اختروش
معنی کلمه اختروش در دانشنامه عمومی
اختروش ها پیش تر به عنوان منابع انرژی الکترومغناطیسی شامل امواج رادیویی و نور مرئی با انتقال به سرخ زیاد شناخته می شدند که به ستاره ها شبیه بودند با وجود بحثهای مختلف بر سر موجودیت این شیء آسمانی؛ همگی دانشمندان به یک توافق علمی رسیدند که یک اختروش، هالهٔ متراکم شدهٔ ماده است که ابرسیاهچاله یک کهکشان جوان را احاطه کرده است. اختروش ها کاربردهای زیادی در ژئودزی دارند به طور مثال سامانه وی ال بی ای با استفاده از امواج رادیویی اختروش ها می تواند تا دقتهای نانوثانیه فاصله بین دو آنتن را محاسبه کنند.
یک اختروش نتیجه برخورد دو کهکشان با همدیگر است و زمانی که دو سیاهچاله مرکز کهکشان ها به هم نزدیک می شوند؛ گازهای اطراف انرژی زیادی به صورت نور آزاد می کنند که هشت تریلیون بار درخشانتر از خورشید است.
«اختر» به معنی «ستاره» و پسوند «وش» به معنی «مانند» است. پس اختروش یعنی «ستاره مانند» زیرا اجرامی آسمانی با ظاهری ستاره مانند اند. تعریف فرهنگستان:
جِرم ستاره مانندی به درخشندگی یک کهکشان که عموماً در فاصلۀ بسیار زیادی از زمین قرار دارد و تصور میشود هسته های درخشان کهکشان های فعال و دوردست باشند.
عکسبرداری اپتیکی و نیز اندازه گیری های تلسکوپ های رادیویی نشان می دهند که اندازهٔ کوازارها بسیار کوچک است. خطوط نشری بسیار پهن آنها حاکی است که این اجرام از ابرهای گازی رقیق و بسیار داغ که سرعت گردابی زیادی دارند، تشکیل شده اند. سرعت شعاعی اختروش ها که از جابه جایی دوپلری خطوط نشری طیف آن ها اندازه گیری شده، بسیار زیاد است و گستره ای از چندین هزار کیلومتر تا سرعت هایی حدود ۹۹ درصد سرعت نور دارد. گاهی شدت نور آنها افت و خیزهای سریع و معمولاً نامنظّمی را طی چندین روز یا هفته نشان می دهد.
اخترشناسان از این موضوع نتیجه می گیرند که آن ها اجرام کوچکی هستند، زیرا اگر قطرشان چندین سال نوری بود، درخشندگی کل نمی توانست طی دوره های کوتاه تغییر کند. بنابراین اختروش ها نمی توانند قطری بیشتر از چند روز نوری داشته باشند.
معنی کلمه اختروش در دانشنامه آزاد فارسی
اختروَش
یکی از دورترین اجسام شناخته شدۀ برون کهکشانی. در ۱۹۶۳ کشف شد. اختروش ها ظاهری ستاره مانند دارند، اما هر یک بیش از ۱۰۰ کهکشان غول آساانرژی گسیل می کنند. تصور می شود این اجسام در مرکز کهکشان ها واقع باشند و درخشش آن ها ناشی از ستاره ها و گازهایی است که درحال سقوط درون سیاه چالۀبسیار عظیمی در هسته اند. در ۱۹۹۴، تلسکوپ فضایی هابلنشان داد که اختروَش ها در بسیاری از انواع کهکشان ها وجود دارند. نور اختروش انتقال به سرخزیادی نشان می دهد که حاکی از فاصلۀ فوق العاده زیاد آن هاست. دورترین اختروش ها حدود ۱۰میلیارد سال نوری از ما فاصله دارند. تعدادی از اختروش ها امواج رادیویی از خود گسیل می کنند. نخستین بار هم اختروش ها از طریق این امواج شناسایی شدند. نیز ← اخترشناسی_رادیویی
معنی کلمه اختروش در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه اختروش
وز نفوس پاک اختروش مدد سوی اخترهای گردون میرسد
عکسبرداری اپتیکی و نیز اندازهگیریهای تلسکوپهای رادیویی نشان میدهند که اندازهٔ کوازارها بسیار کوچک است. خطوط نشری بسیار پهن آنها حاکی است که این اجرام از ابرهای گازی رقیق و بسیار داغ که سرعت گردابی زیادی دارند، تشکیل شدهاند. سرعت شعاعی اختروشها که از جابهجایی دوپلری خطوط نشری طیف آنها اندازهگیری شده، بسیار زیاد است و گسترهای از چندین هزار کیلومتر تا سرعتهایی حدود ۹۹ درصد سرعت نور دارد. گاهی شدت نور آنها افت و خیزهای سریع و معمولاً نامنظّمی را طی چندین روز یا هفته نشان میدهد.
نسبیت عام، چندی پس از ظهور به ابزاری اساسی در اخترفیزیک تبدیل شد. برای نمونه، این نظریه اساسِ درکِ فعلیِ ما از سیاهچالهها را تشکیل میدهد. در این مناطق، گرانش بهقدری شدید است که هیچ چیز حتی نور نمیتواند از آن بگریزد. تصور میشود که گرانشِ نیرومندِ آنها عامل تابشهای شدید گسیلشده از برخی اجرام نجومی است (مانند هسته کهکشانی فعال یا ریزاختروشها). نسبیت عام، همچنین سهم عمدهای در چارچوب مهبانگ در کیهانشناسی دارد.
میدانهای گرانشی بسیار قوی که باید در نزدیکی سیاهچالهها موجود باشد، مخصوصاً میدانهای سیاهچالههای ابرسنگین که گمان میرود منشأ انرژی هستههای فعال کهکشانی و اختروشها باشند، از زمینههای بسیار فعال پژوهشی کنونی هستند. مشاهدهٔ اختروشها و هستههای کهکشانی فعال دشوار است و تفسیر این مشاهدات به میزان زیادی وابسته به مدلهای اخترفیزیکی به غیر از نسبیت عام یا نظریههای گرانش رقیب میباشد، اما از لحاظ کیفی کاملاً با مفهوم سیاهچاله آنگونه که در نسبیت عام مدل میشود، همخوانی دارند.
همچنین در اخترشناسی مدرن وجود اجرام خارجی زیادی مانند اختروشها، و کهکشانهای رادیویی را تأیید کرد و با استفاده از این مشاهدات نظریههای فیزیکی ارائه نمود که برخی از آنها این اجرام را براساس اجرام دیگر مانند ستارههای نوترونی و سیاهچالهها توصیف میکنند. کیهانشناسی فیزیکی در طی قرن ۲۰ میلادی پیشرفتهای زیادی را تجربه کرد و نظریه مهبانگ (بیگ بنگ یا انفجار بزرگ) براساس شواهد کشف شده در علوم اخترشناسی و فیزیک مانند تابش زمینهای ریزموج کیهانی، قانون هابل و هستهزایی مهبانگ قوت یافت.
سقوط ماده در یک سیاهچاله، فرایندی است که بازده گسیل انرژی به صورت تابش در آن بسیار بالاست. یک توده گاز در حال سقوط در یک سیاهچاله از فاصله دور، حدود ۱۰ درصد از جرم-انرژی خود را به صورت تابش گسیل میکند. این عدد حدود ۱۰ تا ۲۰ برابر بیشتر از نسبت انرژی آزاد شده بر واحد جرم برای فرایند گداخت هستهای است. سقوط ماده در سیاهچالهها فرایندی است که مسئول بسیاری از پدیدههای نجومی تلقی میشود. مثالهای مهم و بااهمیت در نظر ستارهشناسان عبارتند از اختروشها و دیگر انواع هسته کهکشانی فعال. در شرایط خاصی، مادهٔ سقوطکننده و تجمعکننده در اطراف سیاهچاله میتواند به ایجاد جت بینجامد، که در آن، شعاعهای ماده با سرعتهایی نزدیک به سرعت نور به فضای اطراف پرتاب میشوند.
از آنجایی که مسیر نور در یک میدان گرانشی خمیده میگردد، ممکن است نورِ یک جسمِ دور از چند مسیر مختلف به ناظر برسد. برای مثال نور یک جسم بسیار دور مانند یک اختروش میتواند هنگام گذر از یک سمت یک کهکشان، به طرفِ ناظر زمینی منحرف شود و در همین حال نورِ گذرنده از سویِ دیگرِ کهکشان نیز همینطور منحرف شود و از جهتی کمی متفاوت به همان ناظر برسد. در نتیجه، ناظر یک جسم آسمانی را در دو نقطهٔ مجزا در آسمان مشاهده میکند. این پدیده شبیه به منحرف شدن نور در عدسیهایِ نوریِ همگرا است و از این رو آن را همگرایی گرانشی نامیدهاند.