آبنوسین
جملاتی از کاربرد کلمه آبنوسین
آن آبنوسین شاخ بین، مار شکم سوراخ بین افسونگر گستاخ بین لب بر لب مار آمده
برنشد پاسی که از دود و بخار و گرد و خون آبنوسین گشت روی چرخ و صندلگون تراب
تا شما باشید کژ گوی و ترازو راست گو آبنوسین خانه او دارد چنارین در شما
سیه خانهٔ آبنوسین نائی به نه روزن و ده نگهبان نماید