انسانشناختی
معنی کلمه انسانشناختی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه انسانشناختی
آلتپرستی، اصطلاحی انسانشناختی است و به نوعی طبیعتپرستی گفته میشود که در آن کیر پرستش میشود. در میان مردمان بدوی، به ویژه در شرق، همچنین در میان مردمان فنیقیها و یونانیان رایج بوده است.
آموزههای آگوستین در باب زیبایی را میتوان با پارهای آموزههای روانشناختی و انسانشناختی همراه دید. در تلقی آگوستین از زیبایی و آثار هنری وحدت و هماهنگی نقش بسیار تعیینکنندهای ایفا میکنند و به همین خاطر دیدگاههای زیباشناسی وی را اوج تکامل زیباشناسی قرون وسطی و مسیحیت بهشمار میآورند.
در اواخر دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، مکتب فلسفی و انسانشناختی ساختارگرایی در میان دانشگاهیان و روشنفکران عمومی محبوبیت پیدا کرد و بر تفسیر فرهنگ انسانی بر اساس ساختارهای زیربنایی مانند دیدگاههای نمادین، زبانی و ایدئولوژیک تمرکز کرد. فیلسوف مارکسیست لوئی آلتوسر تفسیر ساختارگرایانه خود از آگاهی کاذب، دستگاه ایدئولوژیک دولت را رایج کرد. ساختارگرایی بر تفسیر آلتوسر از آگاهی کاذب تأثیر گذاشت که بر نهادهای دولت سرمایهداری - به ویژه نهادهای آموزش عمومی - متمرکز است که یک نظام ایدئولوژیک را به نفع اطاعت، انطباق و تسلیم اجرا میکند.
کارکردگرایی همچنین در کار نظریهپردازانی مانند مارسل موس، برونیسلاو مالینوفسکی و آلفرد رادکلیف براون مبنایی انسانشناختی دارد. در کاربرد خاص دومی است که با پیشوند «ساختاری» پدیدار شد. نظریه کارکردگرایی کلاسیک عموماً با گرایش به قیاس بیولوژیکی و مفاهیم تکاملگرایی اجتماعی متحد میشود، به این صورت که شکل اساسی جامعه در پیچیدگی افزایش مییابد و آن اشکال سازمان اجتماعی که همبستگی را ترویج میکنند، سرانجام بر بیسازمانی اجتماعی غلبه میکنند. همانطور که آنتونی گیدنز میگوید:
دو رشتهٔ انسانشناسی و جامعهشناسی متقابلاً همدیگر را تقویت میکنند و مرز قاطعی بینشان وجود ندارد و این یک دلیل ساده دارد: این که هم پژوهشهای انسانشناختی و هم پژوهشهای جامعهشناختی ریشه در مسائل اخلاقی و فکری کلان یکسانی دارند. مسائلی مانند ماهیت زندگی جمعی، روابط افراد با گروه، و شاید مهمتر از همه این که زمانه و تنگناهای جمعی خودمان را چطور باید بفهمیم.