بلند شدن

معنی کلمه بلند شدن در لغت نامه دهخدا

بلند شدن. [ ب ُ ل َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) افراخته شدن ( شمشیر ). ( ناظم الاطباء ). || افراخته شدن ( بنا و جز آن ). ( فرهنگ فارسی معین ). مرتفع شدن. ( آنندراج ). بالا گرفتن. اِحزِئلال. ارتفاع. ارتقاء. استشزار. استعلاء. اًسنام. اشتراف. اشراف. اعتلاء. اًناقة. تبارک. تعالی. خَب .رَفعة. سَمک. سُموّ. سَنَم. سِنی ̍. شُخوص. شُصُوّ. شَمَخ. شُموخ. طغیان. طُموّ. طَمْی. عَفْو. عُلوّ. قُلوص. نَبوة: استقلال ؛ بلند و دراز شدن گیاه. اًقعاء؛ بلند شدن سر بینی و بر استخوان چسبیدن. اِقناع ؛ بلند شدن پستان گوسپند. اِمتهاد؛ بلند و گسترده شدن کوهان. تکتیف ؛ بلند شدن فروع شانه اسب در رفتار. تَکظّی ؛ بلند و برآمده شدن گوشت از فربهی. تکعیب ؛ بلند شدن پستان دختر. طَمح ؛ بلند نگریستن و بلند شدن نگاه بسوی چیزی. قَنع؛ بلند شدن پستان گوسپند. مَتع؛ بلندشدن سراب. مُستشزِر؛ بلندشونده. ( از منتهی الارب ).
- بلند شدن آتش ؛ شعله ور شدن آن. زبانه کشیدن آن :
امروز بکش چو میتوان کشت
کآتش چو بلند شد جهان سوخت.سعدی.- بلند شدن آفتاب ؛ برآمدن خورشید. طلوع کردن آفتاب :
شب تیره تا شد بلند آفتاب
همی گشت با نوذر افراسیاب.فردوسی.- بلند شدن اقبال ؛ خوشبخت شدن :
چون دولت زمانه محال است بی زوال
گیرم چو آفتاب شد اقبال من بلند.اثر ( از آنندراج ).- بلند شدن ( گشتن ) بها ؛ گران شدن نرخ. ( از آنندراج ) :
دامن دریا ز کف بگذار تا گوهر شوی
قطره را از گوهر ذاتی بها گردد بلند.میرزا رضی ( از آنندراج ).- بلندشدن گوشه یا طرف ابرو ؛ صاحب آنندراج گوید درمقام بی دماغی استعمال کنند، و بیت ذیل را شاهد آورده است از صائب :
کدام گوشه ابرو بلند شد یارب
که همچو قبله نما قبله گاه میلرزد.
اما شاهد ظاهراً با معنی تطبیق نمی کند. و رجوع به بلند کردن طرف ابرو شود.
|| عروج کردن. صعود کردن. برآمدن. || دراز شدن ( شب و روز ). ( از ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ) ( از آنندراج ). طویل شدن. مدید شدن. ممتد گشتن :
محو شد نور خرد تا شد مرا سودا بلند
روزها کوتاه گردد چون شود شبها بلند.صائب ( از آنندراج ).- بلند شدن روز ؛ طولانی شدن آن. دراز شدن آن. امتغاط. مَتح.
- بلند شدن سخن ؛ طولانی شدن آن. ممتد شدن آن. بدرازا کشیدن آن :

معنی کلمه بلند شدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - افراخته شدن ( بنا و جز آن ) بر افراشتن . ۲ - تعالی ترقی . ۳ - برخاستن ( از جای از خواب ) . ۴ - دراز شدن ( شب و روز ) . ۵ - بر پا شدن : ( فتنهای بلند شد . )

معنی کلمه بلند شدن در ویکی واژه

rialzare alzarsi

جملاتی از کاربرد کلمه بلند شدن

با آغاز قدرت و حکمرانی قاجارها بر ایران ادبیات آذربایجانی رونق گرفت در آن دوران علاوه بر آذربایجان و دیگر نقاط آذری‌نشین ایران که شاعران، هنرمندان، نویسندگان، نمایش‌نامه‌نویسان، طنزپردازان، مترجمان بسیاری از آن خطه بلند شدند که می‌توان به میرزا فتحعلی آخوندزاده، ثمین باغچه‌بان، جبار باغچه‌بان، سید محمدحسین شهریار، میرزا ابراهیموف، محمدباقر خلخالی، ابراهیم ذکری اردبیلی، امیرخسرو دارایی، بهار شروانی، بهشتی تبریزی،
وی ادامه داد: متأسفانه در حین انتقال بیمار از سکوی نفتی لاوان، بعد از بلند شدن بالگرد از سکوی نفتی مذکور، دچار سانحه شد و در آب‌های خلیج فارس سقوط کرد.
به دولتت همه افتادگان بلند شدند چو آفتاب که بر آسمان برد شبنم
هواچرخ. یا جایروکوپتر یا اتوجایرو یا جایروپلن (به اختصار جایرو) به هواگردی گفته می‌شود که پروانهٔ بزرگ آن بدون موتور باشد. هواچرخ در ظاهر همانند بالگرد است اما حرکت آن یا به‌وسیله یک پروانه موتوری یا یک کابل کششی صورت می‌گیرد. گذشتن هوا از پیرامون پروانهٔ بزرگ، باعث بلند شدن هواچرخ از زمین می‌گردد. پروانه بزرگ هواچرخ هرزگرد است و به هیچگونه موتوری اتصال ندارد بلکه پروانهٔ کوچک به موتور متصل است و با چرخش این پروانه، بادهای شدید تولید شده و پروانهٔ بزرگ را می‌چرخاند تا نیروی برآر تولید شود.
خواهد چنین بلند شدن گر غبار خط آخر میان ما و تو دیوار می‌کشد
برای فضاپیمای استارشیپ برنامه‌ریزی شده بود که قبل از ورود مجدد به جو تقریباً یک دور به دور زمین بچرخد و یک آب‌فرود کنترل شده در اقیانوس آرام در نزدیکی هاوایی انجام دهد. سوپرهوی قرار بود فرود مشابهی را در خلیج مکزیک، در ۲۰ مایلی (۳۰ کیلومتر) از سواحل تگزاس حدود ۸ دقیقه پس از بلند شدن انجام دهد.