بحریه

معنی کلمه بحریه در لغت نامه دهخدا

بحریه. [ ب َ ری ی ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان آسیاب بخش هندیجان شهرستان خرمشهر در 41 هزارگزی شمال خاوری هندیجان. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ). بیست فرسخ مشرق فلاحی است. ( از فارسنامه ناصری ).
بحریه. [ ب َ ری ی َ ] ( اِخ ) ( ممالیک... ) نام گروهی از غلامان ترک که در سالهای 649 تا 784 هَ. ق. در مصر فرمانروائی کرده اند. اینان غلامانی بودند که ملک صالح نجم الدین ایوب خریداری کرده در اردوگاه زمستانی موسوم به بحریه حدود بولاق ساکن نمود و به همین سبب بدین نسبت مشهور شدند. ای بیک یکی از این غلامان به خوانسالاری ملک صالح رسید و بعد از مرگ ملک با همسر او شجرةالدر ازدواج کرد و سمت اتابکی ملک اشرف مظفرالدین را یافت و پس از سالی او را از حکومت خلع کرد و خود بر تخت سلطنت مصر نشست و بدین طریق سلسله ممالیک بحریه در مصر تأسیس شد.امرای معروف این سلسله ملک معز آیبک و ملک مظفر سیف الدین و ملک ظاهر بیبرس و ملک منصور سیف الدین قلاوون و ملک اشرف صلاح الدین خلیل بوده اند و برخی از اینان بر سوریه نیز تسلط یافتند. قلاوون و پسرش صلاح الدین علاوه بر مقاومت در برابر مغول ، در جنگهای صلیبی با اروپائیان نیز نبرد کرده اند. ملوک بحریه جمعاً 27 تن بودند و آخرین آنان ملک صالح حاجی بن شعبان نام داشت که در سال 784 هَ. ق. به دست برقوق چرکسی خلع شد و غلامان چرکس جای ملوک بحریه را گرفتند. ( از قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به ممالیک بحری و بحریه و برجی شود.

معنی کلمه بحریه در فرهنگ فارسی

نام گروهی از غمان ترک که در سالهای ۶۴۹ تا ۷۸۴ هجری در مصر فرمانروایی کرده اند .

معنی کلمه بحریه در دانشنامه آزاد فارسی

بَحریّه
واحه ای باستانی و شهری کوچک در مرکز صحرای مصر، معروف به صحرای لیبی، در فاصلۀ ۳۲۰کیلومتری جنوب غرب اسکندریه. ۲۵هزار نفر جمعیت دارد. یکی از معادن بزرگ سنگ آهن مصر در این ناحیه قرار دارد. محصولات عمدۀ این واحه عبارت اند از خرما، زیتون، مرکّبات و غلات. اخیراً گورستانی بزرگ از اجساد مومیایی شده، که با سنگ های قیمتی زینت یافته بودند، در این محل کشف شد.

معنی کلمه بحریه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بحریه، (نیروی دریایی) واژه ای است عربی، مشتق از بحر (دریا) به معنای منسوب به دریا، که مفهوم اصطلاحی نظامی خود را ظاهراً در دوره های بعد از زمان حضرت رسول اکرم صلّی اللّه علیه وآله وسلّم کسب کرده است. اعراب عموماً برای افاده مفهوم دریاداری کلمه «المِلاحه» و برای قوای بحریه کلمه «اُسطول» را که ریشه یونانی دارد، به کار برده اند.
نویسندگان خاورمیانه، در قرون وسطی، از بحریه جداگانه سخن نگفته اند ولی اشارات مسلمانان، رومیان شرقی، تاریخ نویسان جنوب و غرب اروپا، جغرافیدانان و جهانگردان به فعالیتهای دریانوردی و آنچه در این باره از پاپیروسهای عربی و اسناد جنیزه (مجموعه ای از کتب و اسناد عبری پیدا شده در قاهره) به دست آمده است، درباره اعتلا و اضمحلال نیروی دریایی مسلمانان اطلاعات معتنابهی در اختیار ما می گذارد.
علت نیاز مسلملنان به بحریه
نیاز مسلمانان به نیروی دریایی از آن رو بود که هم می بایست از سرزمینهای عربی حوزه مدیترانه (به تعبیر آن روز دریای روم) (از کیلیکیه و سوریه در شرق تا کرانه خاوری اسپانیا در غرب) و خطوط کشتیرانی خود دفاع می کردند، و هم به عملیات تهاجمی بر ضد دشمنان مسیحی در مدیترانه دست می زدند.
تا پیدایش ناوگان مهاجم ایتالیا و آمدن صلیبیان، قدرت دریایی مسلمانان و رومیان شرقی عاملی عمده در تاریخ نیروی دریایی مدیترانه در قرون وسطی بود.
بحریه در صدر اسلام
عربستان که بر سر راه بازرگانی هند و غرب قرار داشت، در سراسر تاریخ، مسکن اقوامی مانند فنیقیان، حمیریان و سَبائیان بود که با دریاداری آشنا بودند.
در دریای عمان، میان آفریقای شرقی و هندوستان و در دریای سرخ، میان خلیجهای عدن و بصره پیوسته کشتیهای تجاری رفت و آمد می کردند.
همانطور که در قرآن کریم آمده است، قبیله قریش کوچ تابستانی و زمستانی داشتند.
چه بسا در کوچ سهمی از تجارت دریایی می بردند.
مردم مکّه که در دوره جاهلیت به وسیله کاروان تجارت می کردند، به دریاداری علاقه ای نشان نمی دادند، و اساساً در بخش کوچکی از شبه جزیره لوازم کشتی سازی به دست می آمد.
با این حال، دریاسالاران جنوب و شرق عربستان می توانستند خود را به سرزمینهای هندوستان، چین و آفریقای شرقی برسانند.
← بحریه در قرآن و احادیث
...

جملاتی از کاربرد کلمه بحریه

آرتمیس در سال ۴۸۰ پیش از میلاد، در نبرد سالامیس که بین نیروی دریایی ایران و یونان درگرفت، شرکت داشت. قبل از شروع جنگ دریایی سالامیس، خشایارشا از همهٔ امیران محلّی و فرماندهان دریایی نظرشان را راجع به جنگ دریایی خواسته بود. پاسخ‌ها تماماً در تأیید جنگ دریایی با نیروی بحریه یونان بود مگر نظر آرتمیس. او گفت