ابوموسی

معنی کلمه ابوموسی در لغت نامه دهخدا

ابوموسی. [ اَ سا ] ( اِخ ) ( جزیره ٔ... ) جزیره ای از ایران بجنوب بندرلنگه و تقریباً در وسط خلیج فارس و دارای آب شیرین فراوان. ارتفاع کوههای آن از 150 گز تجاوز نمیکند.
ابوموسی. [ اَ سا ] ( اِخ ) محدث است. سفیان از او و او از وهب بن منبه روایت کند.
ابوموسی. [ اَ سا ] ( اِخ ) ابن امام. رجوع به ابوموسی عیسی بن محمد... شود.
ابوموسی. [ اَ سا ] ( اِخ ) ابن عمار. یکی از مذهبین مشهور مصاحف. ( ابن الندیم ).
ابوموسی. [ اَ سا ] ( اِخ ) ابن قسطنطین. رجوع به ابن قسطنطین عیسی... شود.
ابوموسی. [ اَ سا ] ( اِخ ) احمدبن محمدبن محمد یحیی بن مبارک العدوی الیزید. او از عم پدر خویش ابراهیم بن ابی محمد مسموعات او را از اصمعی و ابی زید روایت کرده است. ( از ابن الندیم ). و رجوع به یزیدیین شود.
ابوموسی. [ اَ سا ] ( اِخ ) اسحاق بن ابراهیم الهروی. محدث است و فضل بن سهل از او روایت کند.
ابوموسی. [ اَ سا ] ( اِخ ) اسحاق بن موسی بن عبداﷲبن یزید الانصاری. محدث است.
ابوموسی. [ اَ سا ] ( اِخ ) الأسدی. محدث است. او از شعبی و از او عبداﷲ الهمدانی روایت کند.
ابوموسی. [ اَ سا ] ( اِخ ) اسرائیل. او از حسین و از او ابن عیینة روایت کند.
ابوموسی. [ اَ سا ] ( اِخ ) اسرائیل بن موسی بصری. او از حسن و از وی ابن عیینة روایت کند.
ابوموسی. [ اَ سا ] ( اِخ ) اشعری. عبداﷲبن قیس بن سلیم. صحابی است. او از مردم قریه رِمَع یکی از قرای یمن و از قبیله اشعر یمن است. او پیش از هجرت از یمن بمکه شد و اسلام آورد و پس از فتح خیبر بحبشه هجرت کرد و سپس از حبشه بمدینه منوّره بازگشت. و به سال دهم هجرت به امر رسول صلی اﷲ علیه و آله والی قسمتی از یمن گردید. در خلافت عمر به سال 17 هَ. ق. والی بصره و به سال 22 بنا بر تقاضای اهل کوفه حکمران آن شهر گردید و لکن نتوانست اهل کوفه را راضی سازد و پس از یکسال بمنصب اول خود ولایت بصره ، بازگشت و تا چند سال از خلافت عثمان بهمین سمت باقی بود. در زمان خلافت عمر دست میسان و مذار و اهواز و شوش و اصفهان و نصیبین را او فتح کرد و یکبار نیز مغضوب عمر گردید و در خلافت عثمان شهر ری بصلح بدست او مفتوح شد. پس از عزل از بصره بکوفه رفت تا در آنجا متوطن شود و عثمان در سال 34 او را والی کوفه کرد و هنگام خلافت علی علیه السلام که کوفه پای تخت شد ابوموسی از منصب خود معزول و از عمل برکنار بود تا پس از جنگ صفین که قرار بر حکمین شد ابوموسی به اصرار جمعی از اهل کوفه از طرف امیرالمؤمنین علیه السلام حکم گردید و از عمروبن عاص فریب خورد بتفصیلی که در تواریخ مسطور است و هر دو گروه از او ناراضی شدند و او بمکه گریخت و در آنجا نیز نتوانست بماند پس بکوفه برگشت و بهمانجا درگذشت و در سال وفات او اختلاف است برخی سال 42 و برخی دیگر 52 هَ. ق. گفته اند و قبر او در ثویّه موضعی بکوفه است. وصاحب مجمل التواریخ آرد که ابوموسی اشعری در سنه ثمان عشر ( 18 هَ. ق. ). نامه ای به عمر خطاب نوشته بود ومخاطبت کرده : لعبداﷲ عمر امیرالمؤمنین. عمر گفت واﷲ که چنین است بنده خدایم و عمر نامم و امیر مؤمنانم از آن پس او را امیرالمؤمنین خواندند و پیش از آن او را خلیفت خلیفت پیغامبر گفتندی. از ابوموسی روایاتی در تفسیر است. رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 271، 290، 291، 296، 443، 445،460، 512، و حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 48، 136، 137، 140، 165، 167 170، 172، 178، 189، 190، 238، و لباب الالباب ج 1 ص 289 شود.

معنی کلمه ابوموسی در فرهنگ فارسی

محدث است

معنی کلمه ابوموسی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابوموسی (ابهام زدایی). ابوموسی ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • ابوموسی اشعری، از اصحاب رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) و تأثیرگذار در امر حکمیت پس از جنگ صفین و انتقال خلافت به بنی امیه• ابوموسی امین، اَمین ، ابوموسی محمد بن هارون ( شوال ۱۷۰ - محرم ۱۹۸/آوریل ۷۸۷- سپتامبر ۸۱۳)، ششمین خلیفه عباسی • ابوموسی جابر، دانشمند سده دوم و دارای مجموعه بزرگی از آثار در کیمیا، فلسفه، طب، ریاضیات، نجوم، شیمی و موسیقی
...

معنی کلمه ابوموسی در ویکی واژه

اَ سا
نام جزیره‌ای ایرانی در ۷۵ کیلومتری سواحل ایران و ۶۰ کیلومتری امارات متحده عربی در خلیج فارس که ۲۵ کیلومتر مربع پهناوری دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه ابوموسی

و اندرین خبر آمده است ابوموسی اشعری گوید که پیغامبر را گفتند صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مرد قومی را دوست دارد با ایشان نرسد پیغمبر گفت مرد باز آن بود که او را دوست دارد.
ابو موسی الدبیلی من اصحاب ابی یزید قال ابوموسی: الناس یقولون اسناد الحکمة وجودها و انا اقول: اسناد الحکمة قبولها. ابوموسی گوید شاگرد وی که بایزید گفت: که اللّه تعالی را به خواب دیدم گفتم: را بتو چونست؟ گفت: از خود فروتر آی و رسیدی.
بخش‌هایی از دوره هفتم جشنواره بین‌المللی شعر فجر در جزیره ابوموسی برگزار شد. همایش سینمایی «دور از سایه» در مورد سینمای تجربی در سال ۱۳۹۱ در این جزیره برگزار شد. همایش «شعر خلیج فارس» در سال ۱۳۹۲ در این جزیره برگزار شد. برگزاری نماز جمعه در جزیره ابوموسی با حضور امام جمعه دائم از سال ۱۴۰۰ آغاز شد.
هر گه کهداود‑‑زبور خواندن گرفتی پری و آدمی و وحوش و طیور به سماع آواز فرو شده بودند کهرسول گفتابوموسی الاشعریرا،‑رضی‌اللّه عنه‑آوازی داده‌اند همچو آوازداود.
ابوموسی دَیْبُلی گوید ابویزید را از توکّل پرسیدند مرا گفت تو چگوئی گفتم اصحاب ما گویند اگر بر دست چپ و راست تو شیر اژدها باشد باید که اندر سرّ تو هیچ حرکت نباشد. بایزید گفت این غریب است ولکن اگر اهل بهشت اندر نعمت بهشت می نازند و اهل دوزخ اندر دوزخ همی گدازند و تو تمیز کنی بر دل بر ایشان از جمله متوکّلان نباشی.
به تخمین بریتانیا در سال ۱۹۷۰، ۱۵۰ عرب در تنب بزرگ زندگی می‌کردند. این جزیره هیچ زیرساخت شایان توجهی مانند بلنداسکله، یا تجهیزات نفتی نداشت. تنب کوچک نامسکون بود. ابوموسی در سال ۱۹۷۰ بلنداسکله، سوخت یا پروازگاه نداشت. جمعیت آن ترکیبی بود از برخی از ایرانیان اهل جزیره لنگه و عرب‌های اهل شارجه. شرکت‌های نفتی حتی در آن زمان به میدان نفتی مبارک، که در چند مایلی شرق ابوموسی واقع است علاقمند بودند، و سعی داشتند در سال ۱۹۷۰ حفاری‌های اکتشافی را آغاز کنند که نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا متوقف شان کرد. جمعیت این جزیره در سال ۱۹۷۱ حدوداً هشتصد نفر تخمین زده می‌شد.
حماد راویه در شعر عربی، معاویه در بردباری، مامون در عشق به عفو. عمروبن عاص در زیرکی، ولید در شرابخواری، ابوموسی اشعری در سلامت باطن، عطاء سلمی در خوف خدا
عمر خطاب نامه نوشت به ابوموسی الاشعری و وی عامل او بود که اما بعد، نیکبخت ترین رعیت داران کسی است که رعیت بدو نیکبخت است و بدبخت ترین کسی است که رعیت بدو بدبخت است و زینهار تا فراخ نروی که عمال تو آنگاه همچنان کنند آنگاه مثل تو چون ستوری باشد که سبزه بیند و بسیار بخورد تا فربه شود و آن فربهی سبب هلاک وی گردد که بدان سبب وی را بکشند و بخورند و در توریه است که هر ظلم که از عامل سلطان برود و خاموش باشد، این ظلم وی کرده باشد و ماخوذ بود بدان و باید که والی بداند که هیچ کس مغبون تر و بی عقل تر از آن نباشد که دین و آخرت خویش به دنیای دیگران بفروشد و همه عمال و چاکران، خدمت برای آن نصیب دنیای خویش کنند و ظلم را در چشم والی آراسته کنند وی را به دوزخ فرستند. و ایشان به غرض خویش رسند و کدام دشمن بود عظیم تر از آن که در هلاک تو سعی کند برای درمی چند که به دست آرد؟
عنوانی است که برای تأسیس استانی جدید در جنوب ایران به کار رفته‌است. این استان جزایر جنوبی ایران به ویژه جزایر استان هرمزگان را شامل می‌شود، ولی اسماعیلی عضو کمیسیون شوراها و سیاست داخلی مجلس در ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱ دستور تهیه طرحی برای تشکیل استان توریستی فرهنگی خلیج فارس را در آستانه روز ملی خلیج فارس در مجلس ایران خبر داد. قرار است مرکز این استان توریستی - فرهنگی، ابوموسی باشد. جزایر قشم، کیش، بنادر لاوان، لنگه، سیری، جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک از شهرهای این استان خواهند بود.
در سال ۱۷ هجری/۶۳۸ میلادی، عمر پس از آنکه مغیره بن شعبه را از ریاست بصره عزل نمود، ابوموسی را به جای وی گمارد. در سال ۲۲ هجری/۳–۶۴۲ میلادی، بنا به درخواست مردم کوفه، عمر وی را والی آنجا نمود. اما چند ماه طول نکشید که دوباره عمر وی را از آنجا برداشت و مغیره بن شعبه را جانشینش کرد و خود ابوموسی را دوباره بر بصره گماشت.
در سال ۲۹ هجری/ ۵۰–۶۴۹ میلادی عبدالله از طرف عثمان، جانشین ابوموسی اشعری در امارت بصره گردید و مدت کوتاهی پس از آن فتوحات را در فارس کامل کرد و استخر، دارابگرد و جور (فیروزآباد کنونی) را فتح کرد. در سال ۳۱–۳۰ هجری/۶۵۱ میلادی وی به سمت خراسان پیش روی نمود و هپتالیان را شکست داد و تمامی مناطق آسیای میانه تا حدود مرو و بلخ را گشود و هرات را نیز در سال ۳۲ هجری/۶۳۵ میلادی تصرف کرد. وی پس از آن به حج رفت و در آنجا بذل و بخشش‌های بسیار زیادی را به مهاجرین و انصار عطا کرد و پس از آنکه خراسان را به دست نائبان خودش سپرد، به بصره بازگشت. در سال ۳۵ هجری/۶۵۶ میلادی وی تلاشهای بی‌نتیجه‌ای برای دفاع از عثمان انجام داد.
پیغمبر گفت صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ ابوموسی اشعری را آوازی دادند چون آواز داود عَلَیْهِ السَّلامُ.
ابوموسی هنگامی که والی بصره بود، توانست خوزستان را در سالهای ۲۱–۱۷ هجری/۴۲–۶۳۸ میلادی فتح کند. مرکز آنجا، شهر اهواز (سوق اهواز) در سال ۱۷ هجری/۶۳۸ میلادی، به دست وی افتاد. اما فتح خوزستان به دلیل مقاومت شهرهای آن، با سختی میسر گردید و در سال ۲۱ هجری/۶۴۲ میلادی پس از اینکه مرکز دوم خوزستان به نام شوشتر، سقوط کرد، برخی شهرهای آنجا مجبور به فتح دوباره شدند. در سال ۲۰–۱۸ هجری/۴۱–۶۳۹ میلادی، لشکر وی به اتفاق لشکریان عیاض بن غنم، توانستند بین‌النهرین را فتح کنند. وی همچنین در لشکرکشی به فلات ایران و در جنگ نهاوند حضور داشت و آنجا شهرهای متعددی را فتح کرد.
این جزیره یکی از نقاط مهم راهبردی خلیج‌فارس محسوب شده و در خط زنجیره دفاعی اول ایران در تنگه هرمز قرار دارد. جزیره ابوموسی یکی از مراکز صدور نفت خام کشور است که با ظرفیتی قابل توجه فعالیت می‌کند. ابوموسی به همراه تنب بزرگ و کوچک اهمیت راهبردی بالایی دارند و مالکیت ایران بر بخش قابل ملاحظه‌ای از جنوب خلیج‌فارس و به ویژه تسلط ایران بر تنگه هرمز را تضمین می‌کنند. علاوه بر آن به دلیل عمق مناسب تنها معبر حیاتی عبور نفتکش‌ها و کشتی‌های بزرگ جنگی در محدوده این جزایر قرار دارد.
ابوموسی از وی پرسید که: صعب‌ترین کاری در این راه چه دیدی؟
در سال ۱۹۹۵ ایران حضور نظامی در ابوموسی را به ۴۰۰۰ نفر افزایش داد و موشک‌های گوناگونی را در آن مستقر کرد. در مارس ۱۹۹۶ فرودگاهی در آن افتتاح شد.
در سال ۲۶ هجری/۷–۶۴۶ از وی شکایاتی شد و برخی از سپاهیانش از وی نافرمانی کردند (برخی منابع نافرمانی سپاهیان را در سال ۲۹ هجری می‌دانند که دانشنامه اسلام، سال ۲۶ را درست می‌داند). جدی ترین شکایت از وی در سال ۲۹ هجری/۵۰–۶۴۹ میلادی صورت گرفت که گروهی از بصره وی را متهم به سوء استفاده از اموال کرده و به شکایت نزد عثمان آمدند. عثمان وی را عزل و به جایش عبدالله بن عامر را بر بصره گماشت. با این وجود، مردم کوفه بسیار به ابوموسی احترام می‌گذاشتند و در سال ۳۴ هجری/۵–۶۵۴ میلادی، هنگامی که سعید بن عاص والی کوفه را از آنجا بیرون کردند، خواستار امارت ابوموسی بودند و عثمان وی را والی آنجا کرد و تا هنگام کشته شدن عثمان، ابوموسی والی آنجا بود.
ابوموسی دَیْبُلی گفت از عبدالرّحمن بن یحیی پرسیدم از توکّل گفت توکّل آن بود که اگر دست تاوارَن اندر دهان اژدهائی کنی از هیچ چیز بنترسی جز از خدای عَزَّوَجَلَّ، گفت از آنجا بیرون آمدم، بنزدیک ابویزید آمدم تا توکّل از وی بپرسم، در بزدم آواز داد گفت سخن عبدالرّحمن کفایت نیست ترا، گفتم در بگشای مرا گفت بزیارت من نیامدی، جواب از پس در بیافتی، در باز نکرد گفت من شدم و سالی بیستادم پس آنگاه آمدم گفت مرحبا بزیارت آمدی، یک ماه نزدیک او بیستادم هیچ خاطر نیامد مرا الّا که از همه خبر داد بوقت وداع گفتم مرا فایدۀ ده گفت از مادرم شنیدم که گفت اندر آن وقت که بمن حامله بود، هرگاه که طعامی حلال پیش او بردندی دست من بدان رسیدی و بخوردی و چون شبهتی اندر آن بودی دست وی بدان نرسیدی و نگرفتی.
اما اعلی مقامات وی آن است که بایزید بسطامی گفته است که ابوموسی دیلمی گوید وی را پرسیدم که توکل چیست؟ گفت تو چه می گویی؟ گفت مشایخ گفته اند: آن که اگر چپ و راست همه مار و کژدم و اژدها بود سر دل وی حرکت نکند. گفت این سهل است، ولکن اگر اهل دوزخ را جمله در عذاب بیند و اهل بهشت را همه در نعمت و میان ایشان به دل تمیز کند متوکل نباشد. اما آنچه ابوموسی گفته است اعلی مقامات توکل است، و شرط وی آن نیست که حذر نکند که صدیق پاشنه در سوراخ مار نهد و آن وقت که در غار بود، و وی متوکل بود، ولکن هراس وی نه از مار بود، بلکه از آفریدگار مار بود که مار را وی قوت و حرکت دهد. ولا حول ولا قوه الا بالله در حق همه نبیند. اما آنچه ابویزید گفته است بدان ایمان که اصل توکل است اشارت کرده است و این ایمان عزیز است و آن ایمان است به عدل و حکمت و فضل و رحمت که داند که هرچه کند چنان می باید که می کند پس در این معنی میان عذاب و نعمت فرق نکند.
این توافق براساس تفاهم‌نامه ۲۷ نوامبر ۱۹۷۱ که از سوی ایران و شارجه زیر سرپرستی وزارت امور خارجه و مشترک‌المنافع پادشاهی متحده بریتانیا امضاء شد، شکل گرفت. بازگشت جزایر سه‌گانه به ایران روز ۳۰ نوامبر ۱۹۷۱ در شرایطی صورت گرفت که نیروهای ایرانی در جزیره ابوموسی مورد استقبال برادر حاکم وقت شارجه و حاکم فعلی قرار گرفتند. این اتفاق در شرایطی صورت گرفت که پادشاهی متحده بریتانیا هنوز مسئول روابط خارجی و دفاع سرزمینی اماراتی بود که چند روز پس از آن به امارات متحده عربی تبدیل شدند. پس از آن نماینده دایمی پادشاهی متحده بریتانیا در شورای امنیت سازمان ملل متحد در جلسه ۹ دسامبر ۱۹۷۱ از این که این ترتیبات و توافق‌ها به صلح و امنیت در منطقه یاری خواهد داد، ابراز «رضایت» کرده بود.