الجنب

معنی کلمه الجنب در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
جنب (۳۳ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه الجنب

ایشان را دروغ زن میکنند. ربّ العالمین گفت: وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا. جای دیگر گفت: إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ فِی کِتابٍ مَکْنُونٍ لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ، و جای دیگر گفت: وَ لَئِنْ شِئْنا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ، و مصطفی (ص) گفت: «لیسرینّ لیلة علی القرآن فلا یبقی فی المصاحف و الصّدور منه شی‌ء»، و قال (ص): «لا یقرأ الحائض و لا الجنب شیئا من القرآن».
«وَ تَحْسَبُهُمْ أَیْقاظاً» جمع یقظ و یقظ مثل قولک رجل نجد و نجد للشّجاع و جمعه انجاد، «وَ هُمْ رُقُودٌ» ای نیام، جمع را قد مثل قاعد و قعود، یعنی لو رأیتهم مشاهدة لظننت ذلک لانّ عیونهم کان مفتوحة کانّهم احیاء ینظرون، «وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْیَمِینِ وَ ذاتَ الشِّمالِ» یرید فی رقدتهم کی لا تأکل الارض ما یلیها من ابدانهم علی طول المدّة و ذات الیمین صفة البقعة ای من البقعة الّتی تلی ایمانهم الی البقعة الّتی تلی شمالهم و هی نصب علی ظرف المکان، و یقال انّ یوم عاشوراء کان یوم تقلیبهم. و عن قتادة قال انّ التّقلیب کان فی الرّقدة الاولی. و قال ابن عباس انّ لهم فی کلّ عام تقلیبین ستّة اشهر علی ذی الجنب و ستّة اشهر علی ذی الجنب.
اما احکام حیض آنست که بر زن حرام بود در حال حیض خواندن قرآن، که مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم گفت: لا یقرأ الجنب و لا الحائض شیئا من القرآن»
میگوید: هر که تواند از شما که مغلوب کارها و شغل دنیوی نگردد بر نماز بامداد پیش از برآمدن آفتاب و نماز دیگر پیش از فرو شدن آفتاب، تا چنین کند. این هر دو نماز بذکر مخصوص کرد از بهر آنکه بسیار افتد مردم را باین دو وقت تقصیر کردن در نماز و غافل بودن از آن، امّا نماز بامداد بسبب خواب و نماز دیگر بسبب امور دنیا، و نیز شرف این دو نماز در میان نمازها پیداست: نماز بامداد وقت شهود فریشتگان است لقوله تعالی: إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً یعنی تشهده ملائکة اللیل و ملائکة النّهار، و نماز دیگر نماز وسطی است که رب العزّة گفت: «وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی‌». و قال مجاهد: وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلًا یعنی قولوا سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الا اللَّه و اللَّه اکبر و لا حول و لا قوّة الا باللّه، فعبّر بالتسبیح عن اخواته. و قیل: المراد من قوله: ذِکْراً کَثِیراً هذه الکلمات یقولها الطّاهر و الجنب و المحدث. و البکرة اول النّهار، یقال: بکرت و بکّرت و ابتکرت و بکر الرّجل اوّل ولده و بکر کلّ شی‌ء اوله و الباکورة اول الفاکهة و هذا بکر طیّب البکارة، و البکّار هو الّذی لا یغفل عن حوائجه فی البکر. و الاصیل آخر النّهار و جمعه اصل، و الاصال جمع الجمع.
وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی‌ همسایه خویشاوند است، وَ الْجارِ الْجُنُبِ بفتح جیم و سکون نون عاصم خواند بروایت مفضل، و این بر حذف مضاف است، و التقدیر: و الجار ذی الجنب، ای ذی النّاحیة، و العرب تقول للغریب اذا اجرته: جار جنب.
لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ قال قتاده هی المصاحف التی فی السماء بایدی الملائکة السفرة الکرام البررة لا یمسّها الّا ملک مطهّر، اما المصاحف فی الدنیا فیمسّه الکافر النجس و المنافق الرجس و قیل ظاهر الآیة نفی و معناه نهی ای لا ینبغی ان یمسّه جنب او حائض او محدث و هو قول عطاء و طاووس و اکثر اهل العلم و به قال مالک و الشافعی و قال ابو حنیفة یجور للمحدث و الجنب حمل المصحف و مسّه و الاول قول اکثر العلماء لما
باقی «و الجار الجنب» خوانند بضمتین، و هو صفة للجار، مثل قولهم: ناقة اجد و مشیة سجح، و المراد بالجنب الغریب المتباعد عن اهله. جنب اینجا بمعنی اجنبی است، و بیگانه را باین نام کردند از بهر آنکه از تو بر جانبی بود، نه از خاندان، و تجنّب ازین گرفته‌اند پرهیزیدن، و جنابت ازین گرفته‌اند که مرد در آن از قرآن و از نماز دور بود، و جنابت رسیده را ازین معنی جنب گویند.
خص المواضع الثلث من البدن و هی الجبهة و الجنب و الظهر بالکیّ، لان البخیل اذا سأله السائل زوی جبهته ثم اعرض عنه ثمّ ولیه ظهره. پیشانی که خواجه بوقت سؤال سائل فرا، هم کشد ناچار بر آن داغ نهند. پهلو که از سر کبر بر درویش زند و پشت که بر گرداند، هم چنان، تا دانی که درویش را در آن حضرت جاه و مقدار است. و شرف درویش آنست که چون توانگر را اعتماد بر دنیا بود درویش را اعتماد بر مولا بود، هر گه که توانگری بخدای تقرّب کند بوسیلت درویش کند و اگر درویش بتوانگر از بهر دنیا تقرب کند از دین بر آید. مصطفی از اینجا گفت: من تواضع غنیّا لغناه ذهب ثلث دینه.