تسطیح

معنی کلمه تسطیح در لغت نامه دهخدا

تسطیح. [ ت َ ] ( ع مص ) پهن کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || برابر و هموار کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). تسطیح القبر، خلاف تسنیمه. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( ناظم الاطباء ). برابر و هموار کردن خانه. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || فرو خوابانیدن ناقه را. ( از المنجد ). و رجوع به تسطح شود.

معنی کلمه تسطیح در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) هموار کردن ، پهن کردن .

معنی کلمه تسطیح در فرهنگ عمید

۱. هموار کردن.
۲. پهن کردن.
۳. هموار کردن زمین.

معنی کلمه تسطیح در فرهنگ فارسی

هموارکردن، پهن کردن، هموارکردن زمین
( مصدر ) هموار کردن ( زمین و مانند آن ) پهن کردن . جمع : تسطیحات .

معنی کلمه تسطیح در فرهنگستان زبان و ادب

{regulate} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] هموارسازی سطح اولیۀ راه برای لایه کوبی

معنی کلمه تسطیح در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تسطیح، اصطلاحی است که در نجوم به معنای تصویر کردن دوایر و نقاط از کره آسمان می باشد و در جغرافیا به معنای تصویر کردن مواضع شهرها و دوایر جغرافیایی از کره بر صفحه است.
مهمترین نوع تسطیح، تسطیح مخروطی است که امروزه تصویر گُنج نگاشتی ( استرئوگرافیک ) نامیده می شود، در این روش تسطیح، نیمکره فرضی آسمان بر صفحه اسطرلاب تصویر می شود.
پیشینه تسطیح مخروطی
و پیشینه آن به ابرخس، اخترشناس یونان باستان (۱۵۰ ق م)، باز می گردد، پس از او بطلمیوس به این موضوع پرداخت.
مراحل کار تسطیح مخروطی
در تسطیح مخروطی یکی از قطب های کره ای مفروض انتخاب و از آن خط هایی به نقطه های مفروض روی همان کره وصل می شود، امتداد هر خط، صفحه ای موازی با استوای کره را در نقطه ای قطع می کند، در این روش، منطقة البروج و استوای سماوی به صورت دایره هایی حول مرکز اسطرلاب ترسیم می شوند، اما دایره افق و مُقَنطَرات (دایره های موازی با افق) این ویژگی را ندارند.
در این روش تسطیح، دایره های قائم از سمت الرأس می گذرند و عمود بر تصویر صفحه افق ترسیم می شوند، دقیقاً مانند وضعی که در کره آسمان وجود دارد.
در شکل ۱ ـ الف، دایرة البروج و دو دایره میل (دایره های موازی با استوای سماوی) هستند.
شکل ۱ ـ ب تصویر آن ها را بر صفحه نشان می دهد.
بیرونی (متوفی ۴۴۲) به این نکته مهم اشاره کرده است که فاصله های متساوی ضمن تسطیح کره نامتساوی در می آیند، بویژه اگر برخی نزدیک به یک قطب و برخی نزدیک به قطب دیگر باشند، اما با تصویر کردن، می توان دسته ای از دوایر را نسبت به دسته دیگر حرکت داد و نتیجه حرکات (در اسطرلاب)، با فلک (چیزی که در آسمان مشاهده می شود) توافق دارد.
مخترع اسطرلاب
...

معنی کلمه تسطیح در ویکی واژه

هموار کردن، پهن کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه تسطیح

«فی کیفیَّة تسطیح الکُری»، و «ایضاح البرهان علی حساب الخَطَأَیْن» از آثار اوست.
این فعالیت‌ها شامل تسطیح اراضی، یکپارچه‌سازی اراضی، آبرسانی و ایجاد کانال‌های انتهایی شبکه‌های آبرسانی و اصلاح و تقویت خاک می‌باشد.
در ردیفِ همه دزدان دو به دو چار به چار پیِ تسطیحِ خیابان بر و روبیدنِ راه
لختی از آن صرف ایجاد قنات بخشی از آن خرج تسطیح ممر
۵ـ ترجمهٴ تسطیح‌الاٴُکر بطلمیوس و شرح آن از حکیم مجریطی .لازم به ذکر است که این کتاب را هرمان به ‌لاتینی ترجمه کرده، نه رودلف بروژی. هرمان ترجمهٴ خود را در ۱۱۴۳، در تولوز، به‌اتمام رساند و آن را به استاد خویش تئودوریک شارتری تقدیم کرد. ترجمهٴ مسلمه و برگردان هرمان از آن تنها وسایلی است که تسطیح‌الاٴُکر را برای ما دسترس‌پذیر ساخته است.
آبکاری مسی تزئینی از قدرت تسطیح بالای فرمولاسیون حمام مسی که رسوبات روشن ایجاد می‌کند استفاده می‌کند. همچنین توانایی فلز مس برای پوشاندن عیوب و نرمی و چکش خواری آن باعث کارآمد واقع شدن آن شدده است.
ماسه آسفالت از اختلاط ماسه شکسته یا ماسه طبیعی شسته یا مخلوطی از این دو با قیر تهیه می‌گردد. ماسه آسفالت را می‌توان در قشرهای به ضخامت حداقل ۱۵ میلی‌متر و بیشتر پخش و اجرا کرد. از ماسه آسفالت به عنوان قشر تسطیح آسفالت‌های قدیمی (قبل از روکش) نیز استفاده می‌شود.
اصالتاً از اهل صاغان (چغان، روستایی از مرو رود خراسان) بود و در بغداد می‌زیست و در ذیقعده ی سال ۳۷۹ در بغداد درگذشت. سلاطین آل بویه و خلفای عباسی وی را محترم می‌داشتند. او کتاب تسطیح الکرة و رساله ی عمل المسبع فی الدائرة را به نام عضدالدوله ی دیلمی نوشت.
کتاب فی کیفیة تسطیح الکرة علی سطح الاسطرلاب