معنی کلمه اخشم در لغت نامه دهخدا
ورنه پشک و مشک پیش اخشمی
هر دو یکسانست چون نبود شمی.مولوی.که نفرساید نریزد هر خزان
باد هر خرطوم اخشم دور از آن.مولوی.در گلستان آید اندر اخشمی
کی شود مغزش ز ریحان خرمی.مولوی.مشک را حق بیهده خوش دم نکرد
بهر شم کرد و پی اخشم نکرد.مولوی.|| بن بینی فرونشسته. ( زوزنی ). همواربینی.