ابراج

معنی کلمه ابراج در لغت نامه دهخدا

ابراج. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ بُرج :
رایهای تو در آفاق مصالح بدُرُست
سعدهائی است که در انجم و در ابراج است.مسعودسعد.چون بیک شب مه بُرد ابراج را
از چه منکر میشوی معراج را.مولوی.
ابراج. [ اَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ بَرَج. خوبرویان.
ابراج. [ اِ ] ( ع مص ) برج ساختن.

معنی کلمه ابراج در فرهنگ معین

( اَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - جِ برج ، برج ها، دوازده برج منطقة البروج . ۲ - کوشک و قلعه .

معنی کلمه ابراج در فرهنگ عمید

= برج

معنی کلمه ابراج در فرهنگ فارسی

جمع برج
( اسم ) ۱ - جمع : برج برجها دوازده بخش منطقه البروج . ۲ - کوشک و قلعه و کران. قوی قلعه . ۳ - جمع : برج خوبرویان .

معنی کلمه ابراج در ویکی واژه

جِ برج ؛ برج‌ها، دوازده برج منطقة البرو
کوشک و قلعه.

جملاتی از کاربرد کلمه ابراج

در قرن هجدهم میلادی کم‌کم مشکلات اقتصادی خاندان سلطنتی کیتو شروع به پیدایش کردند. مشکلاتی مانند:محدودیت ارتباطات و معاملات به دلیل عدم وجود جادهها و اینکه ابراج‌ها (نوعی کارخانه نساجی) تولید شغل می‌کردند ولی در آن زمان خود را در رکود و کاهش توانایی دیدند. دلیل عمده این مسئله این بود که پدیده قاچاق در سراسر اروپا به شدت در حال سرکوب بود و یک سری حوادث طبیعی موجب ایجاد مشکل می‌شدند. ابراج‌ها جایگزین زمین‌ها و ملک‌ها شده بودند و اغلب گروه کارآفرینان به استفاده و بهره‌برداری از نیروی کار بومی ادامه می‌دادند.
در منطقۀ بروج قدرت برجی‌ست سماء ذات ابراج
فلکهاییست روحانی، به جز افلاک کیوانی کز آنجا نزلها گردد، در ابراج فلک منزل
ساعت موجود در برج ابراج البیت با قطر ۴۳ متر بزرگ‌ترین ساعت دنیاست.
سرای عالم یک سده از معالی اوست مسطح است فلک در میانه ابراج
چون به یک شب مه برید ابراج را از چه منکر می‌شوی معراج را
با مبانی سدّه ات گردون در حیا از مدارج ابراج
صبح چو سر بر زد از دریچه ابراج شاه زمرّد سریر آینه گونه تاج
گر فراتر ز بروج فلک استش ابراج
مفخر افاق زین دین که فلک راست قبّه قدرش ورای ذروه ابراج
قلزم قیر و قار تا ابراج برفشانده تلاطم امواج
بر فلکها به کشف ماه ترا از حقیقت منازل و ابراج