آزار گر

معنی کلمه آزار گر در فرهنگ عمید

( آزارگر ) آزارکننده، آزاردهنده.

معنی کلمه آزار گر در فرهنگ فارسی

آزارکننده، آزاردهنده

معنی کلمه آزار گر در ویکی واژه

آزارگر
آنکه یا آنچه باعث رنج و آزار کسی می‌شود، آزاردهنده، رنج‌آور، شکنجه‌گر. شاید ... خود را از چنگ این اندیشه‌های آزارگر رهایی بخشم. «نفیسی»

جملاتی از کاربرد کلمه آزار گر

امروز همی بینمتان «بارگرفته» وز بار گران جرم تن آزار گرفته
ز آزار گردآفرید و هجیر پر از درد بودند برنا و پیر
رابطه پادشاهان ساسانی و مذاهبی که در امپراتوری آنها وجود داشت پیچیده و متنوع بود. به عنوان مثال، در حالی که شاپور یکم انواع آیین‌ها را تحمل و تشویق می‌کرد و به نظر می‌رسد که خودش پیرو آیین زروانی بوده است، اقلیت‌های مذهبی در بعضی مواقع تحت سلطنت پادشاهان بعدی مانند بهرام دوم سرکوب می‌شدند. از طرف دیگر، شاپور دوم، گروه‌های مذهبی به جز مسیحیان را تحمل کرد، که در پی تغییر مذهب کنستانتین آنها را تحت آزار گرفت.
از شبی وصل تو بهبود نشد روزی ما بیش از اینها به فراق دلم آزار گرفت
بهی زان دو بالش به نرمی بگشت بی‌آزار گردان ز مرقد گذشت
چون یار به بوسه دادنم بار گرفت زلفش بگرفتم از من آزار گرفت
بیداد تو بر دل همه ز آنست که روزی داد دل زار از تو دل آزار گرفتیم
من چه گفتم که دل نازکت آزار گرفت خاطرت از من بیچاره به یکبار گرفت؟!
زارم بکش ای یار و مکن این همه آزار گر هست مرادت که من زار بمیرم
اگر چه واله ازو لطف خلق من مانده چه دید جانم از آزار گر نشد در کار