آمارد
معنی کلمه آمارد در فرهنگ فارسی
معنی کلمه آمارد در دانشنامه آزاد فارسی
(یا: اَمَردها) نام مردمی باستانی در نواحی کوهستانی گیلان و شرق آذربایجان (درۀ رود قِزِل اوُزَن). دربارۀ آماردها آگاهی های تاریخی اندکی در دست است. اولین گزارش های تاریخی دربارۀ ایشان به قرن ۵پ م بازمی گردد. مورخــان یونـانی آنان را آواره، کوچ رو و راهزن خوانده اند. به نظر می رسد آمارد از تیره هایی بود که تحت انقیاد مادها درآمد و در همسایگی کادوسیان، یکی از ساتراپی های هخامنشی را تشکیل می داد. مورخان یونانی و رومی چون هِرودوت، کَتِسیاس، گِزِنفون، اِسترابون، پلوتارک، پولینی و آریان دربارۀ آماردها گزارش هایی دارند. عزت الله نگهبان شاهکارهای فلزی مارلیک را به آنان منسوب می کند؛ با این حال، به سبب فقدان اسناد مکتوب نمی توان به یقین سخن گفت.
معنی کلمه آمارد در ویکی واژه
اقتباس از امردای اوستا، قبیلهای صحرانشین که احتمالا با داها مترادف شناخته شده است.
جملاتی از کاربرد کلمه آمارد
استرابون(۶۳ ق. م) تپورها را ساکن پنج مکان متفاوت میداند. وی گروهی از تپورها را به عنوان کوهنشینهای شمال کشور در کنار آمارد نام میبرد. وی گروه دیگری از تپورها را میان هیرکانیها و دربیکها نام میبرد. وی دسته دیگر تپورها را میان هیرکانیها و آریا نام میبرد. وی دسته دیگر از تپورها را در ماد نام میبرد و مکان دسته دیگر از تپورها را در کنار آناریاکهها میداند.
به گفته ویلفرد مادلونگ، تپورها در ابتدا در قسمت جنوب شرقی منطقه مازندران زندگی میکردند، در اوایل تحت تسلط هخامنشیان قرار گرفتند، آماردها توسط اسکندر بزرگ و بعداً توسط پارتیان شکست خوردند و در قرن دوم پیش از میلاد آنها را در اطراف ری اسکان دادند. قلمرو سابق آماردها توسط تپورها اشغال شده بود. بطلمیوس در ناحیه شرق دیلم در ساحل دریای مازندران تنها از تپورها یاد میکند.
این روستا در دهستان میانرود (نور) قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۳۲ نفر (۱۱۳خانوار) بودهاست. مردم افراده از قومیت طبری هستند که ریشه آن به قوم آمارد و قوم تپوری میرسد. مردم افراده به زبان طبری (مازندرانی) و گویش کجوری سخن میگویند.
به گفته واسیلی بارتلد تپوریها در قسمت جنوب شرقی ولایت سکونت داشتند و در قید اطاعت هخامنشیان درآمده بودند و آماردها مغلوب اسکندر مقدونی و بعد مغلوب اشکانیان شدند و اشکانیان در قرن دوم ق. م آنها را در حوالی ری سکونت دادند و اراضی سابق آماردها به تصرف تپوریها درآمد و بطلمیوس در شرح دیلم یعنی قسمت شرقی گیلان در ساحل بحر خزر فقط از تپوریها نام میبرد. به گفته مجتبی مینوی قوم آمارد و قوم تپوری در سرزمین مازندران میزیستند و تپوریها در ناحیه کوهستانی مازندران و آماردها در ناحیه جلگهای مازندران سکونت داشتند. در سال ۱۷۶ ق. م فرهاد اول اشکانی قوم آمارد را به ناحیه خوار کوچاند و تپوریها تمام ناحیه مازندران را فرو گرفتند و تمام ولایت به اسم ایشان تپورستان نامیده شد.
در دوران اسکندر مقدونی سرزمین آمارد به سرزمین تپور ضمیمه گشت.
آمودریا در اصل به معنای رود شهر آمو است. آمو کوتاهشدهٔ آمُل (آمل خراسان یا ترکمنآباد امروزی) است. آماردها به گفتهٔ ریچارد فرای، آملی کورت و کریستوفر برونر، آریایی بودهاند، و به مردمان سکا و داهه پیوند داده شدهاند. نام شهر امروزی آمل برمیگردد به زندگی آنان در آن گستره. همچنین آن که دو آمل، یکی در مازندران و دیگری در گسترهٔ آمودریا، جای داشته که به مهاجرت قبیلهای ایرانی بنام آماردی یا مردی بازمیگردد و برای تمیز از آمل طبرستان آن را آمل زم و آمل شط و آمل مفازه نیز خوانند؛ و این شهر را قوم تاتار ویران کردند.
فرادات حاکم تپورهای بخش شمالی تپورستان (دشت و هامون) بوده که با اسکندر مصالحه نمود و تپورهای بخش جنوبی تپورستان (کوهپایه و کوهستان) فرمانروای دیگری داشتند که حاضر به مصالحه با اسکندر نبودند و در نهایت فرادات بر سرزمین تپورهای کوهستان و آماردها دست یافت.
به گفته یحیی ذکا در «کاروند کسروی» آورده است: آماردان یا ماردان، در زمان لشکر کشی اسکندر مقدونی به ایران، این تیره در مازندران نشیمن میداشتند و آن هنگام هنوز قبایل تپوران به آنجا نیامده بودند ولی سپس چنانکه از گفتههای استرابون پیداست در آذربایجان و ارمنستان و پارس و دیگر جاها پراکنده شدند.
اسکندر پس از دست یابی به سرزمین آمارد ولایت آمارد را به تپورستان که والی آن فرادات بود ضمیمه کرد.