ایز. ( ترکی ، اِ ) نشان قدم. اثر پا. ( فرهنگ فارسی معین ). - ایز کسی را گرفتن ؛ رد پای کسی را گرفتن. او را پنهان تعقیب کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). - ایزگم کردن ؛ رد پا را از میان بردن. گم کردن اثر و نشانه خود. - || مردم را به اشتباه انداختن. ( فرهنگ فارسی معین ).
معنی کلمه ايز در فرهنگ معین
[ تر. ] (اِ. ) نشان قدم ، رد پا. ،~ کسی را گرفتن رد پای کسی را گرفتن ، کسی را پنهانی تعقیب کردن . ،~ گم کردن الف - رد، رد پا را از بین بردن . ب - مردم را به اشتباه انداختن .
معنی کلمه ايز در فرهنگ عمید
ردپا، رد پی، نشان قدم. * ایز گم کردن: [عامیانه، مجاز] ۱. رد گم کردن، رد پا را از میان بردن. ۲. کسی را منحرف ساختن و به غلط انداختن.
معنی کلمه ايز در فرهنگ فارسی
ردپا، ردپی، نشان قدم، ایزگم کردن: ردگم کردن، ردپاراازمیان بردن، ایزگم کردن: کسی رامنحرف ساختن وبغلط انداختن (اسم ) نشان قدم اثرپا. یا ایز کسی را گرفتن او را پنهانی تعقیب کردن . یا ایز گمد کردن.۱ - رد پا را از میان بردن گم کردن اثر و نشان. خود . ۲ - مردم را به اشتباه انداختن .
معنی کلمه ايز در دانشنامه عمومی
ایز (کمون). ایز ( به فرانسوی: Ayse ) یک کمون در فرانسه است که در اوت سووآ واقع شده است. ایز ۱۰٫۴۸ کیلومتر مربع مساحت دارد.
معنی کلمه ايز در ویکی واژه
ایز ایز نشان قدم، رد پا. ~ کسی را گرفتن رد پای کسی را گرفتن، کسی را پنهانی تعقیب کردن. ~ گم کردن الف - رد، رد پا را از بین بردن. ب - مردم را به اشتباه انداختن. ~ به معنی رد پا، اثر یا نشان پا بر زمین در گویش بهاری. ایت ایزه. رده پای سگ.
جملاتی از کاربرد کلمه ايز
با برآمدن اشکانیان، آدیابن ضمن پذیرش برتری اشکانیان به گونهای خودمختاری نیز دستیافت و پس از آن پادشاهانی از اين سلسله بر این سرزمین فرمانراندند. ایزاتس پسر مونوباز یکم با پادشاهی کوچک همسایهاش- پادشاهی میشان- همپیمانشد.ايزاتس همچنین به آیین یهود گروید.واپسین پادشاه مستقل آدیابن مهرسپ بود. در ۱۱۵ میلادی تراژان به آدیابن تاخت و این سرزمین را به خاک روم ضمیمهساخت. در ۲۱۶ میلادی هم کاراکالا بدین سامان تاخت و در جستجوی پیکر شاهان اشکانی گورستانهای آدیابن را ویرانساخت.
و چون مأمون به بیت العروس بیامد خانهای دید مجصص و منقش، ايزار چینی زده، خرمتر از مشرق در وقت دمیدن صبح و خوشتر از بوستان به گاه رسیدن گل و خانهواری حصیر از شوشهٔ زر کشیده افکنده و به در و لعل و پیروزه ترصیع کرده و هم بر آن مثال ششبالشی نهاده و نگاری در صدر او نشسته از عمر و زندگانی شیرینتر و از صحت و جوانی خوشتر. قامتی که سرو غاتفر بدو بنده نوشتی با عارضی که شمس انور او را خداوند خواندی. موی او رشک مشک و عنبر بود و چشم او حسد جَزع و عبهر.
در ایران معمولاً شهرها و آبادیهای قدیم را به پهلوانان و شهریاران نسبت میدهند، مثلاً بجنورد را به بیژن و شیروان را به انوشیروان نسبت میدهند. نام شيروان منسوب به نقش شيری است كه شكل و شمايل آن در دامنه شمالی كوه آغزیقاپاقلی كه در امتداد شرقی كوه قراول چینگه قرار دارد مشاهده میگردد. اين دو كوه در نزديكی و جنوب شهر شيروان واقع و كلاً به "شير كوه" نيز معروف شده پاست. سنگهای تشكيل دهنده شكل شير با ديگر سنگهای كوه آغزیقاپاقلی، از نظر جنس، نوع و رنگ متفاوت است و هر بينندهای اين وجه تمايز « شكل شير » را به وضوح مشاهده میكند.
احمد مایز خانجی (عربی: أحمد مايز خانجي؛ زادهٔ ۲۲ ژوئن ۱۹۶۷) بوکسور اهل سوریه بود.