ازي
معنی کلمه ازي در لغت نامه دهخدا

ازي

معنی کلمه ازي در لغت نامه دهخدا

ازی. [ اَزْی ْ] ( ع مص ) اُزی . فراهم آمدن بسوی آن. ( منتهی الارب ).مقبوض شدن. || پیش آمدن کسی را بوجهی که خود سلامت ماند و او را بفریبد. ( از منتهی الارب ). || فراهم کردن. || در مشقت انداختن کسی را. || کم کردن مال. ( منتهی الارب ).
ازی. [ اُ زی ی ] ( ع مص )کم گردیدن سایه. || فراهم آمدی بسوی... مقبوض شدن. || فراهم کردن. ( منتهی الارب ).
ازی. [ اَ یِن ْ ] ( ع اِ ) اَزْو. ج ِ زای یعنی زاء اخت راء. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ).

معنی کلمه ازي در فرهنگ فارسی

کم گردیدن سایه فراهم کردن

معنی کلمه ازي در فرهنگستان زبان و ادب

{ablative} [زبان شناسی] ← حالت ازی

معنی کلمه ازي در دانشنامه عمومی

آزی (بوخولت). آزی ( انگلیسی: Aasee ) نام دریاچه ای در بوخولت است. این دریاچه در ارتفاع 23 متری سطح دریا قرار داشته و 0. 32 کیلومتر مربع مساحت دارد.
آزی (شر). آزی ( به فرانسوی: Azy ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Aix - d'Angillon واقع شده است. آزی ۲۷٫۶۲ کیلومتر مربع مساحت دارد ۲۰۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
آزی (لوار ا شر). آزی ( به فرانسوی: Azé ) یک کمون در فرانسه است که در canton of Vendôme - 1 واقع شده است. آزی ۳۱٫۹۳ کیلومتر مربع مساحت دارد ۸۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
معنی کلمه ازي در فرهنگ فارسی
معنی کلمه ازي در فرهنگستان زبان و ادب

جملاتی از کاربرد کلمه ازي

احمد حتامله (عربی: احمد غازي عبد الحفيظ حتاملة؛ زادهٔ ۱۰ ژوئیهٔ ۱۹۸۲) بازیکن فوتبال اهل اردن بود.
آرزو تاج نیا (زادهٔ ۱ مرداد ۱۳۶۸) بازيگر تئاتر، سینما و تلویزیون اهل ایران است.
اندریاس بن یوسف طرازی (به عربی: أندراوس طرازي) (۲۶ اکتبر ۱۸۲۶ – ۱۸۵۹) نایب پاتریارک مصر سوری‌تبار بود. السلسلة الأبریزیة فی تاریخ السلالة الطرازیة اثر برجستهٔ اوست.
به نوشته سايت خبرنگاران جوان، اين كتاب در نمايشگاه مجازي كتاب كه در بهمن سال 1400 برگزار شد، جزء كتابهاي پرفروش بوده است.
احمد حجازی (عربی: أحمد مصطفى حجازي؛ زادهٔ ۲۲ اوت ۱۹۹۴) بازیکن فوتبال اهل لبنان است.
ابو مروان عبدالمالک یکم (عربی: أبو مروان عبد الملك الغازي؛ نامشخص – ۴ اوت ۱۵۷۸) سلطان سعدیان مراکش از سال ۱۵۷۶ تا ۱۵۷۸ بود.
احمد السید حجازی (عربی: أحمد السيد حجازي؛ زادهٔ ۲۵ ژانویهٔ ۱۹۹۱) بازیکن فوتبال اهل مصر است.
چند زن معروفه شب هنگام از دست پليس مي گريزند. شيرين، موقع فرار، با رهبر، نامزد سابقش، مواجه مي شود. مرتضي، پدر شيرين و عموي رهبر، بر اثر قتل غيرعمد در سانحه ي رانندگي به زندان افتاده است. شيرين به واسطه ي دوستش شهره با مرد هوسراني به نام جمشيد آشنا مي شود كه قصد اغفال او را دارد. فريبرز، مديرعامل يك شركت خصوصي، شيرين را به عنوان منشي در شركتش استخدام مي كند. فريبرز به شيرين پيشنهاد ازدواج مي دهد و پس از اغفال او مي گريزد. حميد، برادر شيرين، به اعتياد كشيده مي شود و شيرين با پادرمياني شهره سقط جنين مي كند و به منجلاب فساد مي افتد. رهبر كه پس از سال ها نامزد سابقش را بازيافته است با او قرار ازدواج مي گذارد.