اختلال افسردگی عمده
معنی کلمه اختلال افسردگی عمده در دانشنامه عمومی
تصور می شود که عامل اصلی بُروز افسردگی، زمینهٔ ژنتیکی، محیطی و فاکتورهای روان شناسی باشد. همچنین عواملی همچون سابقهٔ خانوادگی، تغییرات اساسی در زندگی، بعضی داروهای روان پزشکی، مشکلات مزمن سلامتی و سوءمصرف مواد مخدر، می توانند احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش دهند. البته در ۴۰٪ موارد، عامل ژنتیک، عامل اصلی ابتلا برآورد شده است. تشخیص افسردگی کاملاً بر پایهٔ تجربیات گزارش شدهٔ خود فرد و بررسی های وضعیت شناختی است و هیچ تست آزمایشگاهی برای تشخیص سریع آن، وجود ندارد؛ اما در مواردی، آزمایش هایی برای رد حالات فیزیکی خاصی که ممکن است نشانه های مشابهی را به وجود آورند انجام می گیرد. بین افسردگی و غم که بخشی عادی از زندگی بوده و خفیف تر است تفاوت وجود دارد.
معمولاً، مبتلایان به افسردگی به وسیلهٔ روان درمانی، دارو درمانی و تجویز داروهای ضدافسردگی تحت درمان قرار می گیرند. درمان به وسیلهٔ دارو، مؤثر به نظر می رسد؛ اما تأثیر آن ممکن است فقط در حالات حاد بیماری احساس شود. دارو درمانی فقط برای رساندن بیمار به حالت پایدار و پایا می تواند مفید باشد و حتماً در کنار دارودرمانی، به روان درمانی توسط روان شناس متخصص، نیاز است. استفاده بلندمدت دارو بدون روان درمانی با شکست فرایند درمان، مواجه خواهد شد اما این که می تواند بر احتمال خودکشی تأثیرگذار باشد یا خیر، معلوم نیست. مشاوره های درمانی نیز به صورت رفتاردرمانی شناختی و روان درمانی بین فردی انجام می شود. در صورتی که روش های نامبرده تأثیرگذار نباشند، شوک درمانی ممکن است امتحان شود و در مواردی که خطر صدمه رسانی به خود، وجود دارد، ممکن است بر خلاف تمایل فرد، او را بستری کنند. تقریباً ۲۵۳ میلیون نفر ( ۳٫۶٪ ) در سراسر جهان در سال ۲۰۱۳ مبتلا به افسردگی عمده بوده اند. درصد افرادی که دست کم یک بار به این بیماری مبتلا شده اند، از ۷٪ در ژاپن تا ۲۱٪ در فرانسه، متغیر است. نرخ طول عمر در کشورهای توسعه یافته ( ۱۵٪ ) بیشتر از کشورهای در حال توسعه ( ۱۱٪ ) است که این به نوبهٔ خود، طول دوره های افسردگی را مخصوصاً در دوره های بازگشت یافته بیشتر می کند. شایع ترین دورهٔ ابتلا، دههٔ ۲۰ یا ۳۰ زندگی است. تعداد ابتلاها در زن ها نیز دو برابر مردان، گزارش شده است.
معنی کلمه اختلال افسردگی عمده در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه اختلال افسردگی عمده
الگوی خانوادگی: این اختلال در میان بستگان بیوژنیک درجه اولِ مبتلایان به اختلال افسردگی عمده، شایعتر از کل جمعیت هست.
قبل از تشخیص اختلال افسردگی عمده، باید اختلالات دیگر نیز رد شود. این تشخیصها شامل افسردگی به دلیل بیماریهای جسمی، داروهای تجویزی و اختلال سوءمصرف مواد میشوند. افسردگی ناشی از بیماری جسمی به دلیل وضعیت پزشکی آن به عنوان یک اختلال خلقی تشخیص داده میشود. این مسئله بر اساس تاریخ، یافتههای آزمایشگاهی یا معاینه بالینی تعیین میگردد. افسردگی در اثر دارو، نیز هنگام استفاده غیر پزشکی از یک ماده روانگردان یا قرار گرفتن در معرض توکسین ایجاد و به عنوان «اختلال خلقی خاص» (در گذشته با نام اختلال خلقی ناشی از مواد) در نظر گرفته میشود.
مطالعات ژنتیک رفتاری بر روی اعضای یک خانواده و دوقلوها نشان میدهد که تقریباً ۴۰ درصد از تفاوتهای فردی در خطر ابتلا به اختلال افسردگی عمده را میتوان با عوامل ژنتیکی توضیح داد. مانند بسیاری از اختلالات روانپزشکی، افسردگی عمده احتمالاً تحت تأثیر بسیاری از تغییرات ژنتیکی فردی رخ میدهد. یک مطالعه همخوانی سراسر ژنوم، در سال ۲۰۱۸، ۴۴ نوع ژنتیکی مرتبط با خطر ابتلا به افسردگی اساسی را کشف کرد؛ مطالعهای دیگر نیز در سال ۲۰۱۹، نشان داد که ۱۰۲ نوع ژن مرتبط با افسردگی در ژنوم انسان وجود دارد. همچنین تلاشهای دیگری برای بررسی تعاملات بین استرس افراد در زندگی و وجود چند ژن مرتبط با افسردگی صورت پذیرفته است.
آدری ماری مانسون در روز ۸ ژوئن ۱۸۹۱ در روچستر نیویورک متولد گردید. والدینش وقتی او ۸ ساله شد طلاق گرفتند و آدری به همراه مادرش به پراویدنس، رودآیلند کوچ کرد. در سال ۱۹۰۹ آدری و مادرش به نیویورک نقلمکان کردند و آدری که در این هنگام ۱۷ ساله بود، در قامت دختری خواننده و هنرپیشه به جستجوی شغل پرداخت. مانسون توسط عکاسی به نام فلیکس بندیکت هرزوک کشف شد و مورد توجه قرار گرفت. هرزوک او را با کمک دوستانش به دنیای هنر معرفی کرد. مانسون در ۸ ژوئن ۱۹۳۱ به دلیل اختلال افسردگی عمده و اسکیزوفرنی در یک مرکز روانپزشکی بستری شد. وی برای مدت زمان ۶۵ سال و تا زمان مرگش در ۱۰۴ سالگی، تحت درمان این دو بیماری قرار داشت.
به خاطر علائم مشترک، اختلال بدریختانگاری معمولاً به عنوان اختلال اضطراب اجتماعی، اختلال وسواس-اجباری، اختلال افسردگی عمده یا هراس اجتماعی به اشتباه تشخیص داده میشود. تشخیص صحیح میتواند بستگی به سؤال تخصصی و همبستگی با پریشانی عاطفی یا اختلال عملکرد اجتماعی داشته باشد.