بزدل
معنی کلمه بزدل در فرهنگ معین
معنی کلمه بزدل در فرهنگ عمید
معنی کلمه بزدل در فرهنگ فارسی
( صفت ) ترسو جبان .
معنی کلمه بزدل در دانشنامه عمومی
معنی کلمه بزدل در ویکی واژه
بُ دِ
ترسو، بددل، جبن
جملاتی از کاربرد کلمه بزدل
تئودور میلون ادعا کرد که چهار زیرگروه سادیسم وجود دارد که وی آنها را سادیسم تقویتکننده، سادیسم انفجاری، سادیسم بزدلانه و سادیسم استبدادی نامگذاری کرد.
رمان رابطهٔ پیچیدهٔ اسکندر جوان با پدرش، فیلیپ دوم مقدونیه، و مادرش، المپیاس؛ تعلیم و تربیت او به دست فیلسوف بنام، ارسطو؛ و دلبستگیاش به یار و همدم و ملازم همیشگیاش، هفستیون، را به تصویر میکشد. ماری رنولت در اقدامی جنجالی، خطیب نامی آتن، دموستن، را در این رمان فردی متکبر، بزدل، و کینهجو تصویرپردازی میکند. رمان با قتل فیلیپ و آماده شدن اسکندر برای کشورگشایی خاتمه مییابد.
افلاطون گفت: عشق نیروئی غریزی است که از وسوسه های خواستن و سایه های خیال عاید صورت طبیعی گردد. و دلیران را بزدلی آرد و بزدلان را دلیر کند و هر انسانی را خویی بخشد، که عکس خوی او بود.
به فاصله کوتاهی بعد از سپتامبر سیاه، ابونضال از طریق ایستگاه رادیویی اش به نام «صدای فلسطین» که از بغداد برنامه پخش میکرد، سازمان آزادیبخش فلسطین را به دلیل امضای قرارداد صلح با ملک حسین به بزدلی متهم کرد. ابونضال به ناجی علوش و ابوداوود (رهبر سازمان سپتامبر سیاه که مسئول کشتار ۱۹۷۲ در مونیخ بود) پیوست و به تغییراتی در سازمان فتح و انتقام گیری علیه ملک حسین فراخوان داد.
شیخ هارون پیش از این یک بار توسط پلیس استرالیا بازداشت شده بود، چرا که پیامهایی حاوی کلمات تند و خشونتآمیز به خانوادهٔ هفت سرباز استرالیایی که در افغانستان کشته شدهاند ارسال کرده بود. شیخ هارون در پیامی به خانوادهٔ یکی از کماندوهای کشتهشده در افغانستان نوشته که من متاسفم از اینکه شما فرزندتان را از دست دادید ولی متأسف نیستم که قاتل شهروندان بیگناه اکنون مردهاست. هارون خود این اتهام را رد کردهاست در حالیکه نخستوزیر استرالیا گفته اگر صحت اتهامات وارده اثبات شود باید گفت وی مرتکب عملی شرورانه و بزدلانه شدهاست.
شبان شب، همانا از قفای گله یی گشتی که گاوش عنبر افشان بود و آهو مشک و بزدلان
برخی گفتگوهای فیلم مثالزدنیاند: «هر وقت دلت بخواهد، میتونی بری و خودت رو به کشتن بدی، ولی چهل سال دیگه گلهای دور قبر من هم به قشنگی گلهای دور قبر توئه، و هیچکس یادش نمیآد که من بزدل بودم و تو مثل یه احمق مردی».
خزد بزدلی گر به ویرانه اش کند دلدهی، خاک مردانه اش
انگشت نمای خلق، در بزدلیم مومو سرگنده نیم چون شیر سرپشکلیم مومو
«من از مطالعاتم به این نتیجه رسیدهام که در تاریخ قدرتهای مادی که تلاش میکردند در درون قلعهها پناه بگیرند، هرگز دوام پیدا نکردند؛ زیرا پرهیز از مبارزه و پناه بردن به قلعه، نشانه بزدلی و ناجوانمردی است. خداوند زمین را برای آن خلق نکردهاست که بزدلان و ناجوانمردان روی آن فرمانروایی کنند.