الناز

معنی کلمه الناز در فرهنگ اسم ها

اسم: الناز (دختر) (ترکی، فارسی) (تلفظ: elnāz) (فارسی: اِلناز) (انگلیسی: elnaz)
معنی: ترکیب دو اسم ال و ناز ( ایل و محبوب )، مایه افتخار ایل، باعث فخر و تفاخر شهر و ولایت، موجب نعمت و رفاه و آسایش، ناز ترین یا محبوب ترین فرد یک قوم یا طایفه، ال ( ترکی ) + ناز ( فارسی )، ایل ناز موجب نازش ایل

جملاتی از کاربرد کلمه الناز

وَ إِذا مَسَّ النَّاسَ یعنی اهل مکة ضُرٌّ سوء من الجوع و القحط و احتباس المطر و غیر ذلک من انواع البلاء دَعَوْا رَبَّهُمْ مُنِیبِینَ إِلَیْهِ تائبین مقبلین بالدعاء الیه و ترکوا الاصنام لعلمهم انّه لا فرج عندها و لا یقدر علی کشف ذلک عنهم غیر اللَّه ثُمَّ إِذا أَذاقَهُمْ مِنْهُ ای من عنده، رحمة عافیة من الضّر النازل بهم إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ یعودون الی الشرک. و قیل الناس عام فی المؤمنین و المشرکین و اذا فریق هم المشرکون.
ای بهار اُ‌قذر به پیش مو مخن والنازعات گر به حال مو بیفتی الذیر از بر کنی
مارال (الناز شاکردوست) و کیا (امین حیایی) ۲ آدم شیاد هستند که با همکاری یکدیگر از طریق دزدی و کلاه‌برداری پول زیادی بدست می‌آورند. اما مشکل اینجاست که این دو نفر به یکدیگر نیز رحم نمی‌کنند و هر یک سعی می‌کند با نارو زدن به دیگری، صاحب تمام پول‌ها شود...
فأوفی کلّ ما [هو] من ذلک القبیل و اتّبعه و سلکه و قصد علی منهاج سلفه الصالح و سلک طریقهم المنیر الواضح، و هو فی المنحة علی ما یرطّب لسانه من الشّکر و یقابل مولم الرّزیة بما اسبغ اللّه تعالی علیه من الصّبر و یتلقّی النازلة برضائه بقضائها علی ما سخّر له الذّی جلّ ذراه و یقضی حق الشکر فی الحالین لخالقه و مولاه و یرتبط النّعمة بما یقرّرها و یهنیها و النازلة بالإحتساب الّذی یعفیها و یری انّ الموهبة لدیه فیهما سابغة و الحجّة علیه باعتقاد المصلحة بهما معا بالغة. فلا یعذر فی النّقمة من ربّه سبحانه و هو معترف فی العارفة باحسانة راض فی النائبة بابتلائه و امتحانه لیکون للمزید من فضل اللّه حائزا و من الثّواب بالقدح المعلّی فائزا و لا تفیده الفائدة من جمیع الجهات و لا تعنیه العائدة کیف انصرفت الحالات علما منه بانّ اللّه سبحانه یبتدی‌ء النّعم بفضله و یقضی فیها بعدله و یقدّر الاشیاء بحکمته و یدبّر اختلافها بارادته و یمضیها بمشیئته و یتّفرّد فی ملکه و خلقه و یصرّف احوالهم علی حکمه و یوجب علی کلّ منهم ان یکون لأوامره مسلما و باحکامه راضیا مذعنا .
عکرمه گفت: این آیت در شأن النضر بن الحارث آمد که معارضه قرآن میکرد. در معارضه سوره و النازعات گفت: «و الطّاحنات طحنا، و العاجنات عجنا، فالخابزات خبزا، فاللّاقمات لقما. چون این معارضه با رسول خدا (ص) رسید، از غثاثت و رکاکت این سخن همه بخندیدند. یکی از صحابه گفت: هلّا اتمّ السورة؟ چرا سورة تمام نکرد؟ گفتند: تمامی در چیست؟ گفت: فالخازیات خزیا. فأضحک الحاضرین و السامعین. و این نضر حارث همانست که میگفت: «لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا» اگر خواهیم ما نیز قرآن همچنین فرو نهیم و بگوئیم، و گفت. و معارضه وی این بود که رفت.
پس حجاب واصلان و وقعت گاه مریدان و محل اعراض طالبان هواست و مأمور است بنده به خلاف کردن آن و مَنهیّ از ارتکاب بر آن؛ «لأنّ مَنْ رَکِبَها هَلَکَ وَمَنْ خالَفَها مَلَکَ»؛ کما قال اللّهُ، تعالی: «و أمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبَّهِ وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی (۴۰/النازعات)»، و قال النّبیُّ، علیه السّلام: «أخْوَفُ ماأخافُ عَلی اُمتّی اتّباعُ الْهَوی وَطُولُ الأمَلِ.»
«إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا»، نزلت فی کفّار قریش حین صدّوا النّبی (ص) عن المسجد الحرام یوم الحدیبیّة، یصدون لفظ مستقبل عطف به علی الماضی لانّ المراد من لفظ المستقبل الماضی کما قال فی موضع آخر، «الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ»، قیل معناه انّ الذین کفروا فیما تقدّم «وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» فی الحال، ای و هم یصدّون یعنی یمنعون و یمتنعون عن الدّخول فی الاسلام، و یصدّون المؤمنین عن المسجد الحرام و الدّخول فیه و الطّواف بالبیت، «الَّذِی جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ» قبلة لصلوتهم و منسکا و متعبّدا کما قال فی موضع آخر: «وُضِعَ لِلنَّاسِ». گفته‌اند این مسجد حرام صحرا بود و فضا از بهر طوّافان تا روزگار عمر چون مردم بسیار گشت آن را زیادت کرد و سرایی چند بخرید و اندر مسجد افزود و تنی چند نمی‌فروختند سرایهای ایشان فرود آورد و بهای آن بداد و مسجد را دیواری ساخت کم از قامتی، و باز عثمان سرایی چند در افزود و مسجد را رواقها ساخت، و پس ابو جعفر المنصور زیادت کرد، و پس از آن مهدی زیادت کرد. «سواء» قرأ حفص عن عاصم، سواء بالنصب بایقاع الجعل علیه لانّ الجعل یتعدّی الی مفعولین. و قیل معناه، مستویا فیه العاکف و البادی و قرأ الآخرون سواء بالرفع علی انّه خبر مبتداء تقدّم علی المبتدا و التقدیر، العاکف و البادی فیه سواء، فالعاکف هو المبتدا و البادی معطوف علیه، سواء هو خبر تقدّم علی المبتدا، و بهذه القراءة تمّ الکلام عند قوله: «لِلنَّاسِ» ثمّ یبتدئ فتقول سواء العاکف فیه و الباد، العاکف المقیم و من کان من اهل مکّة، و البادی کان من غیر اهلها، البادی من البادیة فلا یسلک الی مکّة الا فی البوادی من الوجوه کلّها، یقال بدأ الرجل اذا خرج الی الصحراء، و منه قوله: «وَ جاءَ بِکُمْ مِنَ الْبَدْوِ»، و اختلفوا فی معنی الایة فقال قوم: سواء العاکف فیه و البادی فی تعظیم حرمته و قضاء النسک فیه، و حق اللَّه الواجب علیهما فیه فلیس اهل مکّة باحق به من النازع الیه، و الیه ذهب مجاهد و الحسن و جماعة، و قالوا المراد منه نفس المسجد الحرام لا الحرم کلّه، و معنی التسویة هو التسویة فی تعظیم الکعبة و فی فضل الصّلاة فی المسجد الحرام و الطواف بالبیت، و قال آخرون: المراد منه جمیع الحرم و معنی التسویة ان المقیم، و البادی سواء فی النزول به لیس احدهما احقّ بالمنزل یکون فیه من الآخر غیر انّه لا یزعج احد اذا کان فیه سبق الی منزل و هو قول ابن عباس و سعید بن جبیر و قتادة و ابن زید قالوا: ممّا سواء فی البیوت و المنازل، قال عبد الرحمن بن سابط: کان الحجّاج اذا قدموا مکّة لم یکن احد من اهل مکّة باحقّ بمنزله. و کان عمر بن الخطاب ینهی النّاس ان یغلقوا ابوابهم فی الموسم و علی هذا القول لا یجوز بیع دور مکّة و اجارتها علی القول الاوّل و هو اقرب الی الصّواب یجوز لانّ اللَّه قال للفقراء المهاجرین الّذین اخرجوا من دیارهم، و قال النبیّ یوم فتح مکّة: من دخل دار ابی سفیان فهو آمن‌ فنسب الدّیار الیهم نسبة ملک، و اشتری عمر دار السجن بمکّة باربعة آلاف درهم فدلّ علی جواز بیعها، و هذا قول طاوس و عمرو بن دینار، و به قال الشافعی. «وَ مَنْ یُرِدْ فِیهِ» ای فی المسجد الحرام، «بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ» قیل هاهنا ضمیر. یعنی و من یردّ فیه سواء بالحاد ای میل عن الحق. ثم فسرّ الالحاد بظلم اذ قد یکون الحاد و میل بغیر ظلم، و قیل الباء فیه زائدة کقوله: «تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ» و المعنی من یردّ فیه إلحادا بظلم، و اختلفوا فی هذه الالحاد، فقال مجاهد و قتادة: هو الشّرک و عبادة غیر اللَّه، و قیل هو کلّ شی‌ء کان منهیا عنه من قول او فعل حتّی شتم الخادم. و قال عطاء: هو دخول الحرم غیر محرم او ارتکاب شی‌ء من محظورات الحرم من قتل صید او قطع شجرة، و قال ابن عباس: هو ان تقتل فیه من لا یقتلک او تظلم من لا یظلمک و قال حبیب بن ابی ثابت: هو احتکار الطّعام بمکّة. روی انّ ابن عمر جاء یطلب رجلا بمکّة فی منزله، فقالوا ذهب الی السّوق یشتری طعاما، قال ابن عمر لاهله یشتری او للبیع؟
ابلق فیلمی ایرانی به کارگردانی نرگس آبیار و تهیه‌کنندگی محمدحسین قاسمی محصول سال ۱۳۹۹ است. بهرام رادان، الناز شاکردوست، هوتن شکیبا، گلاره عباسی، مهران احمدی و گیتی معینی از بازیگران این فیلم می‌باشند. این فیلم در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت و سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را به دست آورد. این فیلم دومین همکاری آبیار با زوج هنری هوتن شکیبا و الناز شاکردوست پس از شبی که ماه کامل شد (۱۳۹۷) است.
عن ابی هریرة عن النبی (ص) یقول اللَّه تبارک و تعالی اعددت لعبادی الصالحین ما لا عین رأت و لا اذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر ذخرا بله ما اطلعتم علیه ثمّ قرأ: فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ، قال ابن عباس: هذا ما لا تفسیر له لانّ اللَّه تعالی یقول: فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ قوله: أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کانَ فاسِقاً نزلت فی علی بن ابی طالب (ع) و عقبة بن ابی معیط، و قیل الولید بن عقبة بن ابی معیط فقال الولید لعلیّ اسکت یا صبیّ فو اللّه لانا احد منک سنانا و ابسط منک لسانا و اشجع منک جنانا و أملأ منک حشوا فی الکتیبة، فقال له علیّ اسکت فانّک فاسق‌ فانزل اللَّه تعالی: أَ فَمَنْ کانَ مُؤْمِناً یعنی علیا کَمَنْ کانَ فاسِقاً یعنی الولید بن عقبة لا یَسْتَوُونَ و لم یقل لا یستویان لانّه لم یرد قوما واحدا و فاسقا واحدا بل المراد جمیع المؤمنین و جمیع الفاسقین، و الفاسق ها هنا الکافر لانّ اللَّه سبحانه و تعالی اخبر انّه یخلّده فی النار و لا یستحق التخلید فی النار الّا الکافر و لانّه قابل به المؤمن و دخل کانَ فی اللفظ لانّه نفی استواهما فی الآخرة فکانّه قال: أ یستوی حال من کان مؤمنا فی الدّنیا و حال من کان کافرا فیها؟ و هذا الاستفهام بمعنی التقریر ای لیس هذا کذاک فی الجزاء و المحل ثم ذکر مآل الفریقین فقال: أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ جَنَّاتُ الْمَأْوی‌ یأوون الیها فی الآخرة و لا ینتقلون عنها. فهی موضع سکون و قرار کقوله: جنّات عدن نُزُلًا ای منزلا، و قیل: هو ما یعد للنازل، و قیل هو اسم لاوّل ما ینزل علیه النازل، و قیل: نُزُلًا بِما کانُوا یَعْمَلُونَ ای عطاء لهم علی اعمالهم.
بی عدد پیش جنازه می‌دود خوهای تو صبر تو و النازعات و شکر تو و الناشطات
* شواهد التنزیل لقواعد التفضیل :مهم‌ترین و معروف‌ترین اثر وی که نام کاملش این است: «شواهد التنزیل لقواعد التفضیل فی الآیات النازلة فی اهل البیت علیهم السلام.» در این کتاب، آیاتی از قرآن که دربارهٔ پیامبر اسلام و اهل بیت او گفته شده بر اساس احادیث پیامبر و صحابه، تفسیر و تأویل شده است.
فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ استکبروا و مردوا علی المعصیة، قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئِینَ مبعّدین مطرودین. قال بعضهم: خوطبوا بهذا القول، فیکون ابلغ فی النازلة، و قال بعضهم: صیّروا قردة، و هذه القصة ذکرناها مشروحة فی سورة البقرة.
راحله(الناز شاکردوست)به همراه همسرش علی (هوتن شکیبا) و دختر کوچکش در یکی از محله‌های حاشیه‌ای تهران زندگی می‌کنند. شوهر خواهر علی، جلال(بهرام رادان) فردی است که یک کسب و کار خانگی را برای خانم‌های محله ایجاد کرده است. او فردی هیز است و نگاه ناصوابی نسبت به راحله دارد. رفتارهای او و مزاحمت‌هایش برای راحله باعث می‌شود و حرف‌هایی پشت سر او در محل ایجاد شود و…
و آن‌چه گفتم که: «اغراضی که به نفس بازمی‌گشت از دل ستردم»، مراد آن بود که اندر هر کاری که غرض نفسانی اندرآید برکت از آن کار برخیزد، و دل از طریق مستقیم به محل اعوجاج و مشغولی اندر افتد، و آن از دو بیرون نباشد: یا غرضش برآید و یا برنیاید. اگر غرضش برآید، هلاک وی اندر آن بود، و در دوزخ را کلید به‌جز حصول مراد نفس نیست و اگر غرض برنیاید، باری وی بیشتر آن از دل بسترده باشد که نجات وی اندر آن بود و کلید در بهشت را به‌جز منع نفس از اغراض وی نیست؛ چنان‌که خداوند تعالی گفت: «ونَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی فانَّ الجنّةَ هِیَ المأوی (۴۰و ۴۱/النازعات).» و اغراض نفسانی اندر امور آن بود که بنده اندر کاری که میْکند به‌جز خشنودی خدای تعالی باشد و نجات نفس خود از عقوبت، طلب نکند ودر جمله رعونات نفس را حدی پیدا نباشد و تعبیههای وی اندر آن ظاهر نبود؛ و اندر این کتاب، به جایگاه خود، بابی اندر این معنی بیاید. ان شاءاللّه، تعالی.