( آزارش ) آزارش. [ رِ ] ( اِمص ) آزار : چنان داشتم ملک را پیش و پس که آزارشی نامد از من بکس.نظامی.( این کلمه جز در بیت مذکور دیده نشده و ظاهراً بتسامحی که از نظامی معهود است بقیاس بر سایر اسم های مصدر ساخته شده است ).
معنی کلمه آزارش در فرهنگ عمید
( آزارش ) آزار، آزردگی، رنجش: چنان داشتم ملک را پیش و پس / که آزارشی نامد از کس به کس (نظامی۵: ۱۴/۹ ).
معنی کلمه آزارش در فرهنگ فارسی
اسم مصدراز آزاردن، آزار، آزردگی
معنی کلمه آزارش در ویکی واژه
(قدیمی): آزردگی، رنج، زحمت. چنان داشتم مُلک را پیش و پس/ که آزارشی نامد از کس به کس. «نظامیگنجوی»
جملاتی از کاربرد کلمه آزارش
خوشا عاشقان و شب تارشان خوشا ناله های دل آزارشان
ازو بگذشت و نادیدارش آورد نکرد آزرم در آزارش آورد
خاکی دل من خون شد ور خون من اندیشد اندیشم از آزارش ز آزار نیندیشم
چنان داشتم ملک را پیش و پس که آزارشی نامد از کس به کس
وگر زین بیش آزارش نمایی کنم بر تو دعای بی ریایی
که ره نسپری جز به آزارشان بکوشی پی درد تیمارشان
در کتاب الملل و النحل، در ذکر زینون بزرگ آمده است که وی را که پیر گشته بود، گفتند: چونی؟ گفت: چنانم که بینی، ذره ذره همی میرم. پرسیدند: اگر میری، چه کسی دفنت کند؟ گفت: آن کس که جیفه ی من آزارش دهد.
همه شب سنگِ غم بر سینه می کوبم که گر روزی رقیبِ او زند سنگِ جفا کم باشد آزارش
در آوریل ۲۰۱۷ شکایتی علیه موری از سوی مردی ارائه شد که مدعی بود موری در سال ۱۹۸۶ وقتی او نوجوان بوده «به او تجاوز کرده و آزارش داده است.» بنا بر این شکایت موری به آن نوجوان در ازای تماس جنسی ۱۰ یا ۲۰ دلار پرداخت کرده بودهاست. پیشتر نیز چنین اتهاماتی علیه موری طرح شده بود. این اتهامات باعث شد موری از ادامه رقابت برای انتخاب مجدد به شهرداری خودداری کند.
من دل به تو داده ام نکو می دارش زنهار که بیش از این مکن آزارش
ای که دل بردی ز دلدار من آزارش مکن آنچه او در کار من کردست در کارش مکن