ثاد

معنی کلمه ثاد در لغت نامه دهخدا

ثأد. [ ث َءْدْ ] ( ع مص ) سرمازده گردیدن. || نمناک شدن و سرما رسیدن.
ثأد. [ ث َءْدْ / ث َ آ ] ( ع اِ ) امر زشت. || غوزه نرم ازخرما. || گیاه تازه و تر. || مکان ناموافق. || نم. || سرما.
ثأد. [ ث َ ءَ ] ( ع اِ ) نم. || خاک نمناک. || سرما.

معنی کلمه ثاد در فرهنگ معین

[ ع . ] (اِ. ) نَم .

معنی کلمه ثاد در فرهنگ فارسی

نم خاک نمناک سرما

معنی کلمه ثاد در ویکی واژه

نَم.

جملاتی از کاربرد کلمه ثاد

تا باغ پدید آرد برگ گل مینایی تا ابر فرو بارد ثاد و نم آذاری
اگر فرض بگیری که هر زوج، سه فرزند داشته باشند، مجموع تمام افراد تولید شده بعد از ده نسل به ۸۸٬۵۷۲ نفر می‌رسد. این شامل مثادیر بسیار زیادی از زجر کشیدن‌های غیرضروری و بی‌معناست. اگرچه مسئولیت این دردها تماماً برگردن زوج اول نیست، زیرا هر نسل با تصمیم ادامه دادن یا ندادن نسل روبرو خواهد بود. در هر حال زوج اول بخشی از مسئولیت نسل‌های بعد را به دوش می‌کشد. اگر کسی از تولید مثل جلوگیری کند، به سختی می‌توان تصور کرد که نسل‌های بعد او دردی بکشند.
زشتی ما را به طبع روشن افثادست‌کار هرکجا آیینه‌پردازیست زنگی شاد نیست
!ستایش خداوندیرا سزاست که نظم فواصل مکوّنات بسته باوثاد قدرت اوست و تاسیس بدایع مصنوعات مستند باسباب مشیت او و درود نامعدود بر رسول راد و آل و اولاد او باد که بیت القصیدۀ وجودند و سر دفتر غیب و شهود صلوات الله علیه و علیهم اجمیعن الی یوم الدین.