انتصار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص )داد ستدن. ( منتهی الارب ) ( ترجمان جرجانی مهذب عادل بن علی ) ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ). داد بستدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مصادر زوزنی ). کینه کشیدن از ظالم و انصاف از دشمن ستدن و انتقام کشیدن. ( آنندراج ). انتقام. ( از اقرب الموارد ). || یاری دادن. نصرت دادن. ( فرهنگ فارسی معین ): انتصر علی عدوه ؛ یاری داد او را بر دشمنش. ( ناظم الاطباء ). || پیروزی یافتن. پیروز شدن. غالب گردیدن. ( فرهنگ فارسی معین ). || استظهار. ( از اقرب الموارد ). انتصار. [ اِ ت ِ ] ( مأخوذ از ع ، اِمص ) کینه کشی. انتقام : بر عزم انتصار و طلب ثار بر جانب قومش رحلت کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 72 ). ایلک خان بسر انتصارشد و با انصار خویش روی ببرادر نهاد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 332 ). جز انتصار و طلب ثار روی ندید و جز حرکةالمذبوح چاره ندانست. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 26 ).
معنی کلمه انتصار در فرهنگ معین
(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) یاری دادن . ۲ - (مص ل . ) یاری یافتن . ۳ - پیروزی یافتن .
معنی کلمه انتصار در فرهنگ عمید
۱. نصرت یافتن، پیروزی یافتن، پیروز شدن بر دشمن. ۲. یاری دادن، کمک رساندن.
معنی کلمه انتصار در فرهنگ فارسی
نصرت یافتن، پیروزی یافتن، پیروزشدن بردشمن ۱ - ( مصدر ) یاری دادن نصرت دادن . ۲ - ( مصدر ) یاری یافتن نصرت یافتن . ۳ - پیروزی یافتن پیروز شدن غالب گردیدن. ۴ - داد ستدن .
معنی کلمه انتصار در فرهنگ اسم ها
اسم: انتصار (دختر) (عربی) (تلفظ: entesār) (فارسی: اِنتصار) (انگلیسی: entesar) معنی: کمک کردن، یاری یافتن، نصرت یافتن، پیروزی یافتن، ( در قدیم ) یاری دادن، داد ستدن
معنی کلمه انتصار در دانشنامه آزاد فارسی
انتصار (الانتصار). اِنتِصار (الاِنتِصار) (یا: انفرادات؛ انفرادات الامامیه) کتابی به عربی، در فقه تطبیقی، تألیف سیدمرتضی علم الهدی. زمانی، به فقه شیعه خرده می گرفتند که آرا و فتاوای آن، مبتنی بر استدلال و برهان نیست و هیچ یک از فقیهان مسلمان، چنان که باید رأی و فتوا را تأیید نمی کنند. در پی این انتقاد فراگیر، عالمان شیعی در صدد پاسخ گویی برآمدند و با تألیف آثاری چند کوشیدند ضمن مبرهن کردن آرای موجود در فقه امامیه، نمونه هایی از آن را در فقه اهل سنت نیز ارائه دهند. نخستین اقدام در این زمینه، تألیف کتابی با عنوان الاعلام به قلم شیخ مفید بود که آن را به تقاضای سیدمرتضی تحریر کرد. سیدمرتضی در نوشتن الانتصار از کتاب شیخ مفید بسیار سود برد و حتی برخی از عبارات آن دو، یکی است. از این رو می توان، الانتصار را شرحی بر الاعلام دانست. الانتصار در ۱۳۱۵ق در ایران به چاپ رسید.
معنی کلمه انتصار در ویکی واژه
یاری دادن. یاری یافتن. پیروزی یافتن.
جملاتی از کاربرد کلمه انتصار
معتزلیان همیشه نظّام را از بزرگان خودشان شمرده اند. ابوالحسین خیاط در کتابش، الانتصار، بهتفصیل به تهمتها وارده بر نظّام و گاه ابوالهذیل علّاف پاسخ گفتهاست. او مینویسد: «معتزله منکر همه این مطالب اند و این دروغها را از برساختههای محدثان و افراد بیحیا میدانند، معتزله همواره نظّام را به نیکی یاد کرده و در دفاع او از اسلام همرای اند» (ضحی الاسلام۳/۱۲۰) او ابن راوندی را دروغگو و نظام را مدافع اسلام و توحید میخواند.[یادداشت ۴]
یا اسمی شمس بیان از مطلع وحی رحمن بقسمی در زبر و الواح اشراق فرموده که ملکوت بیان و جبروت تبیان از او در انبساط و اهتزاز و اشراق است ولکنّ النّاس اکثرهم لا یفقهون. اینکه مکرّر مقام نصر و انتصار از قلم قدر جاری شده و میشود مقصود آن است که مباد احبّآء اللّه باموری که منشأ فتن و فساد است قیام نمایند جمیع باید در صدد نصرت امر اللّه برآیند بقسمی که ذکر شد و این از فضل او است مخصوص احبّای او تا کلّ بمقامی که میفرماید من احیا نفساً فقد احیا النّاس جمیعاً فائز شوند."
خیطاب یطلع من مطالع القدر و یشرق عن مشارق الصدر، فیبسط انوار الاشواق و یشرق اقطار الافاق الی من طلع فنشر الانوار و عزفی مصره فقصد الامصار فاضحی نیرا شارقا و خیرا فایقا حتی نشر الاعلام و نصر الاسلام وسل سیف الشهامه فاصفی ارض التهامه و قمع طغاه النجد و رفع عماد المجد و ضمن سلامه الحاج و آمن مسالک الفجاج، امیرالحرمین حائز الفخرین سابق ولاه العصر و سائق کماه النصر والی عراص مصر محمدعلی پاشا و فقه الله بما یشاء انه قد بلغ الینا من جمیل ذکرک وجلیل امرک ما تسر الطباع بو تلذ الاسماع عنه عرفنا مکانک فی انتصار الدین و اعانه المسلمین و رفع البدع البدیعه و اعلاء الشریعه الشریفه فهاج القلب شوق لایکون له فوق الکشف عما یکتم فی الفواد بما یکتب بالمداد، فارسلنا الیک رسولا امینا و اصحبناه کتابا مبینا ثم انه له ان قضی ما علیه و صدع بما امر بو انهی الیه قضی تحبه و لاقی ربه و وقع اصحابه عند الایاب فی فریق من طغاه الاعراب و عافهم العوائق اصابتهم الطوارق و حتی لم یصل الینا الجواب منک و لزوم تجدید المکاتبه الیک، فانتخبنا من خالص الامناء و صالحی الکبراء اعالی الخدام و قاده الکرام، عمده النجیاء العظام، حیدر علیخان و جددنا الکتاب و سددنا الخطاب لنعلم نبذه من صفاء الوداد لک و نجدد عهد الحب معک ویکفی میل القلب الیک و کمال الاعتماد علیک فان الله واقف بسرائر البال و الرسول یخبرک عن حقیقه الحال و لما کان رسولنا المشارالیه ممن یوثق بو یعتمد علیه لقیناه الامور و الاحول، او صیناه بما یقتضیه الحال و نسئل الله ان یجمعنا و ایاک فی ماده المشاهدات کما جمعنا توفیق المجاهدات و نستعین منه فی کل احوال و منه المبدا و الیه المآل. والسلام
آثار دولتی که فلک مدتی مدید می کرد بر دریچه تقدیرش انتصار
النّصر المعونة علی دفع الشّرّ و السّوء عن غیره و الانتصار ان یدفع عن نفسه. و انّما قال: أَوْ یَنْتَصِرُونَ بعد قوله: هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ. لانّ رتبة النّصر بعد رتبة الانتصار، لانّ من نصر غیره فلا شکّ فی انتصاره و قد ینتصر من لا یقدر علی نصر غیره: فَکُبْکِبُوا فِیها هُمْ وَ الْغاوُونَ، ای قذفوا فیها و طرح بعضهم علی بعض منکوسین علی رؤسهم و اصله کبّوا ثمّ ضوعف کرّر للمبالغة و مثله. قولهم کففت و کفکفت.
صنف یعفون عن ظالمیهم، فبدأ بذکرهم و هو قوله: وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ، و صنف ینتصرون من ظالمیهم، و هم الذین ذکروا فی هذه الایة، و قال عطاء: هم الذین اخرجهم الکفار من مکة و بغوا علیهم، ثم مکّنهم اللَّه فی الارض حتی انتصروا ممن ظلمهم ثم ذکر الانتصار. بقوله: وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها، الاولی هی السیئة فی اللفظ و المعنی، و الثانیة سیئة فی اللفظ و عاملها لیس بمسیء لانها مجازاة بالسوء لا توجب ذنبا کقوله: فَمَنِ اعْتَدی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدی عَلَیْکُمْ قال مقاتل: یرید به القصاص فی الجراحات و الدماء و قال السدّی هو ان یجاب قائل الکلمة القبیحة بمثلها من غیر ان یعتدی فاذا قال اخزاک اللَّه یقول، اخزاک اللَّه. ثم ذکر العفو، فقال: فَمَنْ عَفا یعنی عن ظلمه وَ أَصْلَحَ بالعفو بینه و بین ظالمه، فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ. و فی الخبر اذا کان یوم القیمة نادی مناد: من کان له اجر علی اللَّه فلیقم، قال: فیقوم عنق کثیر، قال: فیقال ما اجرکم علی اللَّه، قال: فیقولون نحن الذین عفونا عمن ظلمنا و ذلک قوله عز و جل: فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ، فیقال لهم: ادخلوا الجنة باذن اللَّه. و قال صلی اللَّه علیه و آله و سلم: ما زاد عبد بعفو الا عزا، و قال (ص): من سرّه ان یشرف له البنیان او ترفع له الدرجات فلیعف عمن ظلمه، و لیصل من قطعه و لیعط من حرمه.
او در فتح مسئولیت امور پشتیبانی و تهیه تسلیحات را برعهده داشت و مجله «فلسطیننا» را به چاپ میرساند. از ۱۹۵۹ در کویت که نخستین مقر فتح بود به معلمی اشتغال داشت و در ۱۹۶۲ با انتصار الوزیر اولین زن عضو جنبش فتح ازدواج کرد.
خیاط در کتاب یاد شده، از اعتقادات بسیاری از بزرگان معتزله در مسائلی چون «علم، قدرت و عدالت خداوند»، «وجه اعجاز قرآن»، «عصمت انبیاء»، «امامت» و «کفر یا ایمان صحابه پیامبر» دفاع میکند. افزون بر این، در میان میراث برجای مانده از نویسندگان معتزلی و غیر معتزلی، کتاب الانتصار قدیمیترین اثری است که معیار معتزلی بودن را پذیرش پنج اصل دانستهاست: توحید، عدل، وعد و وعید، منزلت بین المنزلتین، امربه معروف و نهی از منکر.
«نادر انتصار» استاد دانشگاه آلاباما معتقد است ایران از حق سرزمینی خود در قطب جنوب غفلت کردهاست.
ثمّ استثنی شعراء المؤمنین فقال: إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ یعنی مدحوا رسول اللَّه (ص) کحسان بن ثابت و عبد اللَّه بن رواحة و کعب بن زهیر و کعب بن مالک، وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیراً فی شعرهم و کلامهم، وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا ای ردّوا علی المشرکین ما کانوا یهجون به المؤمنین. قال الحسن: انتصروا من بعد ما ظلموا بما یجوز الانتصار به فی الشریعة و هو نظیر قوله: لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ.
عبدالرحیم بن محمد، معروف به ابوالحسین خیاط (متوفای حدود ۳۰۰ ق) یکی از معتزلیان صاحب نامی است که برخلاف بسیاری از پیشوایان معتزله که در مکتب بصره پرورش یافتهاند، به شاخه بغدادی این گروه تعلق دارد. بیشترین شهرت او به دلیل نگارش کتابی است به نام الانتصار که در نقد کتاب فضیحه المعتزله نوشته ابن راوندی بر جای ماندهاست. این کتاب به دلیل اینکه از قدیمترین آثار برجای مانده از معتزلیان است، اهمیتی بسیار دارد.
رسالت انتصار للخلیل
وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها گفتهاند که: احسن ملت است، و المعنی یأخذوا بها، بفرمای قوم خود را تا بگیرند آن را، و در پذیرند، و آن را کار بند باشند. و قیل: بأحسنها، ای: بحسنها، و کلّها حسن، کقوله: أَحْسَنُ مَقِیلًا، و کقوله: «وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ». و قیل فیها الفرض و المندوب و المباح، و الفرض احسنها. و قیل: المأمور به احسن من المنهی عنه، و قیل: کانت فیها فرائض و لا یجوز ترکها و فضائل مندوب الیها، و الاحسن ان تجمع بین الفضائل و الفرائض. زجاج گفت: این هم چنان است که اللَّه گفت: و لمن انتصر بعد ظلمه فمن عفا و أصلح فأجره علی اللَّه و لمن صبر و غفر. قصاص نیکو است اما عفو نیکوتر. انتصار نیکوست، صبر نیکوتر.
به نوشته تاریخ ایران بعد از اسلام، راوندی دارای ۱۱۴ جلد رساله و کتاب بود. کتاب «الانتصار» از خیاط معتزلی، در رد و تکذیب مباحث ابن راوندی، در بطن کتاب الزمرد نوشته شده و به لطف خیاط اطلاع از قسمتهای زیادی از کتاب زمرد برای ما مقدور گشتهاست.
و قیل هُوَ الْعَزِیزُ فی امره الْحَکِیمُ فی قضائه و قیل العزیز فی انتصاره الحکیم فی تدبیره.