ابرو کمانی
معنی کلمه ابرو کمانی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه ابرو کمانی
ز زخم دل توان دانست کان را بت ابرو کمانی در کمین است
تا دچار من شده است ابرو کمانی در کمین بهر قصد جان من مژگان خود را تیر کرد
دل زارم بود در صیدگاه عشق نخجیری که بر وی هر زمان ابرو کمانی میزند تیری
چند بتوان دید ماه عید را؟ نوبت ابرو کمانی دیگرست
بت ابرو کمانی از کمینی به تیرم می زند بی جرم و کینی
رفیق آرام چون گیرد به کنج عافیت حالی که در هر گوشه ای ابرو کمانی در کمین باشد
میتپد از شوق دل در سینهام گوئی که باز تیر دل دوزی به دل ز ابرو کمانی میرسد
ببالا بلندی بیاقوت قندی بگیسو کمندی بابرو کمانی
دلم تا خستهٔ ابرو کمانیست بهر جایم بلائی در کمین است
نشان سازد دل و جان منش هر جا فلک بیند بت مژگان خدنگی دلبر ابرو کمانی را