً، این طور نیست.
۴. همگی، تماماً.

معنی کلمه اتفاقا در فرهنگ فارسی

۱ - قضارا از قضا بی انتظار بی سابقه غفله ناگهانی . ۲ - بی خلاف همداستان . ۳ - همگی متحدا همگان .
از قضا

جملاتی از کاربرد کلمه اتفاقا

در این داستان، «قیزل قیز» دختری است با موهایی به رنگ طلا که پسر داروغهٔ شهر تبریز عاشقش می‌شود. پدر دختر که از تجار تبریز است، برای فرار ازاین ازدواج، با قیزل قیز و دایه‌اش راهی کربلا می‌شوند. در راه، مردی، غلام سیاهی را به نام «ببر» به او می‌بخشد. قیزل قیز عاشق ببر می‌شود و ببر هم به آن دختر، دل می‌بازد. پس از بازگشت از سفر پدر قیزل قیز تصمیم می‌گیرد او را به عقد ببر دربیاورد. داروغه پس از اطلاع از این موضوع، توطئه‌ای می‌چیند و ببر را دستگیر می‌کند و در پی آن، اتفاقاتی رخ می‌دهد که برای همیشه زندگی قیزل قیز و ببر را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
پس از آن اگر خواهی که خویشتن را نگاه داری نتوانی داشت، که کار از دست تو رفته باشد، هر چه روز آید بلای عشق زیادت شود و ترا متابع دل باید بود. اما اگر {از} دیدار اول خویشتن را نگه داری چون دل تقاضا کند خود را به‌دل موکل کنی و بیش نام او نبری و خویشتن به چیزی مشغول کنی و جای دیگر استفراغ شهوت کنی و چشم از دیدار وی بربندی، همه رنج یک هفته بود و بیش یاد نیاید، زود خود را از آن بتوانی رهانیدن؛ ولیکن این نه کار همه کس بود و مردی باید با عقل تمام که این بتواند کرد و اگر مرد کامل عاقل بود او را این حال خود نیفتد و اگر اتفاقا ناگاه روی نماید به عقل دفع آن تواند کرد، از بهر آنک عشق علت است، چنانکه محمد زکریا در تفاسیر العلل یاد کرده است: به سبب علت عشق و دارو‌ی او چون روزه داشتن پیوسته و بار گران کشیدن و راه دراز رفتن است و دایم خویشتن در رنج داشتن و تمتع کردن و آنچ بدین ماند؛ اما اگر کسی را دوست داری که ترا از خدمت و دیدار او راحتی باشد روا دارم، چنانک شییخ ابوسعید بوالخیر گوید که: آدمی را از چهار چیز ناگریز بود: اول نانی، دوم خلقانی، سیم ویرانی، چهارم جانانی و هر کسی را به‌حد و اندازهٔ او از روی حلال، اما دوستی دیگرست و عاشقی دیگر، در عاشقی کس را وقت خوش نباشد، هر چند آن عاشق بیتی می‌گوید؛ نظم:
اتفاقاً به خطاب ملک گرفتار آمد.
اتفاقات عجیب روز بعد رخ می‌دهد: یک لیوان شیر به‌طور خود به خود می‌شکند؛ کارد و چنگال‌ها خم می‌شوند و مبلمان به دلخواه خود حرکت می‌کنند. در ابتدا، پدیده‌ها بی‌خطر به نظر می‌رسند اما…
اتفاقاً بر درِ شهری به تهمتِ جاسوسی گرفتار آمدند. هر دو را به خانه‌ای کردند و در به گِل برآوردند.
مصباح یزدی اظهار کرده بود: در جنگ ۳۳ روزه اتفاقاتی افتاد که جز به صورت امداد غیبی قابل تفسیر نیست، من از شخص سید حسن نصرالله شنیدم که گفت اسرائیلی‌ها به نیروهای حزب‌الله حمله می‌کردند، ولی پس از عقب‌نشینی نیروهای حزب‌الله نیروهای اسرائیلی پیشروی نمی‌کردند، دلیل را که از سربازان اسرائیلی جویا شدند، آن‌ها گفتند که مردانی با لباس‌های سفید با شمشیر با ما می‌جنگند. وی اضافه کرد: سربازان اسرائیلی قضیه جنگیدن مردانی با لباس‌های سفید به همراه شمشیر را در مصاحبه با شبکه‌های اسرائیلی گفتند و در جنگ ۳۳ روزه داستان‌های عجیبی اتفاق افتاد که مصادیق امداد غیبی زنده شد.
در سال ۲۰۱۳ تلویزیون فارسی‌زبان من و تو در بیست و پنجمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی سال ۶۷ مستند رؤیای آزادی را پخش کرد که روایت زنانی است که دههٔ ۶۰ را به عنوان زندانیان سیاسی سپری کرده‌اند. این مستند برای اولین بار با مصاحبه با این زنان زندانی از شرایط و اتفاقات آن دوران پرده برداشت.
هارون گفت: بر این دعوی که کردی گواهی بگذران و اگر نه دروغ است این. اتفاقا روزی هارون به شکار بیرون رفت، اصمعی با وی بود. دیدند که اعرابیی حالی از بادیه می رسد، هارون با اصمعی گفت که او را پیش من آر!
اتفاقا چو ماه فروینی افتد او را به بیش قرب جوار
با این‌حال در برخی موارد، زمین‌های نخل روغنی بدون مشورت با مردم بومی منطقه و حتی بدون انجام پرداخت‌های لازم به آن‌ها زیر کشت قرار گرفته‌اند، این دست اتفاقات در پاپوآ گینه نو، کلمبیا و اندونزی رخ داده‌اند. در ایالت ساراواک مالزی، صحبت‌هایی دربارهٔ میزان مشورت لازم با قبیله لانگ تران کانان پیش از کشت نخل روغنی در زمین‌های محلی انجام شده است. تصاحب زمین‌های بومی سبب درگیری بین کشاورزان و ساکنان محلی در این کشورها شده است.
اتفاقاً رهگذار پادشا بود سوی گلخن آن بینوا
ونگ که زنی مجرد است معمولاً به دلیل استقلال خود مورد انتقاد مردان سیاست‌مدار قرار دارد. او این کار را توطئه‌ای برای خدشه‌دار کردن اعتبار خود و حزب متبوع‌اش دانسته‌است. مقام‌های حزب عدالت مردم هنوز در مورد استعفای او تصمیمی نگرفته‌اند. اتفاقات مشابه در مورد سیاست‌مداران احزاب مخالف مالزی پیش از این نیز در این کشور روی داده‌است.
از جمله اتفاقات جالب که در منابع تاریخی فرانسه ذکر شده، این است که مولای اسماعيل با وجود داشتن صدها زن و هزاران فرزند از دختر پادشاه فرانسه لویی چهاردهم خواستگاری کرد.
مدتی بعد، اسلید که برای آزمایش سری انتخاب شده بود، ارتش او را مجبور به خوردن دارویی کردند که او را ارتقا داد و کاری کرد که او توانست از ۹۰ درصد از قدرت مغزش استفاده کند. این دارو همچنین به او قدرت فیزیکی اضافه داد و او تقریباً به تمام بدنش توانست کنترل پیدا کند (این شامل سریع درمان شدن و بالا بودن حس‌های او شد). دلیل این آزمایش، ساخت سربازهای فرا انسان بود که برای ارتش آمریکا کار کنند. دث‌استروک بعد از این اتفاق، تبدیل به آدم پول دوست و روانی شد و از کارهایی که به او داده شده بود سرپیچی کرد و دوست خود وینترگرین را که در مأموریت انتحاری بود، نجات داد. البته، اسلید این اتفاقات را از خانواده خود مخفی نگه داشت، درحالی که همسر او مشاور حرفه ای امور مبارزات ارتش بود.
در تواریخ مسطور است که ترک بن یافث اول خانان ملک شرق است و از نسل او چهار فرزند در وجود آمد. مهتر ایشان فودک بود و هنوز کودک بود که روزی بر ساحل رود سنلوک بعادت ابنای ملوک صید ماهی نموده، لقمه چند تناول فرمود اتفاقا پاره گوشت بریان از پنجه دست همایونش بیفتاد در قطعه زمینی شور برآمد که چون برگرفت لحم سمک را طعم نمک بود و ذوق عجب یافت. شام گاهان که از دشت شکار بشهر و حصار خرامید صورت حال بعرض پدر رسانیده خاص و عالم را میل و شوقی تمام باستعمال این نوع ادام حاصل شد و کان نمک از خاک ترکان پدید آمد، خطه شرق که از پرتو حسن مشرق صباحت گشته بود معدن فلاحت گشته ترکان چین را لب های شیرین نمک یافت و غلغل و شور از سمک و سماک برخاست.
و این اتفاق حسن بود که شاه امروز مرا به وثاق تو فرستاد و قدقیل: «الدوله اتفاقات حسنه» بدان که مهر تو با آب و گل من آمیخته است و شعله عشق تو در دل و جان من آویخته.
وَهُوَ أَوْحَدُ الْمُوَحِّدیْنَ مُحْی الدِّیْنِ مُحَمَّدُ بنُ علّی العربیّ الطائیّ الحاتَمِیّ الأَنْدَلُسِیِّ. اندُلس به ضم اول و ثالث و لام و سکون سین، نام شهری است در حدودِ مغرب و شیخ از اعاظم محققین و از اماجد موحدین است. قاضی نوراللّه شوشتری در مجالس المؤمنین نوشته که خرقهٔ وی به یک واسطه به حضرت خضر می‌رسد و آنچه بر مؤلّف این کتاب معلوم شده و در صورت شجرهٔ سلسلهٔ ارادت و اجازت دیده، وی مرید شیخ ابوالحسن علی از خلفای شیخ محی الدین عبدالقادر جیلانی است و سلسلهٔ ایشان به واسطهٔ معروف کرخی به حضرت امام ثامن علی بن موسی الرضا علیه التحیّة و الثنّا می‌رسد و آنچه ازتصریحات اکابر است قدوهٔ قائلین به وحدت وجود جناب شیخ بوده. او گفته که وجود مطلق حق است و به این سخن برخی از عرفا و جمعی از علما وی را تکفیر نموده‌اند. زیرا که کلام او را حمل نموده‌اند به اینکه جناب اقدس الهی را کلی طبیعی یا مثل او می‌داند وممکنان را افراد او می‌شمرد. تَعالَی عَنْذلکَ عُلُّواً کَبیراً. جناب شیخ علاء الدّولهٔ سمنانی در حواشی فتوحات به وی گفته: اَیُّها الصِدّیقُ وَاَیُّها الْوَلیُّ واَیُهّا العارفُ الْحَقّانیِّ خطاب کرده. اما در آنکه حق را وجود مطلق گفته، بر وی برآشفته و در میان او شیخ عبدالرزاق کاشی در این باب مکتوب‌ها رد و بدل شده که مشهور است. و در اغلب کتب خاصه نفحات صورت آن مسطور است. مجملاً جمعی از اهل حال را در این مسأله قال است و همانا آنچه علاءالدوله و امثال او فهم کرده‌اند مراد شیخ نبوده است و ازعبارات مقدّمهٔ فتوحات معلوم می‌شود که شیخ به غایت تنزیه ذات قائل است و از آن اشارات است: تَعالی أَنْتَحِلَّهُ الْحَوادِثُ اَوْیَحِلَّها و طَرِیْقُهُ أَسْلَمُ. واحد دانستن وجود ومتعدددانستن موجود است. لهذا جمعی کثیر از متأخرین این طریقه را قبول و به ذوق المتألهین موسوم ساخته‌اند. یافعی در ارشاد گفته که شیخ عزالدین عبدالسلام دمشقی گفتی که شیخ زندیق است. اتفاقاً روزی صحبت قطب در میان بود. یاران گفتند که ما خواهیم که قطب را دیده باشیم و اشاره به شیخ محی الدین کرد. گفتند تو در وی طعن می‌کردی. گفت: آن از بابت نگه‌داری ظاهر شرع است. ولادتش در سنهٔ ستین و خمس مائه و وفاتش در سنهٔ ثلث و ثلاثین و ستّمائه. مضجعش در ظاهر دمشق است که اکنون به صالحیه معروف است. تألیفات مجملاً و کتبش بین العرفا مشهور و این ابیات از اوست:
اتفاقاً بود روزی مجلسی بو سلیمان حاضر و مردم بسی
در این فصل آدری با جک باور، مأمور فدرال دولت ارتباط عاطفی دارد، در اوایل او به همراه پدرش وزیر جیمز هلر توسط تروریست‌ها ربوده می‌شوند که با تلاش جک نجات می‌یابند، در اوایل او همسر سابقش را دوباره می‌بیند و احساساتش در حال تغییر است؛ پس از این طی اتفاقاتی همسر سابقش کشته می‌شود ولی آدری تصور می‌کند جک مقصر این است که البته پس از مدتی جک را می‌بخشد.
روان پریشی معمولاً خود را به صورت توهم و هذیان‌های نهیلیستی و با این باور که اتفاقات بدی در شرف وقوع است، نشان می‌دهد. توهم در ۸۰ درصد و هذیان در ۲۲ درصد از جوانان دارای افسردگی سایکوتیک رخ می‌دهد. توهمات شنوایی شایع‌ترین شکل توهم بوده، اما اغلب با توهمات بینایی، بویایی یا لمسی همراه هستند. شایع‌ترین هذیان‌ها در بیماران نوجوان، هذیان‌های مرجع، توانایی خواندن ذهن و پخش افکار است. کودکان معمولاً به دلیل ترس از تنبیه شدن برای گفتن چیزهایی که بزرگسالان فکر می‌کنند درست نیست، ایده‌های هذیانی خود را گزارش نمی‌دهند. هر گونه علائم روان پریشی در بیماران جوان و مبتلا به افسردگی احتمال پیامد دوقطبی را افزایش می‌دهد.