آشفته کردن

معنی کلمه آشفته کردن در فرهنگ فارسی

( آشفته کردن ) ( مصدر ) آشفته کردن شوریدن

معنی کلمه آشفته کردن در ویکی واژه

آشفته‌کردن
به هم زدن جایی یا چیزی، و به مجاز ناراحت کردن. اسم آن مرد بی هیچ مقدمه درون او را آشفته کرد. «بزرگ‌علوی»

جملاتی از کاربرد کلمه آشفته کردن

شد مرا با درون آشفته کردنی کرده گفتنی گفته
اندام تیامات را آشفته کردند، با هنگامه خویش «منزلگاه الهی» را پریشان کردند. آپسو نتوانست از هیاهوی آنها بکاهد، تیامات اما در پیش آنها آرام بود. کردارشان برایش کریه بود، رفتارشان توهین‌آمیز، اما تیامات بخشنده بود. آپسو، به‌وجودآور خدایان وزیر خود مومو را فراخواند و هر دو به نزد تیامات رفتند. درباره فرزندان خود، خدایان، مشورت کردند. آپسو به صدای بلند به تیامات گفت که از هیاهوی آنها در روز آرام و شب خواب آرام ندارد. باید رفتار آنها پایان یابد. تیامات خشمگین می‌شود و بر همسرش فریاد می‌زند که آیا بر آنچه خود پدید آوردیم پایان نهیم؟ اما وزیر، مومو، آپسو را در کارش تشویق می‌کند. آپسو شادمان می‌گردد و دست در گردن وی می‌اندازد.