آسیاگرد (قدیم): آن مقدار آب که بتواند آسیایی به گردش درآورد. چشمههای آب عظیم ... هر یک پنچ آسیاگرد باشد. «ناصرخسرو»
جملاتی از کاربرد کلمه آسیا گرد
آن ادب پروردهٔ صبر و رضا آسیا گردان و لب قرآن سرا
به زیر آسمان روشندلان را نیست دلسوزی کجا پروانه بر گرد چراغ آسیا گردد
با که گردن سازگاری کرد تا با ما کند بر مراد دانه هرگز آسیا گردیده است؟
در نباتی عقبه ها بس دیده ای زیر داس آسیا گردیده ای
کسی که در غم اهل و عیال سرگشته است برای روزی مردم چو آسیا گردد
نخواهم ریخت از کف دانه زنجیر سودا را ز سنگ کودکان گر بر سر من آسیا گردد
و از این جهت حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «در روز قیامت عالم را می آورند و به جهنم می افکنند و به نوعی که روده های او بیرون می افتد و بر دور آنها می گردد، همچون خری که بر دور آسیا گردد پس او را به گرد دوزخ می گردانند تا همه اهل جهنم او را مشاهده کنند پس به او گویند که چه شده است تو را؟ گوید که من مردم را به خوبی می خواندم و خود بجا نمی آورم و از بدی منع می کردم و خود مرتکب آن می شدم» و خداوند عالم در قرآن مجید علمای یهود را به خر مثال زده و «بلعم بن باعور» را به سگ، چون به علم خود عمل نکرده بودند.
به گرد دانه بهر خرد کردن آسیا گردد نه از مهرست اگر برگرد سر می گردد افلاکم
به جز دندان کز آب زندگی چون آسیا گردد کدامین آسیا دیدی که از آب بقا گردد؟
اگر به خاک نریزی تو آبروی طمع به مدعای تو این هفت آسیا گردد