حمورابی
معنی کلمه حمورابی در دانشنامه عمومی
معروفترین بازماندهٔ او، قانون حمورابی است که بر روی یک سنگ ثبت شده است. این سنگ نوشته بر روی یک قرص سنگ ایستاده با بیش از ۸ پای بلند ( ۲٫۴ متر ) حک شده و در سال ۱۹۰۱ در شوش، ایران پیدا شد. حمورابی به دلیل روشنفکری اش برای نوشتن این قوانین، زمانی که مردم در قتل و غارت بودند، در سراسر جهان شهرت بسیاری دارد.
حمورابی از امپراتورهای سلسلهٔ بابل بود که پس از کناره گیری پدرش در سال ۱۷۹۲ پیش از میلاد، امپراتور بابل شد. بابل یکی از کشورهای باستانی میان رودان ( بین النهرین ) بود که برای کنترل زمین های حاصلخیز کشاورزی نبرد به راه می انداخت. اگرچه فرهنگ همزیستی چندانی در میان رودان وجود نداشت، اما مردم بابل به دلیل فرهنگ خوبشان در خاورمیانه شهرت زیادی داشتند. امپراتورهای پیش از حمورابی، به تحکیم قدرت خود در میان رودان می پرداختند و در زمان سلطنت خود، شهرهای بورسیپا، سیپار و کیش را فتح کردند؛ بنابراین حمورابی پس از به دست آوردن تاج و تخت، خود را امپراتوری کوچک در برابر امپراتوران قبلی بابل می دانست. کشورهای همسایهٔ بابل در اوایل سلطنت حمورابی از شرق ایلام، از شمال شمشی آباد، اشنونا نیز کنترل بالای رودخانه دجله و لارسا نیز کنترل دلتای رودخانه را بر عهده داشت.
چند دههٔ اول سلطنت حمورابی صلح آمیز گذشت. حمورابی با استفاده از قدرت های خود یک سری اقدامات عمومی انجام داد؛ از جمله دیواره های شهر را برای مقاصد دفاعی و گسترش معبدها تشدید کرد. ۱۸۰۱ سال پیش از میلاد، پادشاهی قدرتمند ایلام که مسیرهای تجاری مهم در سراسر کوه های زاگرس را بسته بود، به میان رودان حمله کرد. سرانجام متحدان دشت میان رودان از ایلام شکست خوردند، پادشاهی اشنونا تخریب شد و تعدادی از دولت شهرها از بین رفتند. ایلام در جهت تحکیم موقعیت خود، سعی کرد که جنگی بین بابل و پادشاهی لارسا به راه بیندازد. ایلام که از متحد شدن این دو کشور می ترسید، به حمورابی کمک های نظامی کرد. پس از شکست خوردن لارسا در این نبرد، حمورابی به یکی از قدرت های بزرگ تبدیل شد و کنترل تمامی پایین دشت میانرودان را در سال ۱۷۶۳ پیش از میلاد بر عهده گرفت.
معنی کلمه حمورابی در دانشنامه آزاد فارسی
حَمورابی
(یا: هامورابی) ششمین و معروف ترین فرمانروای نخستین سلسلۀ (عموری) بابل (حدود ۱۷۹۲ـ۱۷۵۰پ م). شهرت او به سبب قوانین بازمانده از وی است، که زمانی کهن ترین قانون نوشتۀ جهان شمرده می شد. در جوانی جانشین پدرش سین موبالیت شد. در همان سال ریم سین، حاکم لارسا، که بر جنوب بابل حکم می راند، ایسین را فتح کرد و با قلمرو حمورابی همسایه و بعدها رقیب سرسخت او شد. حمورابی اقدامات سنتی پادشاهان بین النهرین را ادامه داد: ساختن و مرمت معابد، حصار گرد شهرها، حفر نهرهای آبیاری و جنگ با رقیبان و دشمنان. وسعت قلمرو حمورابی و سپاه بزرگش او را یکی از قدرت های عمدۀ بین النهرین کرد. در ۱۷۸۷پ م شهرهای اوروک و الیسین را گرفت و در ۱۷۸۴پ م متوجه شمال غربی و شرق شد، اما چندان توفیق نیافت. سال های ۱۷۷۶ تا ۱۷۶۸پ م صرف تحکیم چندین شهر شد. در ۱۷۶۰ لارسا را به تصرّف درآورد. نبرد با نیروهای غرب بابل در ۱۷۶۲پ م از سر گرفته شد. سومین لشکرکشی او به شرق، نابودی اشنونا را به همراه داشت (۱۷۵۷ـ۱۷۵۵پ م). دو سال آخر عمر حمورابی به تحکیم استحکامات شهرها گذشت. حمورابی در جزئیات کار کشورداری شخصاً نظارت داشت و می کوشید فرمانروایی عادل باشد، اما نتوانست دستگاه حکومتی پایداری به وجود آورد و قلمرو گسترده اش کمی پس از مرگ او روبه افول و زوال رفت.
معنی کلمه حمورابی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه حمورابی
ویل دورانت در تاریخ تمدن خود میگوید: حکومت آشور بانی پال که بر منطقه وسیع آشور، بابل، ارمنستان، سرزمین ماد، فلسطین، سوریه، فنیقیه، سومر، ایلام و مصر سایه انداخته بود، بدون تردید یکی از بزرگترین سازمانهای اداری بود که جهان مدیترانه یا خاور نزدیک تا آن زمان به خود دیده بود و تنها حمورابی و تحوتموس سوم بودند که قبل از آن بدینگونه دستگاه اداری، آن هم نه شبیه به آن، نزدیک شده بودند و تنها پس از آن، دستگاه اداری هخامنشی پیش از حمله اسکندر بود که توانست با آن برابری کند.
آشور که از قرن بیستم تا هجدهم پیش از میلاد با عنوان امپراتوری آشور کهن پیش از ظهور حمورابی قدرت اصلی در منطقه بودهاست، بار دیگر با امپراتوری آشور میانه (۱۳۹ض تا ۱۰۵۰ پیش از میلاد) به یک قدرت اصلی تبدیل شد. آشور ،هیتیها و میتانی را شکست داد و قدرت فزاینده آن ،پادشاهی نوین مصر را مجبور به عقبنشینی از خاور نزدیک کرد. امپراتوری آشور میانه در اوج خود از قفقاز تا بحرین امروزی و از قبرس تا غرب ایران امتداد داشت.
از جمله قوانین دیگر در منطقه میان رودان که نسخهای از آن بر روی لوحی سنگی حفظ شده، قانون حمورابی پادشاه بابل است که در حدود ۱۷۶۰ پیش از میلاد مسیح تدوین شدهاست.
بابل در زمان حمورابی از یک دولتشهر به پایتخت تبدیل شد اما به مرور افول کرد. پس از گذشت قرنها و در زمان نبوکدنصر یکم دوباره این شهر به اهمیت سابق خود در بینالنهرین رسید. بسیاری از دانشوران معتقدند همین پادشاه بود که پرستش مردوک را به آن گونهای که در هزاره اول پیش از دوران مشترک شناخته میشود، رایج کرد. او این کار را با بازپسگرفتن مجسمه مردوک از عیلام و و تصنیف انوما الیش انجام داد.
عَموریان (اموری) قومی سامینژاد و سامیزبان نیمهکوچنشین در دوران باستان بود. مردم عموری در حدود دو هزار سال پیش از میلاد از خاستگاه خود که در بیابانهای سوریه، در قسمتهای میانی فرات، قرار داشت آغاز به مهاجرتهای گسترده به سوی شرق کرده و در میانرودان (بینالنهرین) مستقر شدند. آنها به میانرودان نخست به عنوان سرباز اجیر و بازرگان وارد شدند اما بعدها سرنگونی سلسله سوم اور را رقم زدند. عموریها سپس بین ۱۸۰۰ تا ۱۵۰۷ پ.م در میانرودان دودمانی را بنیاد کردند که به دودمان اول بابل شناخته میشود. معروفترین پادشاه این دودمان حمورابی بود که قلمروی خود را تا دریای مدیترانه گسترش داد. فرمانروایی عموریها با تاختوتازهای هیتیها و مردمان دریا در سده سیزدهم پیش از میلاد به پایان رسید.
ویل دورانت در تاریخ تمدن خود میگوید: حکومت آشور بانی پال که بر منطقه وسیع آشور، بابل، ارمنستان، سرزمین ماد، فلسطین، سوریه، فنیقیه، سومر، عیلام و مصر سایه انداخته بود، بدون تردید یکی از بزرگترین سازمانهای اداری بود که جهان مدیترانه یا خاور نزدیک تا آن زمان به خود دیده بود و تنها حمورابی و تحوتموس سوم بودند که قبل از آن بدینگونه دستگاه اداری، آن هم نه شبیه به آن، نزدیک شده بودند و تنها پس از آن، دستگاه اداری هخامنشی پیش از حمله اسکندر بود که توانست با آن برابری کند.
حدود سال ۱۷۵۰ پیش از میلاد، فرمانروای اموریتبار بابل، پادشاه حمورابی، بسیاری از مناطق میانرودان را فتح کرد، اما این امپراتوری پس از مرگ وی فروپاشید و بابل به حالت کوچکی که در بدو تأسیس بود، تبدیل شد. سلسله اموریان در سال ۱۵۹۵ پیش از میلاد پس از حملات مردم کوهنشین معروف به کاسیها از کوههای زاگرس که بیش از ۵۰۰ سال بر بابل حکومت کردند، ساقط شد.
ابی اشوه پادشاه بابل از ۱۷۱٢ تا ۱۶۸۴ پیش از میلاد میباشد. وی جانشین پدرش سامسو-ایلونا و نوه حمورابی پادشاه مشهور بابلی بود.