معنی کلمه ابري در لغت نامه دهخدا
- ستاره ابری ؛ کوکب سحابی. منزل پنجم [ از منازل قمر ] هقعه و او سه ستاره خرد است : وز قبل خردیشان و یک بدیگر اندر آمدگی بطلمیوس هر سه را یکی ستاره ابری بنگاشت. ( التفهیم ).
ابری. [ اِ ری ی ] ( ع ص نسبی ) سوزنگر.
ابری.[ اَ ب َ را ] ( اِخ ) نام جائی یا کوهی است در شام.