اقتفاء

معنی کلمه اقتفاء در لغت نامه دهخدا

اقتفاء. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) در پی رفتن. ( ناظم الاطباء ). از پی رفتن.( منتهی الارب ) ( آنندراج ): افتفی اثره ؛ در پی آن رفت.( منتهی الارب ). || خاص کردن چیزی را بچیزی. || بخش نهادن مهمان را. || برگزیدن. || بازدوختن توشه دان و پشیزه را میان دو پشیزه آن درآوردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

معنی کلمه اقتفاء در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) پیروی کردن . ۲ - (اِمص . ) پیروی .

معنی کلمه اقتفاء در ویکی واژه

پیروی کردن.
پیروی.

جملاتی از کاربرد کلمه اقتفاء

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» باشاعة الفاحشة فی الّذین آمنوا، و قیل خطواته وساوسه، و قیل هی النذور بالمعاصی و سلوک سبیل الشیطان و اقتفاء آثاره، «وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ» ای بالقبائح من الاعمال، «وَ الْمُنْکَرِ»، قیل المنکر فکلّ ما یکره اللَّه عز و جل، و قیل المنکر ما لا یعرفه الشرع و لا العقل، «وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی‌ مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً» هذا الخطاب للّذین خاضوا فی الافک. و المعنی ما طهر من هذا الذنب و لا صلح امره بعد الّذی فعل، و قیل ما قبل توبة احد منکم ابدا، و قیل ما اسلم احد منکم و ما اهتدی.
بدان که آوازه شهرت و علاج آن چون معالجه سایر امراض نفسانیه مرکب است از علمی و عملی اما معالجه علمی آن است که اولا بدان که استحقاق بزرگی و حکومت و فرمانفرمایی و سلطنت و اجلال و سروری و علو و برتری، مختص ذات پاک مالک الملوک است که نقص و زوال را در ساحت جلال و کبریائیش راه نه، و هیچ پادشاه ذوی الاقتدار را از اقتفاء فرمانش مجال تمرد نیست.