برماس
معنی کلمه برماس در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه برماس
تاجی ز خیال وصل تو در سرماست پیراهن درد هجر تو در برماست
استدلال گویرت شباهتی سطحی به نظریههای اخلاق گفتمانی یورگن هابرماس، کارل اتو آپل و دیگران دارد. شاگرد او راجر پیلون نسخهای لیبرترین از نظریه گیورث را توسعه دادهاست.
بد نام عالمیم ز ما احتراز کن برماست حفظ جانب ناموس و ننگ تو
یورگن هابرماس، فیلسوف آلمانی، نظریهٔ اخلاق گفتمان را طرح کرد که برگرفته از اخلاق کانتی است. او معتقد است که کنش باید مبتنی بر ارتباط بین مشارکتکنندگان باشد. منافع و مقاصدِ مشارکتکنندگان باید مورد بحث قرار گیرد و برای همه مفهوم باشد. هابرماس با ردِ هر گونه زورگویی و سوءاستفاده، معتقد است که توافق بین طرفینِ ارتباط برای رسیدن به تصمیمِ اخلاقی نقش حیاتی دارد. اخلاقِ گفتمان هم مثل اخلاقِ کانتی، یک نظریهٔ اخلاقیِ شناختی است زیرا مبتنی بر این ایده است که گزارههایی اخلاقی میتوانند صادق یا کاذب باشند. این نظریه همچنین شامل قاعدهای است که طبق آن میتوان کنشهای اخلاقی را تعیین کرد و بر پایهٔ آن، کنشهای اخلاقی باید مثل اخلاقِ کانت، جهانشمول باشند.
هابرماس معتقد است که نظریهٔ اخلاقیاش نسبت به اخلاقِ کانت، گامی به جلو محسوب میشود. او چارچوب دوگانهٔ اخلاق کانت را رد میکند. کانت بین جهان فنومن که انسانها میتوانند آن را حس و تجربه کنند و جهان نومن یا جهان فینفسه که برای انسانها دسترسپذیر نیست، تمایز قائل میشود. این دوگانه برای کانت ضرورت دارد، زیرا میتواند خودمختاریِ عاملِ انسانی را تبیین کند: هر چند انسان در جهان فنومن، مجبور و فاقدِ اختیار است، اما کنشهایش در جهانِ فینفسه یا غیرمادی، آزاد است. از نظر هابرماس، اخلاق برخاسته از گفتمان است و بر اساس عقلانیت و نیازهای انسانها ضرورت مییابد، نه آزادیِ آنها.
و هرکه اندر وی شهوتی حرکت کند و اندر امردی نگرد و از آن راحتی یابد، نگریستن بر وی حرام است، مگر راحت از آن جنس بود که از آب و سبزه و شکوفه و نقشهای نیکو یابد که آن زیان ندارد. و نشان آن بود که اندر وی تقاضای نزدیکی نباشد که شکوفه و گل اگرچه نیکو بود تقاضای بوسه دادن و برماسیدن آن نباشد. و چون این تقاضا پدیدار آمد نشان شهوت است و اول قدم لواطه است. و یکی از مشایخ همی گوید که بر مرید از شیری خشمگین که به وی افتد چنان نترسم که از غلامی امرد.
جهان مرآت حسن دلبرماست رخش ز آئینه هر ذره پیداست
یورگن هابرماس و کارل اتو آپل بنیانگذاران اخلاق گفتمانِ مدرن هستند.
که زنهار، شاها، تو فریاد رس ستمها که برماست بس کن تو بس
این نظریه در متفکران پس از کانت هوادارانی داشت که از آن جمله میتوان به یورگن هابرماس و ژاک لاکان اشاره کرد. همچنین نظریهٔ قرارداد اجتماعیِ جان رالز که در اثرش تحتعنوان نظریهٔ عدالت تدوین شد، تحت تأثیر اخلاقِ کانت است. اونرا اونیل، اخلاقپژوهِ کانتیِ معاصر، نظریهٔ عدالت خود را بر اساس این الگوی اخلاق کانتی تدوین کردهاست. الگوهای اخلاق کانتی در حوزههای مختلفی از جمله اخلاقِ پزشکی و اخلاقِ جنسی مورد استفاده قرار گرفتهاست. در مقابل، اندیشمندانی مانند هگل، نیچه و استوارت میل در زمرهٔ منتقدان این نظریه محسوب میشوند.
باش تا فردا که آن درویش دل ریش را در حظیره قدس بر سریر سرور نشانند و آن غلمان و ولدان چاکروار پیش تخت دولت او سماطین برکشند، شب محنت بپایان رسیده خورشید سعادت از افق کرامت برآمده و از حضرت عزّت الطاف کرم روی بدرویش نهاده بزبان ناز و دلال همیگوید بنعت شکر: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ. ای مسکین! این دنیا عالم مجاز است، در عالم مجاز پدید بود که از حقایق چه کشف توان کرد، بر پر پشهای پیدا بود که چه نقش توان کرد، دنیا زندانست بر زندانیان جز حزن و اندوه و حسرت چه نشان توان کرد، روز بازار و هنگام بار این اندهگنان فردا بود که مکنونات لطف و مخزونات غیب از ستر غیرت بیرون آرند نابسوده دستها و نابرماسیده خاطرها و درویش را حوصلهای دهند فراخ تا قدح قدح بلکه بحر بحر شراب رؤیت میکشد و نعره هل من مزید میزند. الحمد للَّه وحده.
ز فیض نوربخش هر دو عالم همه سر جهان پیدا برماست
در سال ۲۰۰۷، راهنمای آموزش عالی تایمز فهرستی از «پر استنادترین نویسندگان کتاب در علوم انسانی» (از جمله فلسفه و روانشناسی) را منتشر کرد. هفت نفر از ده نفر برتر به عنوان جامعهشناس فهرست شدهاند: ۱. میشل فوکو، ۲. پیر بوردیو، ۵. آنتونی گیدنز، ۶. اروینگ گافمن، ۷. یورگن هابرماس، ۸. ماکس وبر و ۱۰. برونو لاتور.
برماستم کند بس گوید خدا ببخشد خواجه به روز محشر جرم مرا ببخشد
لوره آثار فلسفی مختلفی از نویسندگانی همچون لودویگ ویتگنشتاین، یورگن هابرماس و گیلبرت رایل را به زبان استونیایی ترجمه کردهاست.
همچنین بیش از ۱۳۰ روشنفکر معروف از جمله نوام چامسکی، یورگن هابرماس و اسلاوی ژیژک در نامهای سرگشاده خواستار آزادی او شدند.
دو چادر شب و روز دان گرد گرد که برماست گاهی سیه گاه زرد
گشا چشم بصیرت تا به بینی که حسن دلبران از دلبرماست