زارج

معنی کلمه زارج در لغت نامه دهخدا

زارج. [ رِ ] ( اِ ) زرشک را گویند و آن بار درختی است که در طعام کنند. ( برهان قاطع ). اسم پارسی انبرباریس است که بزرشک مشهور است. ( آنندراج ). و رجوع به فرهنگ شعوری و جهانگیری و نیز رجوع به مخزن الادویه ذیل زرشک شود.

معنی کلمه زارج در فرهنگ معین

(رِ ) (اِ. ) زرشک .

معنی کلمه زارج در فرهنگ عمید

[قدیمی] = زرشک

معنی کلمه زارج در فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی است از رده دو لپه ییهای جدا گلربگ که تیره مخصوصی به نام زرشکیان از تیره نزدیک به تیره آلالگان است . زرشک معمولی درختچه ایست به ارتفاع ۲ تا ۳ متر که معمولا در حاشیه جنگلهای غالب نقاط اروپا و ایران میروید برگهاش دندانه دار و گلهایش زرد رنگ و مجتمع به صورت خوشه و آویخته است . میوه آن کوچک و قرمز رنگ و بیضوی به طول ۷ تا ۸ و به عرض ۳ میلیمتر میباشد . ریشه و برگ و میوه آن بمصارف دارویی میرسد برباریس انبر باریس .
زرشک

معنی کلمه زارج در ویکی واژه

زرشک.

جملاتی از کاربرد کلمه زارج

چشمهٔ آب معدنی قرمرض در ۱۲ کیلومتری شهر نکا در روستای کوچک قرمرض واقع در بخش هزارجریب شهرستان نکا قرار دارد. گفته شده که آب این چشمه شفابخش بسیاری از بیماری‌ها ازجمله سنگ کلیه است.
چشم خوشت به یک نظر بیش هزارجان دهد چون کم ازین قدر بود فیض عطای چون تویی
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال بوتو پلوودیو، باشگاه فوتبال بیتار اورشلیم، و باشگاه فوتبال هبار پازارجیک اشاره کرد.
خواننده ترانه «معتقدم می‌توانم پرواز کنم» به اتهام آزارجنسی دختران کم‌سن به ۳۰ سال حبس محکوم شد.
نخستین کسی که متصدی ریاست و تولیت آستان قدس علوی شد سید رضا رفیعی هزارجریبی نامور به کلید دار نجف بود که پدرش محمد رفیع‌الدین هزارجریبی (سر سلسلهٔ سادات رفیعی نجف) در زمان صفویان از مازندران به عراق کوچ کرده بود.
نورالله طبرسی (زادهٔ فروردین ۱۳۱۹ در سوچلمای هزارجریب نکا – درگذشته ۱۹ بهمن ۱۳۹۸ در تهران) نماینده سابق ولی فقیه در استان مازندران و امام جمعه سابق شهرستان ساری و همچنین نماینده مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبری و تولیت مدرسه علمیه امام علی ساری بود. وی پس از عمل جراحی مغز و تحمل یک دوره بیماری سخت در تهران درگذشت.
به بیرزد هزارجان لیکن کار درویش بر نمیتابد
از دیر اگر رمیدیم در کعبه سرکشیدیم ازخود برون نرفتن ما را هزارجا برد
کجا رسند به دریا فسرده طبعانی که آب مرده خود در هزارجوبستند
وی در ۸ دسامبر ۱۹۰۷ در پازارجیک، بلغارستان به دنیا آمد و از دانشگاه هاروارد و دانشگاه کلمبیا فارغ التحصیل شد. وی همچنین برندهٔ جوایزی همچون برنامه فولبرایت شده است. وی در ۱۹ نوامبر ۲۰۰۵ در سن ۹۷ سالگی در لانتانا، فلوریدا، ایالات متحده آمریکا درگذشت.
ابچین، روستایی است از توابع بخش هزارجریب شهرستان نکا در استان مازندران ایران.این روستا دارای قدمتی بالغ بر ۳۰۰ سال است. از ویژگی‌های این روستا تابستان‌های بسیار خنک و تقریباً سرد است. این روستا دارای ۱۰۰ خانوار جمعیت در حال کار و زندگی است.
به گفته ریچارد فولتس، این طاهره قرة العین بود که در تهران به فکر تشکیل جلسه‌ای با حضور همه بابی‌های سرشناس افتاد. برجستگان بابی دعوت او را پذیرفتند و در ربیع‌الثانی سال ۱۲۶۴ هجری قمری و هم‌زمان با محاکمه سیدعلی‌محمد باب در آذربایجان، این اجتماع در روستای بَدَشت از توابع شاهرود که روستایی در تقاطع راه تهران-مشهد و راه مازندران-هزارجریب-شاهرود بود تشکیل شد.
نائینی تحصیلات ابتدایی را در نائین گذراند. در ۱۷ سالگی به اصفهان رفت و علاوه بر فقه و اصول فقه و علم کلام و حکمت، در ادبیات فارسی و زبان عربی و ریاضی نیز دانش آموخت. وی در اصفهان در منزل محمدباقر نجفی اصفهانی، سرپرست حوزه علمیه و دوست دیرین پدرش، اقامت داشت. او علم اصول را از حوزه درس ابوالمعالی کرباسی، مدرس توانای اصول و فلسفه و کلام را از میرزا جهانگیرخان قشقایی، محمدحسن هزارجریبی و محمدتقی نجفی اصفهانی، معروف به آقا نجفی اصفهانی و فقه را نزد محمدباقر نجفی اصفهانی فرا می‌گیرد.
در هر نفسم هزارجان می باید تا رقص کنان نثار روی تو کنم