بهاریه

بهاریه

معنی کلمه بهاریه در لغت نامه دهخدا

بهاریه. [ ب َ ری ی َ / ی ِ ] ( ص نسبی ) ( معرب از فارسی ). منسوب به بهار. ربیعیة. ( فرهنگ فارسی معین ). || ( اِ ) شعرهایی که در وصف بهار گویند. ( یادداشت بخط مؤلف ). اشعاری که درباره بهار گفته شود. ج ، بهاریات. توضیح اینکه ، این کلمه مرکب است از «بهار» فارسی که به علامت نسبت عربی ملحق شده و غیرفصیح است. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه بهاریه در فرهنگ معین

(بَ یِّ ) ( اِ. ) اشعاری که دربارة فصل بهار گفته شود.

معنی کلمه بهاریه در فرهنگ عمید

شعری که در وصف بهار و حالات مربوط به آن سروده می شود.

معنی کلمه بهاریه در فرهنگ فارسی

معرب از فارسی . منسوب به بهار . ربیعیه

معنی کلمه بهاریه در دانشنامه عمومی

بهاریه (کاشمر). بهاریه نام روستایی از توابع بخش فرح دشت شهرستان کاشمر در استان خراسان رضوی است. این روستا در دهستان قلعه بالا قرار دارد و بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت آن ۱۲۵ نفر ( ۴۳خانوار ) است.

معنی کلمه بهاریه در دانشنامه آزاد فارسی

بَهاریه
(یا: مثنوی پیر و جوان) مثنوی ای ادبی و اخلاقی، از میرزا نصیر اصفهانی. در وصف بهار و مناظرۀ پیری خردمند و زنده دل با جوانی دانا، اما افسرده و بدبین در ۳۰۳ بیت است. این اثر با مقدمه ای تحلیلی از میراحمد طباطبایی و به تصحیح ماهدخت همایی به چاپ رسیده است (۱۳۷۱ش).

معنی کلمه بهاریه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَهاریّه، اشعاری در وصف بهار و زیبایی های آن است. به طور کلی، طبیعت در اشعار نیمۀ اول سدۀ ۴ق ساده و زنده است و در نیمۀ دوم سدۀ ۵ق مصنوع می باشد. بهاریه در دورۀ بازگشت ادبی که همانا بازگشت شاعران به شیوۀ استادان سبک خراسانی در قصیده سرایی و استادان سبک عراقی در غزل سرایی است، به بهاریه سرایی در سبک خراسانی می ماند.
این مقاله در دو بخش تنظیم شده است: از آغاز تا عصر مشروطه؛ از مشروطه تا امروز.در این بخش، بهاریه بر اساس سبک های شعر فارسی بررسی می شود:
← در سبک خراسانی
میراث گرانقدر ادبی ما از عصر مشروطه با عناصر تازۀ فرهنگ غربی که زمینه های آن از سالها پیش فراهم آمده بود، در می آمیزد و حکایتی دیگر آغاز می شود. نهضت مشروطه تحقق می یابد و افسانۀ دلفریب آزادی و واقعیت خشن و دردناک اختناق معنایی دیگر پیدا می کند و بر بهاریه سرایی نیز سایه می افکند. آرام آرام زبان شاعرانۀ تازه ای پدیدار می شود و تعبیرها و ترکیب هایی چون «بهار آزادی»، «خزان اختناق» شکل می گیرد. در گرماگرم نهضت مشروطه، ملک الشعرا بهار (۱۲۶۶-۱۳۳۰ش) که سنت و نوآوری را در کار شاعری جمع دارد، «وصف هایی از بهار، با لفظ و معنایی رزمی» (انقلابی) به دست می دهد که در عین نوگرایی، نشانه ای از پیوستگی اندیشۀ او با سنت محسوب می شود.
سلطانی گردفرامرزی، علی، «بهار در آیینۀ حماسه ها»، نگین، تهران، ۱۳۵۶-۱۳۵۷، ج۱، ص۲۷، شم ۱۵۴-۱۵۶.
در طرحی کوتاه همراه با توضیحی مختصر می توان بهاریه و توصیف بهار را در طول تاریخ ادبیات فارسی به دو قسم تقسیم کرد:۱. بهاریۀ واقعی (آفاقی)، یعنی توصیف واقعی بهار و طبیعت اولاً به عنوان مقدمه ای بر مدح، چنان که شیوۀ شاعران مداح در سبک خراسانی و دورۀ بازگشت ادبی است؛ ثانیاً به قصد استفاده در حماسه سرایی و بزم آرایی آن سان که شیوۀ فردوسی و اسدی طوسی است.۲. بهاریۀ نمادین (انفسی)، یعنی وصف درونی و انفسی بهار و طبیعت که غالباً به زبان رمز و نماد و استعاره صورت می گیرد. این گونه بهاریه ۳ چهره دارد: الف- چهرۀ عرفانی، آن سان که در سبک عراقی ملاحظه می شود و وصف انفسی و روحانی بهار یا به وسیلۀ وصف آفاقی و بیرونی، و یا به طور مستقیم صورت می گیرد و فی المثل بهار نماد بسط یا خرد و جان، و خزان نماد قبض یا نماد نفس و هوی محسوب می شود. ب- چهرۀ ویژۀ سبک هندی، که در آن عرفان رنگ می بازد و تصویرسازی های غریب و عریان سازی های عجیب که جنبۀ نمادین دارد، چشم گیر است. ج- چهرۀ سیاسی-اجتماعی، آن گونه که از عصر مشروطه تا امروز ادامه داشته است؛ به عنوان مثال هنرمندان متعهد تحت تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی، بهار را نماد آزادی و رهایی، و خزان را نماد اختناق و بند و اسارت به شمار آورده اند.

معنی کلمه بهاریه در ویکی واژه

اشعاری که دربارة فصل بهار گفته شود.

جملاتی از کاربرد کلمه بهاریه

وی به زبان فارسی و عربی سخن می‌گفته و از وی اشعار و قصیده‌هایی به جای مانده که قصیده بهاریه او از شهرت خاصی بر خوردار است. بوذر جمهر بعد از مرگ سلطان محمود تا زمان فروپاشی حکومت غزنویان در دربار سلطان مسعود غزنوی به سر برد و در اواخر حکومت غزنویان از غزنه که پایتخت بود به قائن آمد و پس از مدتی در گذشت.
اولین سوگنامه کربلا در شعر فارسی توسط کسایی مروزی سروده شد. و در یکی از بهاریه‌های خود ضمن ستایش طبیع و شکوفایی آن به دلیل مصادف شدن بهار با واقعه عاشورا به بیان مقتل سومین امام شیعیان و یارانش می‌پردازد:
بزرگمهر قائنی حکیم ادیب، فرزانه، سیاست‌مدار و شاعر سده چهارم و ربع اول پنجم قمری است که در دربار سلطان مسعود غزنوی خدمت کرده‌است. وی به زبان فارسی و عربی سخن می‌گفته و از وی اشعار و قصیده‌هایی به جای مانده که قصیده بهاریه او از شهرت خاصی بر خوردار است. بوذر جمهر بعد از مرگ سلطان محمود تا زمان فروپاشی حکومت غزنویان در دربار سلطان مسعود غزنوی به سر برد و در اواخر حکومت غزنویان از غزنه که پایتخت بود به قائن آمد و پس از مدتی در گذشت.
بهمن ماه که می‌شد مهرابی زنگ می‌زد و سفارش مقاله‌ی «بهاریه» برای شماره نوروز را می‌داد که وقت‌هایی می‌نوشتم و وقت‌هایی نمی‌نوشتم. چند سال گذشته را که منزوی شدم، ننوشتم و حیف شد که ننوشتم چون اوقاتش را تلخ می‌کردم، که حق نبود، اما هیچ وقت هم گمان نمی‌کردم که این «بهاریه» را -که «خزانیه» ایست- در یاد و ستایشش بنویسم. اما آرام می‌کنم خودم را که رسم روزگار همین است... تا بهاریه‌ی مرا که بنویسد.
۱) دنیای اقتصاد: بهاریه خوانی گروه رستاک در تابستان