آزردهخاطرشدن (مجاز): دچار غم و ناراحتی شدن، رنجیدن. مترجمها ... که ... راه دوری را پیموده بودند، سخت آزرده خاطر شدند. «جمالزاده»
جملاتی از کاربرد کلمه آزرده خاطر شدن
این رابطه چنان قوی شد که دیگر حضور یوکو اونو در کنار جان، باعث آزرده خاطر شدن دیگر اعضای گروه شده بود. اونو در تمام مراحل ضبط ترانهها حاضر میشد، مدام در گوش جان زمزمه میکرد، در کارهای آنان دخالت میکرد و به آنهای توصیههای شاعرانه یا موسیقایی میکرد. کار آنها بالا گرفته بود و داشت کار بیتلها را به هم میریخت.