ابخر

معنی کلمه ابخر در لغت نامه دهخدا

ابخر. [ اَ خ َ ] ( ع ص ) گنده دهان. گنده دهن.آنکه دهان بدبوی دارد. مؤنث : بَخْراء :
پیر سگانی که چو شیر ابخرند
گرگ صفت ناف غزالان خورند.نظامی.چو شیران ابخر و شیرویه نامش.نظامی.

معنی کلمه ابخر در فرهنگ معین

(اَ خِ ) [ ع . ] (ص . ) کسی که دهان بدبوی دارد. گنده دهان .

معنی کلمه ابخر در فرهنگ عمید

کسی که دهانش بوی بد می دهد، گَنده دهان.

معنی کلمه ابخر در فرهنگ فارسی

گنده دهان، کسی که دهانش بوی بدبدهد
( صفت ) گنده دهان گنده دهن آنکه دهان بدبوی دارد و تائ نیث آن در عربی بخرائ باشد .

معنی کلمه ابخر در ویکی واژه

کسی که دهان بدبوی دارد. گنده دهان.

جملاتی از کاربرد کلمه ابخر

ز تو نیز هرگز ندیدم بدی نیازی به کژی و نابخردی
کمتر انسانی حاضر است که به وعده کامجویی و لذت تا مقام حیوانی نزول کند. هیچ انسان خردمندی موافق نابخردی نیست؛ هیچ فرد آموزنده ای نادان نخواهد بود، وجود استعدادهای بالاتر برای سعادتمندی بیشتر نیاز است که کسب آنها نیاز به رنج کشیدن است و با لذت کسب شدنی نیست. با وجود این انسان خردمند هرگز نمی‌تواند آرزو کند احساساتش را با سطحی پایین‌تر از لذت پر کند … بهتر است یک انسان ناراضی باشیم تا یک خوک راضی. بهتر است سقراط ناراضی باشد تا یک احمق راضی. و اگر احمق، یا خوک، عقیده دیگری دارند، دلیلش این است که آنها فقط خود را مخاطب سؤال می‌دانند …
که ای غرقه نعمت ایزدی گرفتار کفران ز نابخردی
می‌خواهم ارزانی دارم و بخش کنم تا دیگر بار فرزانگان میان مردم از نابخردی خویش شادمان شوند و تهیدستان دیگر بار از توانگری خویش.
به زعم منتقدان، روش عادلانه و حکیمانه این بود که قرآن به مردانی که چنین سوگند ظالمانه و نابخردانه‌ای خورده‌اند تذکر دهد که: سوگندشان باطل، نامشروع و لذا بی‌اعتبار است و باید فوراً به آغوش همسران خود بازگردند؛ یا این‌که «اگر مایل به ادامه زندگی با آن‌ها نیستند» طلاق بگیرند، تا حق زناشویی، پایمال سنت‌های غلط جاهلی نشود؛ نه این‌که چهار ماه به مردان مهلت دهد و بگوید که پس از آن اگر خواستید آشتی کنید، خدا مهربان است و اگر آهنگ طلاق کردید، خدا شنوا و داناست.
اطریفل مقل ملین یا گوگاتریپ، علاوه‌بر هلیله، بلیله و آمله حاوی افتیمون، مقل، فلوس و تربد نیز می‌باشد که همگی خاصیت ملین دارند. در طب سنتی اطریفل مقل ملین به منظور درمان نفخ، بواسیر، سردی و رطوبت بدن و همچنین دفع بلغم مورد استفاده قرار می‌گیرد. [1] اطریفل گشنیزی بادشکن، مقوی معده و ضدنفخ بوده و در طب سنتی برای منع صعود ابخره از معده به سر، ریختن سودای سوخته به معده و نافع جهت سردرد ناشی از عملکرد معده و تقویت حواس به کار می‌رود.
توگر با شریفی بدی کرده‌ای چنان دان که نابخردی کرده‌ای
بیماری بر شرف موت بود ابخری که از دهانش بوی ناخوش می آمد بر بالینش نشسته بود، سر به نزدیک وی می برد و تلقین شهادت می کرد و بر روی وی نفس می زد. هرچند بیمار روی خود می تافت وی الحاح بیشتر می کرد و سر نزدیکتر وی می برد.
ور خردت نی‌، غم نابخردیت بس شاد زیاد آن که بدین غم دچار نیست
ده‌ها تن از متخصصان، استادان و کنش‌گران سیاسی و مدنی کشور، خامنه‌ای مسئول «فاجعه ملی» ناشی از گسترش ویروس کرونا دانستند؛ چون او به‌عنوان بالاترین و قدرتمندترین فرد حکومت «تصمیم نابخردانه» در رد کردن بعضی کمک‌های جهانی و اخراج پزشکان بدون مرز را توجیه نموده و از «نظریه مضحک» ترور بیولوژیک دفاع می‌کند. ابوالفضل قدیانی، خامنه‌ای و ارگان‌های تحت فرمان او را مسبب اصلی شیوع وسیع کرونا دانسته که می‌خواهد با فریب و انحراف افکار عمومی و به خدمت گرفتن تئوری توطئه و جنگ بیولوژیک، ناکارآمدی و سوء مدیریت خود و ارگان‌های تحت فرمانش را تحت‌الشعاع قرار داده و لاپوشانی کند.
خون مارابخر زقبضه خاک سیل ماراببربه دریا بار
فراوان کشیدی به من تیغ تیز ز نابخردی باز جستی گریز
«کاتب من، اَنخ-ف-ن-خُنسو، موبد امیران، نبایست این کتاب حتی در یک حرف تغییر یابد؛ ولی مبادا نابخردی باشد، در نتیجه وی با دانایی را-هور-خویت تفسیر خواهد نوشت.»
سیدن‌استیکر می‌نویسد برخی از اشعار او ممکن است موثق باشند. جیمز مونتگمری، استاد مطالعات عربی و ایرانی دانشگاه کمبریج، در مدخل دانشنامه اسلام می‌نویسد: «هرگونه برداشت احساسی یا تحلیل شخصیت امیه بر اساس چنین متون مورد تردید واقع‌شده‌ای نابخردانه‌است»
تا احبای تو با دولت و با عصمت تا حسودان تو نابخرد و نامردم
به هرجا پرستشگه ایزدی بکوبند یکسر ز نابخردی
بر او تیره شد فره ایزدی به کژی گرائید و نابخردی