شانه خالی کردن

معنی کلمه شانه خالی کردن در لغت نامه دهخدا

شانه خالی کردن. [ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) اعراض کردن. روگردانیدن. سرپیچیدن. سر باز زدن. شانه تهی کردن. ( مجموعه مترادفات ص 44 ). از زیربار بیرون رفتن وترک کردن چیزی و بیشتر با لفظ بار استعمال میشود.
- امثال :
فلان از زیر بار حکومت شانه خالی میکند. ( فرهنگ نظام ).
اعراض کردن و بهانه نمودن مرادف شانه خالی کردن و مضایقه نمودن است. ( بهار عجم ) ( آنندراج ) :
روی تلخی که ببینی ز بزرگی چون موج
شانه خالی کن از او گر همه دریا باشد.تأثیر ( از بهار عجم ).|| ترک تعلقات کردن. ( مجموعه مترادفات ص 89 ).

معنی کلمه شانه خالی کردن در فرهنگ فارسی

اعراض کردن رو گردانیدن

جملاتی از کاربرد کلمه شانه خالی کردن

در سال ۱۳۱۶ یا ۱۳۱۷ هجری شمسی وزیر معارف آن زمان علی اصغر حکمت برای بازدید از سازمان فرهنگ به شهر اراک آمد. برای استقبال از او مقرر شد که کارهایی انجام شود، از جمله آن کارها این بود که معلمان در رشته تدریس خود حدود ۱۵ دقیقه سخنرانی کنند، بسیاری از انجام این کار شانه خالی کردند!، جز ۲ الی ۳ نفر، که یکی از آن‌ها ابراهیم دهگان بود. ۲ نفر اول سخنرانی خود را ایراد کردند اما از نظر علی اصغر حکمت رنگ و جلایی نداشت تا اینکه نوبت به ابراهیم دهگان رسید، موضوع سخنرانی او در مورد آثار تاریخی ایران بود؛ تا به حدی علی اصغر حکمت مجذوب سخنرانی شد که بعد از گذشت ۱۵ دقیقه به ابراهیم دهگان می‌گوید: "به صحبتت ادامه بده" تا اینکه این سخنرانی حدود ۱ ساعت ادامه پیدا کرد.