آنکس

معنی کلمه آنکس در لغت نامه دهخدا

( آن کس ) آن کس. [ ک َ ] ( صفت + ضمیر مبهم ) آن آدمی. آن شخص ، به معنی «مَن » عرب :
چنین گفت آن کس که پیروز گشت
سر بخت او گیتی افروز گشت...فردوسی.که اسفندیار از بنه خود مباد
نه آن کس بگیتی کز اوهست شاد.فردوسی.و شریف آن کس تواند بود که خسروان روزگار وی را مشرّف گردانند. ( کلیله و دمنه ).

معنی کلمه آنکس در فرهنگ فارسی

( آنکس ) ( اسم ) آن شخص آن آدمی کسی .

جملاتی از کاربرد کلمه آنکس

تا نداری بس عجب کز عشق نیک آید مرا نیک آنکس را بود کو بندۀ سلطان بود
بد گفتن اندرآنکس، کومادح تو باشد باشد ز زشتنامی، باشد ز بدعواری
آب‌های زیرزمینی آهن‌دار پس از مواجهه با محیط اکسیدکننده سطح معمولاً به‌عنوان چشمه‌ای اکسید شده با هیدروکسید آهن بیرون می‌آیند. سنگ معدن باتلاق اغلب از ترکیب گوتیت، مگنتیت، و وگ یا کوارتز رنگی تشکیل می‌شود. اکسیداسیون ممکن است از طریق کاتالیز شدن آنزیم‌ها توسط باکتری‌های آهن رخ دهد. مشخص نیست که آیا مگنتیت در اولین تماس با اکسیژن رسوب می‌کند و سپس با اکسید شدن به ترکیبات آهنی تبدیل می‌شود، یا اینکه آیا ترکیبات آهن در هنگام دفن شدن در زیر سطح رسوب و قرار گرفتن در معرض شرایط آنکسیک کاهش می‌یابند و پس از آمدن دوباره به سطح، دوباره اکسید می‌شوند.
پسر بهشت با شنیدن همه این موارد چنین استدلال کرد: فرغانه (دایوان) و دارایی‌های باختر (داکسیا) و پارت (آنکسی) کشورهای بزرگی هستند، پر از چیزهای نادر، با جمعیتی که در خانه‌های ثابت زندگی می‌کنند و تا حدودی به مشاغل روزانه مصروف اند. اما درمقابل مردم چین، با ارتش ضعیف، و وابسته برای محصولات غنی چین
آنکه در این سرا درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید، چه آنکس که نزد باریتعالی به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد.
اندیشه هر آنکس کند از مرگ، نه مرد است
بداند هرآنکس که آرد بدست بدو نیک گیتی ز بالا و پست
فرجام یافت با شادی و رامش آنکس که این متن را باقی گذاشت. انوشه باد. ایدون باد .
یوسف آنکس بود که از حسدش گر برادر بچه در اندازد
آنکسیمندر برای اثبات اینکه مادّةالمواد نمی‌تواند آب و یا یکی دیگر از عناصر شناخته شده باشد، چنین استدلال می‌کرد: اگر یکی از این عناصر عنصر اصلی بود، عناصر دیگر را تسخیر می‌کرد. پس در این ستیزهٔ جهانی، مادّةالمواد باید خنثی باشد.
علی بن هاشمی، لنگ و زمینگیر بود. وقتی ببغداد شنید که کسی میخواند: ای آنکس که شوق خویش بزبان میآوری، دعوایت را دلیلی نیست. چرا که اگر بدانچه ادعا میکنی مبتلا بودی تا زمان وصل ما چشم برهم نمی نهادی.
(ای رسول ما) دیدی آنکس را که منع می‌کرد(۹)
آنکس که بود کام طلب، کام دل نیافت وانکس که کام یافت، دل کامران نداشت
ایخوش آنکس که چو گل مستی بیباک کند ساغری درکشد و پیرهنی چاک کند
آنکسیمندر می‌گفت یک حرکت دائم و ابدی وجود دارد که در ضمن این حرکت کائنات به وجود آمده است. کائنات بر خلاف آنچه در الهیات یهودی یا مسیحی آمده است، خلق نشده بلکه تکامل یافته است.
میان گردن و سر تیغ باشد آنکس را که بر خلاف ویش تیغ بر میان آمد
تویی آنکس که بهنگام سخا بودت در سر انگشت سحاب
خاک شد آنکس که برین خاک زیست خاک چه داند؟ که درین خاک چیست
خلافت اموی در سال ۷۱۵ میلادی، اخشید، پادشاه دره فرغانهرا خلع کرد و پادشاه جدیدی را بر تخت نشاند. پادشاه مخلوع به کوچا (مقر تحت‌الحمایهٔ آنکسی) فرار کرد و از چینی‌ها درخواست کرد مداخله کنند. چینی‌ها ۱۰٬۰۰۰ سرباز سرباز تحت فرماندهی ژانگ شیائوسانگ به فرغانه فرستادند. او نیروهای اشغالگر عرب را در نمنگان شکست داد و اخشید را دوباره بر تخت سلطنت نشاند.
آنکسیمندر می‌گفت جانوران از عنصر مرطوب،در حالی که به‌وسیلهٔ آفتاب بخار می‌شده است، پدید آمده‌اند. انسان نیز مانند همهٔ جانداران از اخلاف ماهی است. ولی پیداست که انسان جانوری غیر از آنچه امروز هست، بوده است؛ زیرا اگر در اصل به همین صورت می‌بود، به علّت طولانی بودن دوران کودکی نسلش برجا نمی‌ماند.آناکسیمندروس حدس هوشمندانه‌ای دربارهٔ منشأ انسان زده‌است: «... به علاوه وی می‌گوید که در آغاز انسان از نوع دیگری از حیوانات متولّد شده‌است، زیرا در حالی که دیگر حیوانات به سرعت خوراک خود را می‌یابند، تنها آدمی نیازمند یک دورهٔ درازمدت شیرخواری است، به طوری که اگر او در آغاز چنان‌که اکنون هست می‌بود، هرگز نمی‌توانست زنده و باقی بماند.»