ابراهیم. [ اِ ] ( اِخ ) یکی ازدریاچه های افریقا در منبع نیل که در سال 1291 هَ.ق. کشف و به نام ابراهیم پاشای خدیو نامیده شده است. ابراهیم. [ اِ] ( اِخ ) ناحیه ای است در کانادا که سپاه انگلیس و فرانسه بدانجا جنگ کردند. ابراهیم. [ اِ ] ( اِخ ) کوهی است در کرمان زمین که آنرا کوه ابراهیم نامند. ( مؤیدالفضلا ). ابراهیم. [ اِ ]( اِخ ) نام سوره چهاردهمین از قرآن کریم ، پس از رعدو پیش از حجر و آن مکیه است ، دارای پنجاه ودو آیت. ابراهیم. [ اِ ] ( اِخ ) نام یکی از مجلِّدین مشهور. ( ابن الندیم ). ابراهیم. [ اِ ] ( اِخ ) ( نهر... ) نام رودی به شام در جنوب غربی طرابلس الشام و مصب آن بحر ابیض است و بطول 25 هزارگز. ابراهیم. [ اِ ] ( اِخ ) ابواسحاق بن لنگک. او نیز مانند پدر به عربی شعر می گفته است. ابراهیم. [ اِ ] ( اِخ ) ابورافع. از صحابه رسول صلوات اﷲعلیه. رجوع به ابورافع شود. ابراهیم. [ اِ ] ( اِخ ) ( مولی السید... ) پدر او یکی از بزرگان اولیاء و اصلاً ایرانی بود و بقریه ای نزدیک اماسیه انتقال کرده بود. سلطان بایزید دوم در جوانی خویش بصحبت او نائل شد و از او کرامات دید. ابراهیم ابتدا در زاویه و خانقاه پدر خویش پرورش یافت و سپس برای تحصیل علم به بروسه رفت و از شیخ سنان الدین و حسن سامیسونی و خواجه زاده علم آموخت و از آن پس محمدپاشای قره مانی وزیر، او را بتربیت فرزندان خویش گماشت و بعد از آن سلطان محمدخان او را بتعلیم پسر سلطان بایزید مأمور کرد، و در مرزیفون و قره حصار و بعض بلاد دیگر و نیز در مدرسه اماسیه سلطان بایزید بتدریس مشغول شد و در آخر متولی قضای آماسیه گشت و به پیری از تدریس و قضا دست کشید و سلطان سلیم در جوار ابوایوب انصاری خانه ای خریده به او اهدا کرد و در 935 هَ.ق. در حالی که متجاوز از نود سال داشت برحمت حق پیوست. او مردی عالم و زاهد و بحلم و حسن اخلاق متصف بوده است. گویند هیچکس او را خفته نیافت. دائم بر دو زانو می نشست و در همان حال بخواب می شد و هیچگاه کار به کسی نفرمود و بتن خویش کار خود میکرد و تا آخر زن اختیار نکرد و همه عمر را بعلم و عبادت گذرانید.
معنی کلمه ابراهیم در فرهنگ عمید
چهاردهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۵۲ آیه.
معنی کلمه ابراهیم در فرهنگ فارسی
کلانتر ( حاج ) ( مقت . ۱۲۱۵ ه . ق . ) وی در زمان لطفعلی خان زند کلانتر شیراز بود و بهنگام محاصره شیراز از طرف آغا محمد خان او با تبانی قبلی و وسیله تسخیر شهر را برای خان قاجار فراهم آورد و ازین رو مورد توجه وی شد و بوزارت بابا خان ( فتحعلی شاه آینده ) که حاکم ایالات جنوبی بود رسید فتحعلی شاه پس از جلوس با به آنکه به تاج و تخت خود را مدیون او می دانیت - بسبب قدرت و نفوذ بسیار وی بیمناک گردید و او و همه افراد خانواده اش را - که شاغل مقامات مهم دولتی بودند در یک زمان دستگیرکرد و بقتل رسانید و فقط از قتل یگانه فرزند بیمار او صرف نظر کرد ند و او با وجود علت مزاج زنده ماند و خانواده قوام الملک را تشکیل دادند. پدر او یکی از بزرگان اولیائ و اصلا ایرانی
معنی کلمه ابراهیم در فرهنگ اسم ها
اسم: ابراهیم (پسر) (عبری) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: ebrāhim) (فارسی: اِبراهيم) (انگلیسی: ebrahim) معنی: پدر مهربان، نام یکی از پیامبران الهی، نام چهاردهمین سوره قرآن مجید، پدر عالی، ( اَعلام ) ) سوره ی چهاردهم از قرآن کریم دارای پنجاه و دو آیه، ) ابراهیم: از پیامبران بنی اسراییل، ملقب به خلیل الله، پدر اسحاق و اسماعیل، که گفته می شود معاصر همورابی بوده است و عرب ها و یهودیان خود را از تبار او می دانند، بنای کعبه منسوب به اوست، ) ابراهیم: [قرن اول هجری] نام فرزند پیامبر اسلام ( ص ) که در کودکی وفات یافت، ) ابراهیم: شاه عثمانی [، قمری]، که جنگی طولانی با ونیز آغاز کرد، سرانجام خلع و کشته شد، ) ابراهیم ابن ادهم: ( = ابراهیم ادهم ) [قرن هجری] عارف و زاهد ایرانی، از پیشگامان و بزرگان نهضت تصوف، که گفته می شود از شاهزادگان بلخ بود، ) ابراهیم ابن اغلب: بنیانگذار و نخستین امیر [، قمری] سلسله ی بنو اغلب، ) ابراهیم ابن منصور نیشابوری: [اوایل قرن هجری] نویسنده ی ایرانی، مؤلف کتاب قصص الانبیا، در سرگذشت پیامبران، ) ابراهیم ابن ولید: سیزدهمین خلیفه ی اموی [، ) ابراهیم تیموری: [، قمری] شاهزاده ی گورکانی، پسر شاهرخ، حاکم بلخ و تخارستان، ) ابراهیم شاه قاجار: [قرن هجری] شاهزاده ی سلسله ی افشاریه، برادرزاده ی نادرشاه و از مدعیان سلطنت، که بر ضدّ برادرش عادل شاه در اصفهان قیام کرد و او را مغلوب و متواری کرد و خود به سلطنت نشست، ) ابراهیم صفوی: ( = سلطان ابراهیم میرزا ) [، قمری] شاهزاده ی صفوی، نوه ی شاه اسماعیل اول، شاعر، خوشنویس، هنردوست و گرد آورنده ی اثرهای هنری، گفته می شود کتابخانه اش شامل جلد کتاب بوده است، ) ابراهیم غزنوی: دهمین شاه [، قمری] سلسله ی غزنویان پسر سلطان محمود، [این نام در اصل «ا ب ر ا م» به معنی «کسی که پدرش والامقام است» بوده و بعدها «ابراهام» به معنی «پدر حمایت بسیار» شده است و در قرآن بار به صورت «ابراهیم» آمده است، ( برهان قاطع به اهتمام دکتر معین، ص پاورقی نام ابرهام ) ]، ( در اعلام ) یکی از پیامبران اولوالعزم و نام فرزند حضرت محمد ( ص ) که در کودکی وفات یافت، پدر جماعت بسیار یا پدر عالی مقام، نام یکی از پیامبران بزرگ ملقب به خلیل الله، نام سوره ای در قرآن کریم، نام پسران
معنی کلمه ابراهیم در دانشنامه عمومی
ابراهیم (آلبوم). ابراهیم نهمین آلبوم استودیویی از خواننده ایرانی محسن چاوشی است. این آلبوم در ۱۱ شهریور ۱۳۹۷ توسط سامانه ۷۸۰ منتشر شد. آلبوم با ترانه های حسین صفا و نیز تنظیم های محسن چاوشی، فرشاد حسامی و شهاب اکبری و با نوازندگی عادل روح نواز، میثم مروستی و توحید نوری تهیه شد. تعداد قطعات آلبوم در ابتدا هشت قطعه و پس از دریافت مجوز ارشاد به شش قطعه کاهش یافت؛ دو قطعه از این آلبوم در داخل ایران فقط به صورت مجازی و از سامانه ۷۸۰، بیپ تونز و در نسخه فیزیکیِ خارج از کشور منتشر شد. چاوشی در این آلبوم فضاهای جدیدی را تجربه کرده است. ابراهیم از نظر فضای هنری متفاوت با آلبوم های گذشته چاوشی است. ابراهیم توانست در رقابت با آلبوم ایران من با صدای همایون شجریان و آهنگسازی سهراب پورناظری، پیروز شود و عنوان پرفروش ترین آلبوم موسیقی سال ۱۳۹۸ را به دست آورد. این آلبوم در مجموع هشت ترانه دارد و ترانه سرای تمام قطعات آن، حسین صفا می باشد: • آهنگساز: محسن چاوشی • تنظیم کنندگان: محسن چاوشی، فرشاد حسامی، شهاب اکبری • ترانه سرا: حسین صفا ( از کتاب های "منجنیق" و "این دست بی صدا" ) • نوازندگان: • گیتار الکتریک: عادل روحنواز • پیانو: توحید نوری • ویولن: میثم مروستی • سه تار: میثم مروستی • تهیه کننده: هادی حسینی • مدیر اجرایی: مهدی معزی • مدیر هماهنگی و برنامه: ابوالفضل افشاری • طراح گرافیک: محسن عسگری • استودیو ضبط: استودیو شخصی محسن چاوشی آلبوم ابراهیم از تاریخ ۲ آبان ۱۳۹۶ تا مرداد ۱۳۹۷ در صف دریافت مجوز از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار داشت و پس از گذشت ۹ ماه در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۳۹۷ محسن چاوشی با انتشار متنی در صفحهٔ شخصی خود توجه هنرمندان و مردم را به خود جلب کرد: با سلام. در ابتدای فعالیتم بعد از شش سال تلاش برای دریافت مجوز و فعالیت به صورت رسمی در چهارچوب معیّن همیشه تلاش کرده ام در اصول و قوانین حالا یا موافق یا بعضاً مخالف سلایق شخصی ام جهت احترام قدم بردارم اما حالا… «من از مفصل این نکته مجملی گفتم» «تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل» نظر به پیگیری های مکرر تهیه کننده و مدیر اجرایی آلبوم «ابراهیم» تا این لحظه موفق به دریافت مجوزات از وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی نشدیم.
معنی کلمه ابراهیم در دانشنامه آزاد فارسی
ابراهیم (ع) در عهد عتیق. نیای بزرگ و سرسلسلۀ امت یهود. ابتدا اَبرام خوانده می شد. خدا به او وعده داد که برای ذریه (وارثان) و امتش سرزمین کنعان (فلسطین قدیم) را فراهم آورد؛ او را ابراهیم (پدر امت های بسیار) نامید و با فرمان قربانی کردن پسرش اسحاق، که بعد آن را فسخ کرد، ایمان او را سنجید. ابراهیم، که تا ۷۶ سالگی فرزندی نداشت، پس از آن از هاجر، کنیز همسرش، صاحب پسری به نام اسماعیل شد. ۱۰۰ ساله بود که همسرش ساره، اسحاق را به دنیا آورد. وعدۀ خداوند به ابراهیم، که ذریه اش امتی خواهد شد و کنعان سرزمین شان، زمانی تحقق یافت که ذریۀ یعقوب، از نوادگان ابراهیم، به هدایت موسی از مصر به کنعان هجرت کردند. ابراهیم، در اور، واقع در بین النهرین، به دنیا آمد. با پدرش تارَح یا تارُخ(یا عمویش آذر)، همسرش سارا، و برادرزاده اش لوط به حرّان، در شمال بین النهرین، و سپس به کنعان، ارض موعود خداوند، رفت. درپی سفر به مصر، در بیت ئیل، از لوط جدا شد و در حِبرون، که بخشی از فلسطین قدیم است، سکنا گزید. در ۱۷۵ سالگی درگذشت و اسحاق و اسماعیل در مغارۀ مَکفِیلَه در حبرون (الخلیل امروزی) به خاکش سپردند. ابراهیم، که در کتاب مقدس «دوست خدا» (خلیل الله) خوانده شده نه تنها نیای روحانی یهودیان و مسیحیان است، بلکه «پیامبری» است که وحی الهی به او نازل می شد. در قرآن. دومین پیامبر اولوالعزم و جدّ بزرگ عرب به واسطۀ پسرش اسماعیل (ع) و نیز جدّ بنی اسرائیل از طریق پسر دیگرش اسحاق (ع) است. پیامبران ادیان ابراهیمی یا توحیدی (اسلام، مسیحیت، یهودیت) فرزندان، پیروان و معتقدان ابراهیم (ع) محسوب می شوند و به او منسوب اند. او پیام آور توحید و، در عرف اسلام، به بت شکن نیز معروف است (انبیاء ۶۳). در ۲۵ سورۀ قرآن، ۶۹ بار، به ابراهیم (ع) و رفتار و گفتار او اشاره شده است؛ هم چنین سورۀ چهاردهم قرآن به نام او است (← ابراهیم،_سوره). بیشتر محققان، شوش یا سرزمین بابِل و حرّان را زادگاه ابراهیم (ع) می دانند. بسیاری از انبیای بزرگ الهی ازجمله اسحاق، اسماعیل، یعقوب، داوود، سلیمان، یوسف، موسی، هارون، زکریا، یحیی، عیسی و حضرت محمد و چند تن دیگر از ذریۀ او هستند. قرآن به ارتباط عمیق معنوی پیامبر اسلام (ص) با ابراهیم تصریح کرده است. (آل عمران، ۶۸؛ حج ۷۸). خداوند او را با کلماتی (بقره، ۱۲۴) و نیز رؤیای صادقه ای که به قربانی کردن فرزندش فرمان می داد، آزموده است و «ملة» (کیش و آیین) او بارها حنیف نامیده شده است (بقره، ۱۳۵). در قرآن به دو حادثۀ مهم زندگی او اشاره شده است؛ نخستین این که نمرود، که همواره با او در ستیز بوده است، سرانجام او را به آتش می اندازد اما آتش او به فرمان خدا «بَرد و سَلام»، می شود. دوم رؤیای صادقه ای است که به او از خداوند فرمان می رسد که باید فرزندش را در راه خدا قربانی کند. او و پسرش به فرمان الهی سر می نهند، ولی اندکی قبل از قربانی شدن فرزند، خداوند از او فدیه ای می پذیرد و فرزندش را نجات می دهد و ابراهیم از این امتحان سربلند بیرون می آید (صافات، ۱۰۱ ـ ۱۰۷). قرآن نام اسماعیل را در این ماجرا ذکر نکرده امّا چون بشارت به تولد اسحاق (صافات، ۱۱۲) را بعد از ماجرای قربانی ذکر کرده است، اغلب مفسرین نتیجه گرفته اند فرزندی که ابراهیم او را به قربانگاه برد اسماعیل بوده است هرچند اندکی، از قبیل طبری و ابن عربی، او را اسحاق دانسته اند. بنابر بیشتر روایات خانۀ کعبه را حضرت آدم (ع) بنا نهاد و در طوفان نوح (ع) ویران شد و ابراهیم (ع) به راهنمایی و امر پروردگار و یاری اسماعیل کعبه را دوباره ساخت. دربارۀ مقام ابراهیم کنار کعبه نیز روایات گوناگون است. در پاره ای از روایات، طول عمر ابراهیم (ع) را از ۱۷۵ تا ۲۰۰ سال ذکر کرده اند. مدفن او در شهر الخلیل (در کرانۀ غربی رود اردن) است. تاریخ ولادت و وفات و اصولاً تاریخ دوره ای که حضرت ابراهیم (ع) در آن می زیست بدرستی روشن نیست. عموماً آن را حدود ۲۰۰۰ تا ۱۸۰۰پ م می دانند.
معنی کلمه ابراهیم در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] ریشه کلمه: ابراهیم (۶۹ بار) «علیه الاسلام» جَدّ اوّل حضرت رسول «صلى اللّه علیه و آله» و پیامبران بنى اسرائیل، مورد تصدیق مسلمین و یهود و نصارى است. نام مبارکش 69 بار در قرآن مجید آمده، و دین مبین اسلام همان دین ابراهیم است این پیامبر بزرگ در شهر «اور» از شهرهاى بابل بدنیا آمد و نیز تولّد او را در شهر «فدّام آرام» نوشتهاند و در آنجا بزرگ شد و با بت پرستان به مبارزه برخاست و سپس بشام هجرت فرمود قرآن مجید قسمتهاى بزرگى از زندگى و مبارزات وى را براى معرّفى او و ارشاد دیگران نقل کرده است و ما بخشهائى از آن را در زیر مىآوریم. نا گفته نماند: سلیقه ما در این کتاب، استخراج حالات پیامبران از قرآن است، و به خرافات و اسرائیلیات نیز که در احوال آن بزرگواران بافته شده نظر خواهیم نمود. سیر در آفاق خداوند به ابراهیم «علیهالسلام» رشد فکرى داد و او را بسوى حق هدایت فرمود. در قرآن مجید مىخوانیم: ابراهیم به پدرش آزر (به «آزر» رجوع شود. آیا آزر پدر اصلی آنحضرت بود، آیا استغفار آن حضرت برای او چه صورت داشت؟ توضیح داده شده است.) گفت: آیا بتها را معبود مىگیرى؟ من تو و قومت را در ضلالى آشکار مىبینم بدینسان حکومت و تدبیر آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان مىدهیم (روى عللى) و تا از اهل یقین شود. چون تاریکى شب او را فرا گرفت ستارهاى دید گفت: این پروردگار من است و چون غروب کرد گفت: غروب کنندهها (زوال پذیران) را دوست نمىدارم. و همین که ماه را طالع دید گفت: این پروردگار من است و چون غروب کرد، گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نکند حتماً از گمراهان خواهم بود. و همین که خورشید را طالع دید گفت: این پروردگار من است، این از آن دو بزرگتر است و چون در افق ناپدید گردید گفت: اى مردم، من از آنچه شریک خدا قرار مىدهید بیزارم، من رو کردم به کسى که آسمانها و زمین را آفرید، مایل به حقّم و از مشرکان نیستم. قوم با او به محاجّه برخاستند، گفت: آیا با من درباره خدا که هدایتم کرده محاجّه مىکنید من از آنچه بخدا شریک مِیَنگارید بیم ندارم.... چطور از بتهائى که شریک خدا مىدانید بترسم و شما بىدلیل بخدا شریک مِیانگارید و نمیترسید؟... اینهاست حجّت ما که به ابراهیم در برابر قومش دادیم به ابراهیم از پیش، درک و رشد دادیم و به حال او دانا بودیم، به پدرش و قومش گفت: این تمثالها چیست که بر عبادت آنها کمر بستهاید؟ . این آیات ترجمه یک بخش از احوال این پیامبر بزرگ است و از آنها سه مطلب به دست مىآید. یکى اینکه خداوند به ابراهیم «علیه السلام» رشد و درک عنایت فرمود و او بزودى دریافت که پرستش بتها باطل و عارى از حقیقت است. آنچه نمىبیند و نمىفهمد و نمىگوید وَلا یَضُرُّ و لاینفع است چگونه قابل پرستش تواند بود؟ لذا به آن مردم مىگفت: آیا اینها آنگاه که مىخوانید مىشوند؟ یا به شما نفعى یا ضررى مىرسانند؟ این بود که با بت پرستى به مبارزه برخاست. دوّم اینکه: ابراهیم «علیه السلام» و بت پرستان در وجود خالق توافق داشتند و اختلاف در این بود که آفتاب و ماه و ستارگان و بتها در تدبیر و اداره عالم تأثیرى دارند یا نه؟ ابراهیم «علیه السلام» مىخواست اثبات کند که تدبیر عالم مثل خلقت آن، هر دو کار خداست این مطلب از «اِنّى برى ء مَمّا نُشرکُونَ» و از «اِنَّکُم اَشرَکتُمُ بِاللّهِ» آشکارا فهمیده مىشود. اگر بخدا عقیده نداشتند گفتن اینکه: بخدا شریک قرار مىدهید معنى نداشت. آن حضرت مىخواست بفهماند تا خلق و امر را از خدا بدانند و آنها زیر بار نمىرفتند لذاست که مىفرمود: آنکه مرا آفرید هم او هدایتم مىکند. او اطعام مىکند و سیرابم مىگرداند و چون مریض شوم شفایم مىبخشد و اوست که مرا مىمیراند سپس زندهام مىکند و از او انتظار دارم که روز جزا گناهم را ببخشد . اینها براى آنست که اثبات کند: تدبیر و گرداندن کارهاى جهان مثل آفریدن، کار خالق است و در نتیجه پرستش و عبادت نیز خاصّ اوست. و از اینکه مشرکین و یا لااقل بسیارى از آنها بوجود خدا عقیده داشتند، و اختلاف بر سر تأثیر بتها و اجسام طبیعى دیگر (البتّه تأثیر اجسام طبیعى بالاستقلال) در امور عالم بود، نباید وحشت کرد. که قرآن از مشرکان نقل مىگفتند: ، ، ، یعنى بتها را براى آن عبادت مىکنیم که ما را پیش خدا مقرَّب کنند. و اینان نزد خدا واسطههاى مااند. و اى پیامبر اگر از آنها بپرسى آسمانها و زمین را کى آفرید؟ حتماً خواهند گفت: خدا. مطلب سوّم آن است که نفى پرستش آفتاب و ماه نظیر بتها ساده نبود و احتیاج بتدبّر و تفکّر داشت که اوّلا ابراهیم خود یقین کند حکومت و تدبیر دست خداست و آنها معبود و پروردگار نیستند «لِیَکُونَ مِن الْموْقِنینَ» ثانیاً با پرستش آنها به مبارزه برخیزد لذا آن حضرت با رشد و درکى که خدا داده بود طلوع و غروب و محکوم بحکم و مسلوب الاختیار بودن آنها را به حساب آورد و یقین کرد که پروردگار نیستند و پروردگار همان خالق و آفریننده زمین و آسمانهاست و آنوقت گفت:«یا قوم اِنّى برىء مِمّا تُشْرِکُونَ. اِنّى وَجَهْتُ وَجْهىَ لِلَّذى فَطَرَ السَّمواتِ وَ الْاَرْضَ». هیچ مانعى ندارد که بگوئیم: ابراهیم «علیه السلام» به خدا ایمان داشت و درباره ربوبیّت آفتاب و ماه و غیره که مردم مىپرستیدند در کاوش و تحقیق بود و ابتدا درباره هریک از آنها گفت: این پرورش دهنده من است سپس به حسابش رسید و دید هیچ یک رَبّ نیستند و آنگاه گفت: پروردگار من همان خالق من و آفریننده مخلوقات است. اگر بظاهر قرآن دقت کنیم و از حق گویى باک ننمائیم مطلب همین است. از امام صادق «علیه السلام» سئوال شد: آیا ابراهیم در گفتن هذا رَبّى مشرک شد؟ فرمود:... این از او شرک نبود زیرا او در طلب پروردگارش بود. چه مانعى دارد که بگوئیم: ابراهیم «علیهالسلام» در همان وضع و در کاوش بود و گفت «هذا ربّى» و بعد بطلانش بروى روشن شد. مگر نه این است که همه با سیر در آفاق و انفس بوجود خدا پى مىبرند، مگر نه این است که خدا فرمود: «نُرِى اِبراهیمَ مَلَکوتُ السَمواتِ و الاَرضِ وَ لِیَکون من المُوقِنین». ممکن است بعضى ساده لوح چنین پندارند که پیامبران «علیهم السلام» همه چیز را از اوّل مىدانستند و یقین آنها بدون تفکّر و تدبّر بود و احتیاج به آن نداشتند. ما در مقابل این سخن تفّکر، 15 ساله حضرت رسول «صلى اللّه علیه و آله و سلم» را در کوه حراء و آیه و آیه را دلیل مىآوریم که صریحاند: حضرت رسول (ص) پیش از وحى از این چیزها اطلاع نداشت. آرى خداوند ابراهیم «علیه السلام» را هدایت کرد ولى با تفکّر و تدبّر در امور عالم و ملکوت آسمانها و زمین. و سپس وحى آسمانى آن هدایت را محکمتر کرد. شکستن بتها نادره دیگرى که قرآن از این مرد بزرگ نقل مىکند شکستن بتها و تکه پاره کردن آنهاست چه تصمیم بزرگ و چه کار پر مخاطرهاى؟!! چه شجاعت و اقدام مؤثرى و ضربت مهلکى؟!! هر چه بود آن حضرت خواست بتها را در هم شکند تا مردم بدانند: این معبوهاى انگل حتّى به دفاع از خود نیز قدرت ندارند. او به پدرش و قومش گفت: این صورتها چیست که پرستش مىکنید؟ گفتند: پدران خود را در چنین کار یافتهایم (و از آنها پیروى مىکنیم) گفت: بى شک شما و پدرانتان در ضلالى آشکار بودهاید. گفتند جدّى میگوئى یا شوخى میکنى؟ گفت: نه جدّى مىگویم، اینها ربّ نیستند ربّ شما ربّ آسمانها و زمین است که آنها را آفریده و من براین حقیقت گواهم آنگاه به ستارگان نظر کرد (عظمت و ملکوت خداوندى در نظرش مجسّم شد و نادانى مردم ناراحتش کرد) گفت: «انّى سَقیم» من پریشانم. روى از او بگردانیدند و پى کارشان رفتند. ابراهیم به سوى خدایشان رفت (پیشواى توحید از دیدن آن مجسّمههاى بىجان که در اثر حکومت جهل، مقام الوهیّت را احراز کرده بودند بسختى تکان خورد و بر آنها فریاد کشید و گفت آیا نمىخورید؟!! چه شده چرا سخن نمیگوئید پس شروع کرد بکوبیدن آنها «صافات:89-93.» آنها را تکه تکه کرد و فقط بزرگشان را گذاشت که شاید به او مراجعه کنند (مردم چون وارد بتخانه شدند و از ماجرا آگاهى یافتند) گفتند کى با خدایان ما این چنین کرد؟ او بىشک ستمکار است گفتند: شنیدیم جوانى ابراهیم نام آنها را به بدى یاد مىکرد. گفتند: او را به محضر مردمان بیاورید، تا گواهى دهند (که خدایان را به بدى یاد مىکرده و این گواهى وسیله اقرار او باشد چون ابراهیم را آوردند) گفتند: اى ابراهیم آیا تو با خدایان ما چنین کردهاى؟ گفت: بلکه (شاهد حال که همه قطعه قطعه شدهاند و بزرگشان سالم مانده، نشان میدهد که) بزرگشان این کار را کرده است. از خودشان بپرسید اگر سخن مىگویند. مردم به ضمیرهاى خود رجوع کردند و گفتند: که شما ستمگرید (نه ابراهیم بعد باطلشان را بجاى حق گرفته و خود را در محاکمه او ذیحق دانسته) گفتند: تو میدانى که اینها سخن نمىگویند (و احاله به گفتگو با خدایان دلیل آنست که تو این کار را کردهاى) گفت: پس جز خدا، چیزى مىپرستید که نه سودى به شما مىرساند و نه زیانى میزند؟!! قباحت بر شما و بر آنچه غیر خدا مىپرستید آیا نمىفهمید؟!! (از این سخنان روشن شد که ابراهیم در مقام دفاع از خود نیست و نمیخواهد بگوید: من نکردهام بلکه غرضش ابطال خدائى خدایان است . گفتند: اگر مىخواهید مجازاتش کنید، او را بسوزانید و خدایانتان را یارى کنید (تا در آینده کسى به این فکر نیافتد و بدانند جزاى اهانت به خدایان سوزاندن است) گفتیم: اى آتش بر ابراهیم خنک و سالم باش. خواستند با این نیرنگ او را مغلوب کنند ولى آنها را زیانکارتر کردیم . حقانیت ابراهیم کاملا روشن گردید. تا اینجا آنچه زیر عنوان سیر در آفاق و شکستن بتها گفته شد، مُتَّخَذاز قرآن مجید و کاملا ساده و طبیعى است، ولى براى توضیح بیشتر به سه مطلب از آنچه گذشت دوباره اشاره مىکنیم. 1- ابراهیم بآذر، خطاب کرد. آیا آزر پدر اصلى آنحضرت بود یا جدامى او؟ این مطلب در (آزر) تحقیق خواهد شد. 2 - در ترجمه این آیه گفتیم که: ابراهیم «علیه السلام» آنها را توبیخ کرد و از پرستیدن بتها بر حذر نمود،آنگاه به ستارگان نگاه کرد و عظمت خدادر نظرش مجسم شد و از نادانى آن قوم بر آشفت و گفت: من پریشان حالم. در لغت به مکان خوفناک و بقلب کینه ور مکان سقیم گفته شده است. لازم نیست سقیم در آیه به معنى مریض بگیریم و هیچ مانعى ندارد که مراد از سقیم پریشان حالى باشد و مسلماً ابراهیم در آن وقت ناراحت و پریشان حال بود و ایضاً بنظر میاید که مراد از سقیم در آیه نیز پریشان حالى بوده باشد. یعنى یونس را از شکم ماهى بصحرا انداختیم و پریشان حال بود، نه اینکه مریض و تبدار. در این صورت به احتمالات زیادى که درباره آیه فوق گفته شده احتیاجى نمىماند. اتفاقاً پس از تحقیق در این باره دیدم مرحوم مجلسى نیز در وجه چهارم از وجوهى که براى آیه شریفه ذکر کرده این توجیه را فرمودهاند(بحارالانوار حالات حضرت ابراهیم «علیه السلام». 3 -«قالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبیرُهُمْ هذا) درباره این آیه نیز سخنان بسیار گفته شده است. در تفسیرالمیزان فرموده: گفت شاهد حال که همه قطعه قطعه شده و بزرگشان سالم مانده نشان مىدهد که بزرگشان این کار را کرده است و این مقدّمه بود که بعداً بگوید: از خودشان بپرسید. و این خبر جدّى نیست بلکه براى الزام خصم است و اینگونه سخن در محاورات زیاد است. انتهى. آرى به طور حتم اینگونه سخن گفتن براى الزام خصم و اثبات حق است و گرنه قرآن آنرا بصورت قبول نقل نمىکرد. کذب قبیح است کاذب مبغوض خداست. ولى ابراهیم «علیه السلام» خلیل اللّه است و محبوب خداست ، ، . وانگهى خود قرآن مىگوید ابراهیم خود این نقشه را کشید و بزرگشان را سالم گذاشت تا به او رجوع کنند «فزجَعَلَهُمْ جُذاذاً اِلّا کَبیراًلَهُمْ لَعَلَّهُمْ اِلَیهِ یَرجَعونَ» و در روایات اهل بیت «علیهم السلام» در خصوص آیه ما نحن فیه هست که فرمودهاند: و اللّه ابراهیم دروغ نگفت. در صحیح بُخارى جزءِ 4 باب قول اللّه «وَ اتَّخَذَ اللّه ابراهیم خَلیلاً» و جزء 6 کتاب التفسیر سوره بنى اسرائیل و جزء 7 باب اتخاذ السرارى. و سنن ابى داود کتاب طلاق باب 16 و صحیح مسلم ج 2 باب فضائل ابراهیم و صحیح ترمذى کتاب تفسیر سوره انبیاءِ حدئیث 3 از ابو هریره از رسول خدا «صلى الله علیه وآله وسلم» نقل شده که: ابراهیم دروغ نگفت مگر در سه مورد، دو تا براى خدا و یکى براى زنش ساره: آنجا که در جواب بت پرستان گفت: «اِنّى سَقیمَ» و آنجا که پس از شکستن بتها گفت: «بَل فَعَلَهُ کَبیرُهم» و آنجا که به پادشاه جبّار گفت: ساره خواهر من است. ابن اثیر در نهایه ماده سقم در توجیه آیه (انّى سَقیم) بعد از چند وجه، گوید: صحیح آن است که این یکى از سه دروغ ابراهیم است دومى «بَلْ فَعَلَهُ کبیر هم هذا) سومّى که گفت: ساره خواهر من است. در کامل ابن اثیر ج 1 باب ذکر هجرة ابراهیم باز مىبینیم که این حدیث از ابو هریره نقل شده است. قهرمان این خرافه، ابو هریره دومى است. رو سیاهى و دروغ پردازى این شخص حاجت به بیان ندارد. اوست که با کعب الاحبار مىنشست و دروغهاى او بر رسول خدا«صلى اللّه علیه و آله و سلم» مىبست تعجّب از نویسندگان این کتابهاست که فکر نکردهاند این گونه خرافات با آیه «وَ اتَّخَذَ اِبراهیمَ خَلیلاً» و دهها آیات دیگر که مقام شامخ ابراهیم «علیه السلام» را روشن مىکند چگونه مىسازد؟!!! آیا خدا از یک طرف مىفرماید «اِنَّما یَفْتَرى الکَذِبَ الذین لا یؤمنون» و از طرف دیگر ابراهیم دروغگو (نعوذ باللّه) را خلیل خود مىخواند؟! ولى چون ابوهریره نقل کرده باید دم نزد و قبول کرد هر چند بر خلاف قرآن باشد عجبا؟!!! در تورات« سِفر پیدایش» باب 12 داستان مسافرت ابراهیم «علیه السلام» به مصر نقل شده و در آنجاست که ابراهیم گفت: این خواهر من است در قرآن مجید ذکرى از این سَفَر و از این سخن به میان نیامده و در کتابهائى امثال مروج الذهب و تاریخ یعقوبى نیز نقل نشده. ابوهریره نقل تورات را تا حدى رقیق کرده و به حضرت رسول «صلى اللّه علیه و آله و سلم» نسبت مىدهد و در همانجاست که ابراهیم یکى از سه دروغ تاریخى خود را گفت و آن این بود که: ساره خواهر من است که بیم داشت اگر بگوید: زن من است در خطر بیافتد. جریان مسافرت ابراهیم «علیه السلام» به مصر در روضه کافى و در بحار ج 12 ص 45 طبع جدید نقل شده در طریق روایت، ابراهیم بن ابى زیاد کرخى که توثیق نشده و سهل بن زیاد واقع است و روایت حجّیت ندارد وانگهى در آن از دروغ خبرى نیست و در آن هست که ابراهیم «علیه السلام» فرمود: این زن حرم من و دختر خاله من است. ناگفته نماند دانشمند محترم صدر بلاغى با آنکه در مقدّمه کتاب قصص قرآن مىنویسد: قصص قرآن تحریفات و اشتباهکارىهاى کتب عهد قدیم و جدید را اصلاح فرموده و همچنین دانشمند محترم سید باقر موسوى که قصص قرآن محمّد احمد حادَالمولى را ترجمه کرده هر دو در ضمن شرح حال ابراهیم «علیه السلام» فصلى بنام (ابراهیم در مصر) منعقد کرده و بطور ارسال مسلّم جریان ساره و قول ابراهیم «علیه السلام» را که: این خواهر من است نقل کردهاند. حال آنکه گفتیم در قرآن در آن خبرى نیست و ریشه آن در تورات است. آن هم در صورت بسیار ناروا. حال که نام کتاب را قصص قرآن گذاشتهاند لازم بود قصص قرآن بنویسند نه قصص تورات. البتّه هر دو کتاب مفیداند ولى این لغزش و امثال آنرا نمىشود نادیده گرفت. قربانى خداوند امتحان بزرگ و بىنظیرى براى ابراهیم «علیه السلام» پیش آورد: امتحانى که قرآن در آن «اِنَّ هذا لَهُوَ البلاءُ المُبین» راستى این امتحان آشکارى است، امتحانى که سِلم محض بودن ابراهیم و فزرندش را در فرمان خدا برملا ساخت. خدادر دوران پیرى به آنحضرت دو پسر بنام اسمعیل و اسحق چنانچه خود فرمود . چون اسمعیل بحد تلاش و کوشش رسید آن امتحان پیش آمد. بهتر است از زبان وحى بشنویم (ابراهیم گفت: من بسوى پروردگارم مىروم. او حتماً راهنمائیم مىکند. پروردگارا فرزند نیکوکارى به من عنایت فرما. او را به پسرى بردبار بشارت دادیم. چون به حد سعى و تلاش با پدرش، رسید ابراهیم گفت: اى پسر محبوبم من پى در پى در خواب مىبینم که تو را سر مىبرم رأى تو چیست؟ گفت: پدرم به مأموریّت خود عمل کن حتماً انشاءاللّه مرا بردبار خواهى یافت (در اینجا معلوم شد، این فرزند لایق چه قدر عاقل و بردبار است و این است معنى «غلامٌ حلیمٌ» چون پدر به قربانى کردن و پسر به قربانى شدن تسلیم گشتند و او را به پیشانى به زمین گذاشت (تسلیم و عظمت هر دو روشن شد) و او را ندا کردیم: اى ابراهیم حقّا که خواب خویش را راست کردى و به مرحله عمل آوردى ما نیکوکاران را همین طور پاداش مىدهیم (همچنان که خواب تو به مرحله عمل آمد، تمام وعدههاى ما درباره نیکوکاران همانطور به مرحله عمل خواهد آمد) راستى این امتحان آشکارى است و به آن قربانى، کشتار بزرگى را عوض دادیم... سلام بر ابراهیم «صافات: 99-109» در اینجا ذکر سه نکته لازم است. 1 - مراد از کشتار عظیم در آیه «وَ فَدَبْناه بِذِبحٍ عظیم» که عوض قربانى اسمعیل است باحتمال قوى، کشتار بزرگ و همه ساله عید قربان است زیرا یکى از علل قربانى موسم حجّ زنده نگاه داشتن خاطره فداکارى ابراهیم «علیه السلام» است. در روایت خصال صدوق و عیون اخبار الرضا «علیه السلام» هست که آن حضرت فرمود: هر قربانى که در منى تا روز قیامت ذبح شود فدیه اسمعیل است (بحار ج 12 ص 123) و در کتاب عیون اخبار الرضا اضافه شده که قربانىهاى دیگر غیر قربانى حجّ هم فدیه اسمعیل میباشد. 2 - روایت شده که ابراهیم «علیه السلام» در آن روز قوچى را ذبح کرد بنظر من این عمل افتتاح کشتار بزرگ بدست آن جناب بود. یعنى خدا قربانى عظیم و مستمر حج را عوض اسمعیل قرار داد و افتتاح آنرا به ابراهیم «علیه السلام» محوّل کرد. بعضىها مىگویند: مراد از ذبح عظیم شهادت ابا عبداللّه الحسین «علیه السلام» و یاران اوست و نسبت آنرا بر روایت مىدهد. در روایت همچو مطلبى پیدا نکردیم. بلکه در حدیث آمده که شهادت امام حسین «علیه السلام» از جانب خدا به ابراهیم اعلام شد و آن حضرت محزون گردید. خداوند فرمود ثواب این مانند ثواب حزنى است که دوست داشتى کاش اسمعیل را ذبح مىکردى و در راه خدا غمگین مىشدى و به ثواب مىرسیدى . این سخن چنانکه مىبینیم غیر از آنست که گفته شود: شهادت امام«علیه السلام»و یارانش عوض اسمعیل است. 3 - لازم نیست در اینجا از نسخ امر صحبت شود و بگوئیم: ابتدا ابراهیم بسر بریدن مأمور شد و سپس نسخ گردید چنانچه در این باره بتفصیل سخن گفتهاند. زیرا تدبّر نشان مىدهد که سخنى در کار نبوده و ابراهیم «علیه السلام» عین آنچه را در خواب دیده انجام داده است. آن حضرت به فرزندش گفت من در خواب مىبینم که تو را سر بریدم. به عبارت دیگر تمام شده عمل را در خواب ندیده بود. فرق هست میان این دو که بگوئیم (اَرى اَذْبَحُکَ) و (اَرى ذَبَحْتُکَ) همان را که در خواب دیده بود در ظاهر به عمل آمد. النهایه باید گفت که آن حضرت تصوّر مىکرد این عمل قهراً به انجام خواهد رسید، ولى وحى صریح آن تصوّر را از بین برد. داستان این قربانى در تورات نیز (سِفر پیدایش باب 22) نقل شده است. بناى کعبه کعبه خانه خدا و در عین حال خانه مردم و براى مردم است تدبر در آیات روشن مىکند که کعبه پیش از ابراهیم «علیه السلام» بنا شده بود. آن حضرت آنرا پس از خرابى تجدید ساختمان کرد و زن و فرزندش را در آن بیابان سکونت داد در حالیکه اثرى از آبادى در آنجا نبود. تا رفته رفته محلى آباد گردید و محلّ تجمع مردم شد. آن بزرگوار در بناى کعبه و اسکان خانواده خود در آنجا جز رضاى خدا نظرى نداشت تفضیل این قضایا در سورههاى بقره و ابراهیم و حج، مشروح احکام و دستورهاى حضرت ابراهیم است که با وحى آسمانى توسط فرزند بزرگوار آن حضرت محمد بن عبداللّه پى ریزى شده است. گذشته از آنچه تا کنون نقل شد قرآن مبین نادرههاى دیگرى از ابراهیم «علیه السلام» آورده است. از جمله زنده شدن چهار مرغ است در دست او، که به امر پروردگار براى اطمینان هر چه بیشتر آن حضرت درباره معاد: زنده شدند «ابراهیم گفت: خدایا به من بنما که چگونه مردگان را زنده مىکنى؟ گفت: آیا تو هنوز ایمان نیاوردهاى؟ گفت: آرى ایمان آوردهام ولى مىخواهم قلبم آرام شود» الخ بقره: 260 کلمه کَیْفَ تُحیِى المُوتى صریح است در این که سئوال آن حضرت از کیفیّت احیاء بود. این مثل آن ست که کسى مثلا پالایشگاه آبادان را ندیده، به او آن را تعریف مىکنند او بوجود پالایشگاه یقین دارم ولى آرزو مىکند که اى کاش با چشم خود آنرا ببیند تا قلبش آرام و حسرتش از بین برود. در صحیح مسلم ج 2 باب من فضائل ابراهیم، از ابو هریره نقل شده که رسول خدا «صلى الله علیه وآله» فرمود: ما بشّک (در امور معاد) از ابراهیم اَحَقّیم، آنگاه که گفت: . عجبا. خداوند گواهى مىدهد که ابراهیم ایمان داشت ولى ابو هریره او را در امر معاد مردد مىداند و نعوذ باللّه به رسول خدا «صلى اللّه علیه و آله و سلم» نسبت شک مىدهد و مىگوید:او بشک از ابراهیم سزاوارتر است!! سخن ابوهریره با موازین اسلامى و با چگونه مىسازد آیا رسول خدا در امر معاد (معاذاللّه) مردّد بود؟!!. تورات در سِفر پیدایش باب 17 آیه 24 نقل مىکند: ابراهیم در نود سالگى خود را ختنه کرد. در صحیح مسلم ج 2 باب فضائل ابراهیم و بخارى جزء 4 باب از ابوهریره نقل شده که رسول خدا «صلى اللّه علیه و آله و سلم» فرمود: ابراهیم در هشتاد سالگى ختنه کرد. به نظر مىآید ابوهریره این سخن را از کعب الاحبار گرفته و به حضرت رسول اللّه «صلى اللّه و علیه و آله و سلم» نسبت داده است. اگر در آیات 75 تا 84 سوره انعام دقت کنیم خواهیم دید محاوره ابراهیم «علیه السلام» با قوم خود درباره اصنام و در نظر به ستارگان و ماه و آفتاب و گفتن (هذا ربّى) و بعد ابطال آن، همه در محل اصلى آن حضرت و قبل از خروج از بابل بوده است، تاریخ یعقوبى و تاریخ کامل ابن اثیر و مجمع البیان و مروج الذهب نیز چنین نوشته است در کتاب قصص قرآن تألیف دانشمند محترم آقاى صدر بلاغى و قصص قرآن محمد احمد جادالمولى که دانشمند محترم آقاى سید محمد باقر موسوى ترجمه کرده است. این محاوره در شهر حَرّان و با ستاره پرستان آن شهر نقل شده است و آن حضرت از وطن خود خارج شده و به شهر حرّان آمده بود. معلوم نیست این مطلب از کجا گرفته شده و با ظاهر قرآن مخالف است. مستر هاکس در قاموس کتاب مقدّس ص 4 مىگوید: ابراهیم بانى و موجد و رئیس عظیم طایفه یهود و بنى اسماعیل و سایر طوایف اعراب بود. مخفى نماند یهود براى اینکه خود را حق جلوه دهند مىگفتند: ابراهیم از ماست و یهودى بود. نصارى نیز مىگفتند: چون با آمدن انجیل، دین به نصرانیّت برگشت، پس ابراهیم نصرانى است و از ما مىباشد. این سخن دروغ است، زیرا یهودیّت و نصرانیّت بعد از نزول تورات و انجیل پیدا شده و ابراهیم «علیه السلام» پیش از آن دو بود قرآن فرماید «اى اهل کتاب چرا درباره ابراهیم محاجّه مىکند (و هر یک او را از خود مىپندارید) حال آنکه تورات و انجیل بعد از او نازل شده آیا نمىفهمید؟» صاحب قاموس کتاب مقدّس در اسناد پایه گذارى یهودیّت به ابراهیم، اشتباه کرده است. آنچه تا اینجا درباره حضرت ابراهیم «علیه السلام» گفته شد همه استخراج از قرآن مبین است، در نقل حالات انبیاء به قرآن مجید نظر مستقل داریم لازم است مسلمانان در شناختن انبیاء اللّه که مردان پاک و معلّمین بشراند دقّت بیشتر به خرج دهند و پى نقلهائى که شاید بیشتر از اسرائیلیات باشند نروند و نیز از سنت قطعیه استفاده کنند. نادرههاى دیگرى نیز از ابراهیم «علیه السلام» در قرآن هست ولى ما به آنچه نقل کردیم اکتفا مىکنیم هر چه تورات و ابوهریرهها درباره پیامبران پاک بگویند تا قرآن و سنّت قطعیه تأکید نکند اعتبار ندارد. [ویکی فقه] ابراهیم (ابهام زدایی). ابراهیم ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: قرآن• سوره ابراهیم، چهاردهمین سوره از قرآن مجید• آل ابراهیم، اشاره شده در قرآن به ذریه حضرت ابراهیم (علیه السلام)• آیه ابتلای ابراهیم، آیه ابتلای ابراهیم (علیه السلام)، آیه ۱۲۴ سوره بقره کاربردهای دیگر• حضرت ابراهیم، اِبْراهیم ِ خَلیل (علیه السلام)، دومین پیامبر اولوالعزم، نیای بزرگ عرب از طریق پسرش اسماعیل، و بنی اسرائیل از طریق پسر دیگرش اسحاق• ابراهیم ابن صوفی، از علویان و از نسل عمر بن علی بن ابی طالب (علیه السلام)• ابراهیم ادهم، ابواسحاق ابراهیم بن ادهم بن منصوربن یزید ابن جابر (یا عامربن اسحاق) تَمیمی عِجْلی، عارف و زاهد معروف سدۀ ۲ق/۸م• ابراهیم اصلاح عربانی ، یکی از محققان معاصر استان گیلان• ابراهیم امینی هروی، مردی فاضل، مورخ و شاعر• ابراهیم بن ابی بکر تلمسانی، تِلِمْسانی، ابواسحاق ابراهیم بن ابی بکر انصاری، فقیه مالکی، ادیب و شاعر قرن هفتم• ابراهیم بن عمر بقاعی، ملقب به برهان الدین، ادیب، شاعر، مورخ و مفسّر شافعی قرن نهم• ابراهیم بن ابوالیمن بن عبدالرحمان، ابراهیم بن ابوالیمن بن عبدالرحمان، ادیب و حنفی• ابراهیم بن احمد بن ناصر، ابراهیم بن احمد بن ناصر از خاندان باعونی• ابراهیم بن اسحاق حربی، عالم و محدّث حنبلی خراسانی الاصل ساکن بغداد، در قرن سوم• ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب، از فرزندان جعفر بن ابی طالب (علیه السلام)• ابراهیم بن حبیب، از نخستین منجمان مسلمان• ابراهیم بن حسین، به نظر برخی مورخان در زمره فرزندان امام حسین (علیه السلام)• ابراهیم بن حصین اسدی، از یاران امام حسین (علیه السلام) و از شهدای کربلا• ابراهیم بن سیار نظام، معروف به نظام، از بزرگان معتزله و علمای کلام در قرن ۲ و ۳ق/۸ و ۹م• ابراهیم بن شریف سویفی ، فرزند عبدالجواد، معروف به ابراهیم رفعت پاشا• ابراهیم بن صادق، فقیه، ادیب، شاعر و از عالمان امامی (۱۲۲۱-۱۲۸۴ق/۱۸۰۶-۱۸۶۷م)• ابراهیم بن عبدالرحمان بن ابی بکر، مشهور به ازرق یمنی، پزشک و نویسنده قرن نهم هجری• ابراهیم بن عبدالله محض، معروف به قتیل باخَمرا (۹۷-۱۴۵ق/۷۱۶-۷۶۲م)، پسر عبداللـه محض و نوادۀ حسن مثنّی• ابراهیم بن عقیل، بنابر نظر برخی از شهدای بنی هاشم در کربلا• ابراهیم بن علی بن ابی طالب، از فرزندان علی (علیه السلام)• ابراهیم بن عمر جعبری، عالم قرائت و دانشمند ذوفنون شافعی مذهب در قرن هفتم و هشتم • ابراهیم بن مالک اشتر نخعی، سردار معروف عرب و حامی مختار ثقفی در قیام علیه امویان• ابراهیم بن محمد اصطخری، اِصْطَخْری ، ابوسعیدحسن بن احمد (۲۴۴- ۳۲۸ق /۸۵۸ -۹۴۰م )، فقیه شافعی • ابراهیم بن محمد باجوری، باجُوری (یا بَیْجوری)، ابراهیم بن محمد، عالم و نویسنده شافعی• ابراهیم بن محمد بن ابی یحیی، از بزرگان شیعه در قرن ۲ق/۸م• ابراهیم بن محمد بن عیسی میمونی، از علمای قرن یازدهم هجری• ابراهیم بن محمد ثقفی، محدّث، فقیه، مورخ و مؤلف پر اثر شیعه امامی نیمه دوم سده سوم هجری• ابراهیم بن مسلم بن عقیل، بنابر قول مشهور، از فرزندان مسلم و از شهداء• ابراهیم بن موسی علوی، فرزند امام موسی بن جعفر (علیهماالسلام)، معروف به جزّار و ملقب به مرتضی (د ۲۱۰ق/۸۲۵م)، یکی از ائمۀ زیدیه• ابراهیم بن مهزیار، از محدثان شیعی سده های ۲ و ۳ق/۸ و ۹م• ابراهیم بن ولید، ملقب به مخلوع، سیزدهمین خلیفۀ اموی• ابراهیم بن هشام، از امیران دولت اموی و دایی هشام بن عبدالملک بن مروان خلیفۀ اموی• ابراهیم بن هلال ثقفی، تاریخ نگار، راوی حدیث، مفسر قرآن، از علمای نام آور و شیعی در قرن سوم هجری و دوران غیبت صغری• ابراهیم بن یحیی، ادیب و سخن سرای شیعی لبنانی• ابراهیم بن یزید نخعی، متکلم، فقیه، محدث و از حافظان بنام حدیث• ابراهیم بن یعقوب جوزجانی، جوزجانی ، ابواسحاق ابراهیم بن یعقوب بن اسحاق سعدی ، محدّث قرن دوم و سوم • ابراهیم بوذری، خوشنویس و موسیقیدان معاصر• ابراهیم بورکهات، بورکهارت، تیتوس (ابراهیم)، هنرشناس و متفکر مسلمان سویسی ـ آلمانی و از نویسندگان سنت گرا• ابراهیم پچوی، مورخ و وقایع نگار عثمانی• ابراهیم پیری زاده، فقیه، مؤلف و مفتی حنفیِ مکه در قرن یازدهم• ابراهیم جان معطر، بواناتی، میرزامحمدباقر، ملقب به ابراهیم جان معطر، ادیب و شاعر ایرانی و آموزگار زبان فارسی در لندن• ابراهیم حقی، شاعر، عارف و دانشمند مشهور ترک • ابراهیم خواص، ابو اسحاق ابراهیم بن احمد بن اسماعیل (د ۲۹۱ق /۹۰۴م )، یکی از مشایخ صوفیه و از اقران جنید و نوری• ابراهیم ریاحی، ابواسحاق بن عبدالقادر بن احمد طرابلسی تونسی ، شاعر، نحوی ، فقیه مالکی و خطیب جمعه در جامع اعظم تونس• ابراهیم شفیعی سروستانی، از محققین و نویسندگان معاصر• ابراهیم غافقی، ابواسحاق بن احمد بن عیسی (۶۴۱ -۷۱۶ق / ۱۲۴۳-۱۳۱۶م )، نحوی ، قاری و فقیه مالکی• ابن معصوم ابراهیم قزوینی، ابن معصوم بن فصیح حسینی (۱۰۶۵- ۱۱۴۵ق / ۱۶۵۵-۱۷۳۲م )، فقیه و عالم • ابراهیم قطیفی، از علمای شیعی قطیف عربستان• ابراهیم قویری، دانشمند منطقی ، مفسر کتاب های منطق ارسطو و هندسه دان قرن ۳ق /۹م • ابراهیم کازرونی، پسر میرزا اسماعیل متخلص به نادری ، شاعر، عارف ، پزشک و مداح محمدشاه قاجار• ابراهیم کرکی، ادیب، نحوی ، محدّث ، مورخ، مفسر، فقیه و قاضی و از عالمان بنام شافعی• ابراهیم گیلانی، پسر شیخ عبدالله زاهدی گیلانی ، از دانشمندان ، شاعران و خوشنویسان قرن ۱۲ق /۱۸م • ابراهیم لکهنوی، محمدتقی بن حسین دلدار علی نقوی نصیر آبادی ، فقیه و مفسر شیعی در سده ۱۳ق /۱۹م در هندوستان • ابراهیم مجاب، از نوادگان موسی بن جعفر (علیه السّلام)• ابراهیم مجذوب، از صوفیان قرن ۷ق /۱۳م • ابراهیم محقق رودسری، یکی از علما و مجتهدین بزرگ شهرستان رودسر• ابراهیم موثق عاملی، صاحب تفسیر عاملی و یکی از قرآن پژوهان سترگ عصر حاضر• ابراهیم موسوی قزوینی، فقیه و اصولی شیعه، صاحب کتاب ضوابط الاصول• ابراهیم میرزا جاهی صفوی، دولتمرد و شاعر عصر صفوی، نوه شاه اسماعیل صفوی و پسر بهرام میرزا• ابن اورمه ابراهیم بن اورمه حافظ اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن سوم هجری• سیدمیرزاابراهیم همدانی، شهور به قاضی زاده ، حکیم صوفی مشرب، فقیه، محدث و متکلم امامی • سید ابراهیم بهبهانی، از فقها و فعالان سیاسی ایران در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری• سید ابراهیم حسینی استهباناتی، از مراجع بزرگ شیعه پس از میرزا محمد تقی شیرازی• سید ابراهیم قزوینی، سید ابراهیم قزوینی (۱۲۶۴-۱۲۱۴ق) صاحب ضوابط• ابن رسته ابراهیم بن ابان مدینی اصفهانی، از محدّثین اصفهان در قرن چهارم هجری• ابن رسته ابراهیم بن حسن اصفهانی، از محدّثین خاندان ابن رسته در اصفهان ... [ویکی شیعه] ابراهیم (پیامبر). حضرت ابراهیم علیه السلام مشهور به ابراهیم خلیل، دومین پیامبر اولوالعزم، جد بزرگ دو گروه: عرب از طریق پسرش حضرت اسماعیل(ع) و بنی اسرائیل از طریق فرزند دیگرش اسحاق است. شکل های گوناگون نام ابراهیم در منابع دینی و غیر دینی ، با افزایش ، ادغام یا جابجایی حروف و هجاها می تواند حاکی از شهرت و رواج آن در منطقه هلال خصیب باشد. شکل ابرام در نخستین موضعی که عهد عتیق به آن اشاره کرده ، هم چون نام های یعقوب و یوسف در سده های ۲۰ و ۱۹ق م ، در میان آموری ها و سایر اقوام منطقه دیده شده است جوالیقی نیز شکل های اِبراهام ، اِبراهْم ، اِبراهِم را ذکر کرده و آن را نامی کهن و غیر عربی دانسته است . گویا کهن ترین منبعی که این نام را به شکل ابراهیم ضبط کرده قرآن است . درباره ی معنای اَبرام ، نخستین بخش آن (اَب ) به معنای پدر، لغتی سامی است . هم چنین دومین بخش رابه معنای دوست داشتن و یا به معنای بلند مرتبه یا عالی دانسته اند. بر این مبنا، معنای «پدر عالی یا متعالی” را برای اَبرام نمی توان نامحتمل شمرد هم چنین معنایی که برای «اَبراهام » (شکل گویشی آن : اَوْرَهام ) - پدر امت های بسیار - آمده است . گویا فقط ریشه عامیانه دارد، اگرچه می تواند با «رُهام» عربی به معنای کثیر و بی شمار هم ریشه باشد. اما معانی و شکل های دیگری هم که برای ابراهیم آورده اند، درست نمی نماید. برای نمونه نووی از قول ماوردی ، معنای آن را در سریانی «پدر رحیم” آورده و وهب بن منبه ، اَبْرهه را صورت حبشی ابراهیم و به معنای سپید چهره دانسته است که چنین معنایی صحیح به نظر نمی رسد. [ویکی فقه] ابراهیم (قرآن). حضرت ابراهیم یکی از پیامبران اولوالعزم و صاحب شریعت می باشد، حضرت ابراهیم علیه السلام پسر تارخ از نوادگان حضرت نوح علیه السلام و از پیامبران بزرگ الهی است. پیامبران هر سه دین توحیدی جهان، یعنی اسلام ، مسیحیت و یهودیت ، از فرزندان ابراهیم به شمار می آیند. ابراهیم(علیه السلام) نیاى بیش ترین پیامبران الهى انعام/سوره ۶، آیه ۸۴. ۱. ↑ انعام/سوره ۶، آیه ۸۴. مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲، ص۶۴، برگرفته از مقاله« ابراهیم» ...
معنی کلمه ابراهیم در ویکی واژه
این نام به معنی انسان منتقی میباشد. پدر مهربان. ابراهیم ممکن است در زبان معیار باستان به پسوند هیم مختوم گردد، که حاکی از نوعی تهدید ضمنی است.
جملاتی از کاربرد کلمه ابراهیم
ابراهیم فیاض (زاده ۱۳۴۲ در کازرون) پژوهشگر ایرانی در حوزه جامعهشناسی و مردمشناسی و استاد گروه مردمشناسی دانشگاه تهران است. او مدرک کارشناسی را در رشتهٔ جامعهشناسی (۱۳۷۲)، کارشناسی ارشد را در رشتهٔ مردمشناسی (۱۳۷۴)، دکتری را در رشتهٔ فرهنگ و ارتباطات از دانشگاه تهران (۱۳۸۱) و دکتری دیگری در همین رشته (فرهنگ و ارتباطات) از دانشگاه امام صادق (۱۳۸۷) اخذ کردهاست.
یوسف بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم.
چون ز هاجر گشت نومید آن پلید سوی ابراهیم از غفلت دوید
و نیز گفتهاند که: سلم از بهر آنست که زبان ابراهیم عبری بود و در زبان عبری سلام نیست. و روا بود که سلم بمعنی سلام است فان السلم و السلام واحد، کما یقال: حرم و حرام و حلّ و حلال، و التقدیر، امرنا سلام، او علیکم سلام، و قرء الباقون سلام، بالالف و فتح السین، و الوجه انه جواب تسلیمهم، فقوله: سَلامٌ ای علیکم سلام فحذف الخبر، او امرنا سَلامٌ فحذف المبتدا. در خبر است که خصصنا ایّتها الامة بثلاث: بالسلام و التأمین و الصف فی الصلاة.
پیامبرانی که نامشان در قرآن آمده است، بیست و پنج پیامبراند: محمد (ص)، آدم، ادریس، نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسماعیل، اسحاق، یعقوب، یوسف، ایوب، شعیب، موسی، هارون، یونس، داود، سلیمان، الیاس، الیسع، زکریا، یحیی، عیسی و ذوالکفل بنظر بیشتر مفسران.
ابراهیم عاصمی زنجانی مشهور به زرّینقلم، همچنین دانشپیشه (۱۲۸۴–۸ مرداد ۱۳۷۳) خوشنویس و دیپلمات ایرانی بود.
ابراهیم سلطان همچنان در کارهای حکومت صاحب مشاغلی بود تا در ۸۱۷ق از سوی پدر فرمانروای فارس و توابع آن گردید و راهی آن ایالت شد. او تا پایان عمر بیشتر اوقات را در آنجا به سر آورد و هم در آنجا درگذشت.
ابراهیم نعمتی (زاده ۱۳۰۷ در ساوه - درگذشته ۳۱ تیر ۱۳۹۴ در تهران) ورزشکار، مربی، داور، نویسنده و مدیر چندین ورزش اهل ایران است.
در انتخابات سال ۱۳۹۶ نیز اصولگرایان به رهبری محمدباقر قالیباف از سید ابراهیم رئیسی به عنوان کاندیدا حمایت نمودند ولیکن در این انتخابات شکست خوردند.
با گذشت چند ماه از روی کار آمدن دولت یازدهم ایران، ابراهیم نبوی در مصاحبهای با تلویزیون بیبیسی فارسی اعلام کرد که به زودی قصد بازگشت به ایران را دارد که این قصد وی واکنشهای مختلفی را برانگیخته است. وی در مصاحبهای عنوان کرد هیچگاه قصد اقامت طولانیمدت در خارج از ایران را نداشته و همواره منتظر فرصتی برای بازگشت به ایران بودهاست. وی معتقد است این زمان بهترین زمان و شاید آخرین فرصت برای وی میباشد. وی در خصوص انگیزه بازگشتش به ایران عنوان کرد:
این کتاب در سال 1387 با ترجمه و تصحیح دکتر محمدابراهیم ذاکر و همت مرکز تحقیقات اخلاق و تاریخ پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران توسط انتشارات دانشگاه علوم پزشکی تهران چاپ و منتشر شده است.
بدان جَبَرک اللّه که اندر زمانهٔ ما گروهیاند که طاقت حمل ریاضت ندارند و بی ریاضت ریاست طلب کنند و همه اهل این قصه را چون خود پندارند، و چون سخن گذشتگان بشنوند و شرف ایشان ببینند و معاملات ایشان برخوانند، اندر خود نگاه کنند، خود را از آن دور یابند، برگشان نباشد که گویند: «مانه آنیم»؛ فاما گویند: «اندر زمانهٔ ما این چنین کسان نمانده اند.» این قول از ایشان محال باشد؛ از آنچه خداوند تعالی هرگز زمین را بی حجت ندارد و هرگز این امت را بی ولی؛ کما قال النّبی، علیه السّلام: «لایَزالُ طائِفَةٌ مِنْ أُمَّتی عَلی الْخَیرِ والحَقِّ حتّی تَقومَ السّاعَةُ»؛ و لقوله، علیه السّلام: «لایَزالُ مِنْ أُمَّتی أربعونَ عَلی خُلُقِ إبراهیمَ.» هرگز امت من خالی نباشند از طایفهای که ایشان بر خیر و حق باشند تا قیامت و همیشه در امت من چهل تن بر خوی ابراهیم پیغمبر علیه السّلام باشند.
نقل است که ابراهیم روزی به صحرا رفته بود. لشکری پیش آمد. گفت: تو چه کسی؟
ابراهیم نصیر در ۲۲ نوامبر ۲۰۰۸، در سن ۸۲ سالگی در سنگاپور درگذشت.
و اگر نوح را بر کشتی نشاند و دشمن را بدعاء وی هلاک گردانید، مصطفی را بر براق نشاند و از براق بر معراج و از معراج بر رفرف تا بدید عجائب ملکوت عزت و بیافت اجابت دعوت و قبول شفاعت در حق امت، و اگر ابراهیم را ملکوت آسمان و زمین بنمود و نام وی خلیل نهاد، مصطفی را جلال و جمال بر کمال خود بنمود، و نام وی حبیب نهاد، و اگر موسی بر طور سخن حق بشنید، مصطفی بر عرش عظیم با حق هام راز بود و هام گفتار و هام دیدار، خلوت گاهی بود او را که نه فرشته مقرّب را ور آن اطلاع بود نه پیغامبر مرسل را در آن جای، چنانک گفت لی مع اللَّه وقت لا یسعنی فیه ملک مقرب و لا نبی مرسل.
فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ این جواب ایشان است که بدعوی گفتند که دین ما دین ابراهیم است. ربّ العالمین گفت که دین شما دین ابراهیم نیست، که شما مشرکانید و ابراهیم هرگز مشرک نبود.
نام وی محمد بن ابرهیم بن یوسف بن محمد، و گویند که نام وی ابراهیم است واللّه اعلم. و نشاپوری اصل است، صحبت کرده با بوعثمان حیری و جنید و رویم و خواص و گویند که چهل سال در مکه بوده مجاور، در حرم بول نکرده بود و موی نینداخته بود تعظیم حرم را، و پسر را گفته بوبکر را: که هر موی که از من برگیری دانگی ترا دهم. و گویند که قرب شست حج کرده بود.
از ابراهیم ۷۲ بار در عهد جدید یاد شده و ابراهیم بعد از موسی میان شخصیتهای عهد عتیق از این نظر در رتبه دوم قرار میگیرد. سنت مسیحی بهطور کلی ابراهیم را پدر معنوی همه مومنانی که قرار است عهدهای الهی به ابراهیم را به ارث ببرند، میداند اما مسیحیان انجیلی تأکید دارند که نسل عیسی به صورت خونی از طریق داوود به ابراهیم میرسید. به گفته پولس، به دلیل «ایمان» ابراهیم، خدا او را برای عهدهای الهی انتخاب کرد و از طریق نسل او، همه ملتهای جهان برکت خواهند دید. در نتیجه، همه مسیحیان به دلیل ایمانشان به مسیح فرزندان ابراهیم هستند و راستی ابراهیم به آنان منتقل شدهاست.
پس ذات او منزه از صفات محال و نعوت متناقض است و این طریق دقیق و مشکل رقیق جز بمشعله عقل نورانی نتوان دانست که مدبر صلاح و فساد و تفریق و اتحاد و تخلیق ایجاد اوست و اگر تقویم و تعلیم او در دست ابراهیم نبودی از غلط افکنان راه یعنی آفتاب و ماه ببارگاه با طول و عرض انی وجهت وجهی للذی فطرالسموات و الارض نرسیدی
ابراهیم خان کلانتر پس از مرگ آقا محمدخان، در به سلطنت رساندن فتحعلی شاه قاجار نقش اول را ایفا کرد و توانست سمت صدراعظمی و لقب اعتمادالدوله را برای خود حفظ کند.