اسوه

معنی کلمه اسوه در لغت نامه دهخدا

( اسوة ) اسوة. [ اِ / اُس ْ وَ ] ( ع اِ ) اسوه.اسوت. پیشوا ( در مهمات ). ( غیاث ) ( منتهی الارب ). مقتدا. قدوه. ( زمخشری ). پیش رو. || خصلتی که شخص بدان لایق مقتدائی و پیشوائی گردد: حق سبحانه و تعالی کسوت پادشاهی و اسوت شهنشاهی حلیت احوال و زینت اعمال و افعال پادشاه گردانیده است. ( سندبادنامه ص 171 ). || پیروی. پس روی. ( ترجمان القرآن جرجانی ). اقتداء. و منه : لی فی فلان اُسوة. ( منتهی الارب ).مایه تأسی ، نمونه پیروی و اقتداء. سرمشق. || صبر. || آنچه بدان تسلی اندهگین گردد. ج ، اِسا ( اِسی ̍ )، اُسا ( اُسی ̍ ). ( منتهی الارب ).
اسوه. [ ] ( ع اِ ) این کلمه بهمین صورت در عبارت ذیل آمده و منظور از آن معلوم نشد: و هر خُراجی و قرحه ای که بشکافند همه اندر درازای لیف عصبها باید شکافت یا بر راستاء شکن ها و خطها که به تازی آنرا الاسوة و العضون گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی نسخه کتابخانه مؤلف ورق 461 صفحه دست چپ س 26 ).

معنی کلمه اسوه در فرهنگ معین

(اُ وِ ) [ ع . ] (ص ) ۱ - پیشوا، مقتداء. ۲ - صبر، آنچه که بدان کسی را تسلی دهند.

معنی کلمه اسوه در فرهنگ عمید

۱. قدوه، مقتدا، پیشوا، پیشرو.
۲. الگو، سرمشق.

معنی کلمه اسوه در فرهنگ فارسی

قدوه، مقتدا، پیشوا، پیشرو، و آنچه که به آن کسی راتسلی دهند
۱ - ( صفت ) پیشوا مقتدا . ۲ - ( اسم ) خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی گردد . ۳ - ( اسم ) پیروی پس روی .

معنی کلمه اسوه در فرهنگ اسم ها

اسم: اسوه (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: osveh) (فارسی: اسوه) (انگلیسی: osveh)
معنی: پیشوا، رهبر، مقتدا، خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی گردد، از واژه های قرآنی

معنی کلمه اسوه در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
الگو، پیروی و اقتدا، خصلت و روش شایسته پیروی.
اسوه، اسم ثلاثی مجرد است که معنای مصدری نیز از آن فهمیده می شود و از ریشه «ا ـ س ـ و» و اسا به معانی مداوا، اصلاح، اندوه، مداوای جراحت و صبر آمده است.
کلمه اسوه در لغت به معنای سرمشق، پیشوا، پیشوا در مهمّات، خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی شود، آنچه بدان شخص اندوهگین تسلی یابد، حالت و روشی که شایسته پیروی است و حالت پیروی انسان از دیگران آمده است؛ خواه پیروی، نیک و سودمند یا بد و زیانبار باشد.
در فرهنگ اسلامی، اسوه به معنای پیروی نیک و سودمند است. کاربرد اسوه در قرآن با وصف «حسنه» و در برخی از روایات بدون وصف حسنه در پیروی از الگوهای شایسته، مانند پیامبر صلی الله علیه و آله می تواند گواه بر این معنا باشد چنانچه در روایتی از امام حسین علیه السلام نقل شده: «لی ولکلّ مسلم برسول الله اُسْوه». واژه اسوه در قرآن کریم سه بار آمده است: یک بار در آیه 21 سوره احزاب/33 در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و دو بار در آیات 4 و 6 سوره ممتحنه/60 درباره ابراهیم خلیل علیه السلام و همراهان او.
برخی واژه های متقارب و مرتبط با اسوه در قرآن کریم عبارت است از: «اقتدا»، «امام»، «شهید»، «مثل». واژه «اقتدا» که از امر به آن در آیه 90 سوره انعام/6 امر به تأسی فهمیده می شود به مفهوم اسوه نزدیک است. در این آیه خداوند پس از نام بردن از چند پیامبر و برشماری صفات و ویژگی های آنان به رسول گرامی خویش می فرماید: به هدایت آنان اقتدا کن. افزون بر عنوان اسوه و اقتدا در برخی موارد از عناوین دیگری مفهوم اسوه برداشت می شود؛ مانند: «امام» (سوره بقره/2، 124؛ سوره انبیاء/21، 73) که در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام و انبیا بکار رفته است و به مقتدا و پیشوا بودن آنان اشاره دارد و «شهید» (سوره نحل /16، 89؛ سوره بقره/2، 143) که به یک معنا بر الگو اطلاق شده است، چنان که معنای دیگر آن گواه است و نیز مواردی که خداوند متعالی افرادی را به عنوان مَثَل و نمونه برای مؤمنان معرفی می کند.(سوره تحریم/66،11 ـ 12)
ارائه الگو به انسان ها می تواند رازهای گوناگونی داشته باشد:
خداوند هدایت انبیا را که همان هدایت خاص الهی است مقتدای رسول خویش دانسته و او را به اقتدای به این هدایت خاص مأمور کرده است:«اُولئِکَ الَّذینَ هَدَی اللّهُ فَبِهُدهُمُ اقتَدِهُ...» (سوره انعام/6،90) و در جای دیگر انبیا را «ائمه» به معنای الگو برای امت هایشان قرار داده است:«وجَعَلنهُم اَئِمَّةً یَهدونَ بِاَمرِنا...» (سوره انبیاء/21، 73) و در مورد دیگر راجع به انبیاء می فرماید: «یَومَ نَبعَثُ فی کُلِّ اُمَّة شَهیدًا عَلَیهِم مِن اَنفُسِهِم» (سوره نحل/16،89) یکی از معانی «شهادت» در این آیه این است که پیامبر اسوه و قدوه مردم است یعنی مردم او را می بینند و به او تأسی می کنند؛ لیکن تنها درباره دو تن از انبیا به سبب ویژگی های خاص ایشان واژه اسوه حسنه به صراحت بکار رفته است.
[ویکی الکتاب] معنی أُسْوَةٌ: نمونه - الگو
ریشه کلمه:
اسو (۷ بار)اسی (۷ بار)
«أُسْوَة» از مادّه «اسْو» (بر وزن عروه) در اصل، به معنای آن حالتی است که انسان به هنگام پیروی از دیگری به خود می گیرد; و به تعبیری دیگر، همان تأسّی کردن و اقتدا نمودن است.
اُسْوَه: سر مشق، مقتدا. در مفردات گوید: آن بخوب و بد هر دو شامل است لذا در قرآن با کلمه «حَسَنه» توصیف شده است یعنی در اعمال و اقوال رسول خدا برای شما سر مشق خوبی هست. این کلمه سه بار در قرآن مجید آمده است یکی آیه فوق و دومی و سومی در سوره ممتحنه آنجا که سر مشق و مقتدا بودن ابراهیم «علیه السلام» بیان شده است. در اقرب الموارد گوید: «الاُسْوزة: القُدْوَة».
[ویکی فقه] اسوه (قرآن). اسوه، چیزی است که بدان تأسی باید جست و مانند آن عمل باید کرد؛ مانند خوی نیک و صفاتی که در رسول خواهد بود.
اسوه مانند قدوه معنای مصدری دارد و به معنای اقتدا کردن و پیروی نمودن و سرمشق گرفتن است، نه معنای وصفی آن؛ چنان که در تعبیرات امروز متداول شده است. به تعبیر دیگر قرآن نمی فرماید: پیامبر مقتدای شماست؛ بلکه می گوید: در وجود او اقتدای شایسته و سرمشق نیکو است.
اسوه
اسوه کلمه ای قرآنی است که در عربی کاربرد آن اندک بوده است؛ در قرآن نیز بیش از سه بار به کار نرفته؛ یک بار در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» و دو بار در مورد ابراهیم و پیروانش «قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْراهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ ... لَقَدْ کانت لَکُم فِیهم أُسوَةٌ حسنةٌ...». اسوه، سرمشق، پیشوا و مقتدا است؛ خصلتی که شخص با آن لایق مقتدایی و پیشوایی شود؛ حالتی که شخص هنگام پیروی از دیگری به خود می گیرد (اقتدا نمودن). در این مدخل از واژه های «اسوه»، «اقتدا»، «شهداء» و «مَثَل» استفاده شده است.
عناوین مرتبط
اسوه های آخرت طلبان؛اسوه های پسندیده؛اسوه های موحدان؛اسوه های مؤمنان؛اسوه های ناپسند.

معنی کلمه اسوه در ویکی واژه

پیشوا، مقتداء.
صبر، آنچه که بدان کسی را تسلی د

جملاتی از کاربرد کلمه اسوه

زنی عرب بر گور پدر خویش ایستاد و گفت: ای پدر، عوض فقدان تو نزد خداست و اسوه ی مصیبتت پیامبر. سپس گفت: پروردگارا، بنده ی خویش را که از توشه ی آخرت دستی تهی دارد، و فراشی پرشرر، و از آنچه در دست بندگان است بی نیاز است و بدانچه در دست تتست نیازمند، نزد خود فرودار.
آتش‌سوزی مدرسه اسوه حسنه زاهدان حادثه ای بود که صبح روز سه شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۷ در دبستان و پیش دبستانی غیرانتفاعی دخترانه اتفاق افتاد. ۳ تن از دانش آموزان بر اثر شدت سوختگی فوت شدند. این حادثه باعث لغو مجوز این مدرسه شد.
به عقیدهٔ آلفورد ولش با وجود اقتداری که در آیات مدنی به محمد داده شده است، همچنان فروتنی و کمرویی او در این آیات به تصویر کشیده شده است از جمله در آیه: «ای مؤمنان، وارد خانه پیامبر نشوید، مگر اینکه برای صرف غذا به شما اجازه غذا داده شود [...] و هنگامی که غذای خود را تمام کردید، به سخنان بیهوده ننشینید، زیرا این کار برای پیامبر آزاردهنده است و از شما شرم می‌کند [که بیرونتان کند].» (۳۳:۵۳) سورهٔ بقره۹ به محمد دو صفتِ مهربانی و رحمت نسبت می‌دهد. آیهٔ دیگری محمد را به عنوان اسوه برای مؤمنان توصیف می‌کند.
فطرت تو جذبه ها دارد بلند چشم هوش از اسوهٔ زهرا مبند
تأسف و تأثر من از این است که شخصیتی را با تیر زهرآلود اتهام و شایعه و دروغ هدف می گیرند که نمونه وفا و صداقت و صمیمیت است و اخلاق و رفتار او حداقل در زمینه زندگی خانوادگی باید اسوه و الگوی دیگران قرار گیرد. خداوند راه انصاف و هدایت را به همگان نشان دهد.
نام ابراهیم ۶۹ مرتبه در ۲۵ سوره قرآن آمده و از او همانند پیامبر اسلام به عنوان اسوه یاد شده‌است. در برخی از آیات، او در ردیف اخیار، صالحان، قانتان، صدّیقان، صابران و وفاکنندگان شمرده شده‌است.
إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلی‌ أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً اراد بالمعروف الوصیّة و المعنی الّا ان توصوا لمن لیس لکم بوارث من المؤمنین، بما یجوز لکم الوصیة به من اموالکم فیکون ذلک معروفا من الامر جائزا فی الدّین، و قوله: إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا لیس هذا استثناء من الکلام الاول انما معناه لکن ای لکن فعلکم الی اولیائکم معروفا جائز فی الشّرع «کان ذلک» ای کان الّذی ذکرت من ان اولی الارحام بعضهم اولی ببعض فِی الْکِتابِ فی اللوح المحفوظ مَسْطُوراً مکتوبا و قیل اراد بالآیة اثبات المیراث بالایمان و الهجرة یعنی اولوا الارحام من المؤمنین و المهاجرین بعضهم اولی ببعض ای لا توارث بین المسلم و الکافر و لا بین المهاجر و غیر المهاجر، إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلی‌ أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً فالمراد بالأولیاء هم الاقارب من غیر المسلمین. ای الّا ان توصوا لذوی قرابتکم بشی‌ء و ان کانوا من غیر اهل الایمان و الهجرة. قال محمد بن الحنفیة: هذه الآیة اجازة للوصیة للذّمی. کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً، یعنی فی التوریة مسطورا، اذا نزل رجل بقوم من اهل دینه فعلیهم ان یکرموه و یواسوه و میراثه لذوی قرابته، و قیل کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً یعنی فی دین اللَّه موجبا. و فی بعض القراءة کان ذلک عند اللَّه مکتوبا.
اولین اشاره پس از دوران باستان به آسپاسیا، در نامه‌های هلوییز به آبلار مشاهده می‌شود. هلوییز در نامه‌اش به روایت ایسخینس اشاره می‌کند که در آنجا آسپاسیا با گزنفون و همسرش در گفتگوست؛ او احتمالاً از طریق اشاره‌های سیسرون به این مکالمات، با آن آشنا شده‌است. در این نوشته، او آسپاسیا را به عنوان اسوه و الگویی برای زندگی پیشنهاد می‌کند.
بدین معنی رب العالمین گفت: لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّساءَ نه چنانست که شما گمان می‌برید که بهر حال که طلاق دهید، بزه کار شوید، نیست بر شما تنگیی و بزه کاره‌ای، چون ایشان را طلاق دهید بوقت حاجت و بر وجه مندوب. و باشد که خود فراق به بود از امساک، چون سازگاری و مهربانی نبود، و ذلک فی قوله فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسانٍ پس گفت: ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ معنی آنست که تا آن گه که زن را نپاسیده باشید، «ما لم تماسوهن» تا آن وقت که با آن زن هام پوست نبوده باشید. «تماسوهن» بالف بر بناء مفاعله قراءة حمزه و کسایی است، باقی قراء سبعه تَمَسُّوهُنَّ بی الف خوانند. و مسیس اینجا مجامعت است میگوید بهر وقت که خواهید که ایشان را بر شما تنگیی نیست، چون بایشان نرسیده باشید، از بهر آنک پیش از مسیس در طلاق سنت و بدعت نیست، چنانک بعد مسیس است. نه بینی که بعد مسیس و دخول سنت آنست که چون طلاق دهند پس از آن دهند که از حیض پاک شود، و مرد بوی نرسیده، تا عدت بر وی دراز نگردد. و شرح این آنجاست که گفت فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ آن گه گفت: وَ مَتِّعُوهُنَّ عَلَی الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَی الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ بفتح دال قراءت شامی و حمزه و کسایی و حفص است، و اختیار بو عبید. و دیگران بسکون دال خوانند، و هر دو لغت قرآن است. قال اللَّه تعالی فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها و قال وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ و پارسی هر دو اندازه است، این آیت در شأن مردی انصاری آمد، که زنی خواست، از بنی حنیفه، و او را در عقد نکاح مهری مسمی نکرد، پس وی را طلاق داد، پیش از آنک بوی رسید، رب العالمین این آیت فرستاد، و مصطفی ع آن مرد را گفت «متعها و لو بقلنسوة».
*کتاب چهارم: در باب اسوه بودن پیامبر و اقتدا به او
جورج ورنادسکی احتمال می‌دهد که الگ نووگورود فرماندهٔ خرسوار روس‌ها در حمله به اران بود باشده. ورنادسکی می‌گوید، نام اُلگ و هلگو در نامهٔ سچچتر ذکر شده و با توجه به آن سند، هلگو با قایقی به ایران رفت و پس از حمله‌ای نافرجام به قسطنطنیه، در سال ۹۴۱ درگذشت. از سوی دیگر، به نظر لف گومیلیف، چون نام او در نامه‌های روسی برده شده‌است و با توجه آنچه در منابع عربی ثبت شده‌است، این فرضیه وجود دارد که وی همان اسوه‌نلد، فرماندهٔ افسانه‌ای وارنگیان، بوده باشد.[نیازمند منبع][پانوشت ۹]
شرکت چاپ و انتشارات اسوه برای چاپ کتب دینی و مذهبی و قرآن در سال ۱۳۷۰ با سرمایهٔ موقوفات کشور تأسیس و تاکنون گذشته از چاپ قرآن مجید ده‌ها عنوان کتاب چاپ و منتشر نموده است. ساختمان این چاپخانه که بزرگ‌ترین چاپخانهٔ قرآن کریم در خاورمیانه است در زمینی به مساحت ۵۰ هزار متر مربع و با زیربنای ۱۱ هزار متر مربع در قم احداث شده است.
او در قهرمانی کشتی جهان ۲۰۱۳ بوداپست با شکست حریفانش مانند یاسوهیرو اینابه ژاپنی و سزار آلگول از ترکیه به فینال راه یافت. او در فینال نتیجه را به حسن رحیمی واگذار کرد و به مدال نقره این رقابت‌ها دست یافت.
مزرع تسلیم را حاصل بتول مادران را اسوهٔ کامل بتول