آوردنی

معنی کلمه آوردنی در لغت نامه دهخدا

( آوردنی ) آوردنی. [ وَ دَ ] ( ص لیاقت ، اِ ) درخور آوردن. ازدرِ آوردن. || آنچه باید آوردن :
ز پوشیدنی هم ز آکندنی
ز هرسو بیاورد آوردنی.فردوسی.کنیم از سر آباد با خوردنی
بیاریم هر چیز آوردنی.فردوسی.گیاشان بود زآن سپس خوردنی
بپویند هر سو به آوردنی.فردوسی.ز پوشیدنی و ز گستردنی
ز هر چیز کآن هست آوردنی.فردوسی.یکی چاره ای ساخت درخوردنی
بیاورد هر گونه آوردنی.فردوسی. || واردات ، مقابل صادرات :
ز ماهی بدیشان همه خوردنی
ز جائی نبد راه آوردنی.فردوسی. || هدیه. ارمغان. پیشکش. حمل :
گذرها که راه دلیران بُده ست
ببینیم تا چند ویران شده ست
کنیم از سر آباد، با خوردنی
بیائیم و آریمش آوردنی.فردوسی.ز آوردنیهای شاهانه نیز
در آن عرضه گه برد بسیار چیز.هاتفی.

معنی کلمه آوردنی در فرهنگ فارسی

( آوردنی ) در خور آوردن

معنی کلمه آوردنی در ویکی واژه

شایسته و مناسبِ آوردن.
ویژگی آنچه احتمال یا قصد آورده شدنِ آن هست. اگر کتاب‌ها آوردنی باشند تا چند روز دیگر آنها را می‌آورند.

جملاتی از کاربرد کلمه آوردنی

اما در نهایت اصلاحات پروتستانی توسط یک راهب آلمانی به نام مارتین لوتر آغاز شد. در اوایل دهه ۱۵۲۰ بود که نظرات لوتر در انگلستان شناخته شد و مورد بحث قرار گرفت. شاخصه اصلی اعتقادات لوتر به رسمیت شناختن اصل رستگاری با داشتن ایمان و نه با انجام کارهای نیک است. بدین صورت که الطاف الهی شامل حال شما می‌شود و بدست آوردنی نیست. به عبارت دیگر رستگار شدن انسان هدیه ای از سوی پروردگار به خاطر داشتن ایمان است.
هذا بَیانٌ لِلنَّاسِ این بیان کردن و پیدا آوردنی است مردمان را، وَ هُدیً و راه نمونی، وَ مَوْعِظَةٌ و پندی، لِلْمُتَّقِینَ (۱۳۸) پرهیزگاران را.
روزی یک زائر مسلمان از مراکش ادعا کرد که ابن میمون را شناخته‌است و اعلام کرد که او یک مرتد از اسلام است و خواستار اشد مجازات برای این گناه کبیره شد. قاضیِ مصری حکم داد که از آنجایی که ادعای فرد مبنی بر گرویدن به اسلامِ ابن میمون با اختیار او نبوده، اسلام آوردنی رخ نداده‌است که مسئلهٔ ارتداد مطرح شود. ابن میمون آزاد بود که دینش را داشته باشد و به فعالیتش ادامه دهد.
نگین‌خاتم ملک‌سلیمان درکف‌است اینجا همه‌گر سنگ باشد دل به دست آوردنی دارد
ثُمَّ یُعِیدُکُمْ فِیها آن گه شما را باز خاک گرداند در آن وَ یُخْرِجُکُمْ إِخْراجاً (۱۷) و باز بیرون آرد شما را از خاک بیرون آوردنی.
«وَ تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ» و چنان کنیم آن روز که‌ بیرون آیند از آن سدّ بر یکدیگر می‌آویزند، «وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ» و در صور آخر دردمند «فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً (۹۹)» و ایشان را با هم آریم بعرصه با هم آوردنی.
قوله تعالی: إِنْ تَجْتَنِبُوا اگر پرهیزید، کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ از بزرگهای آن گناهان که شما را از آن می‌باز زنند، نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ ناپیدا کنیم و بستریم از شما گناهان شما، وَ نُدْخِلْکُمْ و شما را درآریم، مُدْخَلًا کَرِیماً (۳۱) درآوردنی نیکو.
دگر دانش آنست کز خوردنی فراز آوری روی آوردنی
بیاورد هر گونه ای خوردنی بدان تا نباشیم از آوردنی (؟)
و قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا ناگرویدگان گفتند: أَ إِذا کُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا باش که ما خاک گردیم و پدران ما، أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ (۶۷) ما بیرون آوردنی‌ایم از زمین؟
ز ماهی بدیشان همی خوردنی به جایی نبد راه آوردنی
به خیمه درون هست از خوردنی بیاور اگر هست آوردنی